به گزارش اصفهان زیبا؛ صبحها پدران سعدی و حافظ میخواندند و ظهرها شاهنامه. مادران هم با لالاییهای حزنانگیز فرزندان را با دنیای شاعرانه آشنا میکردند. این شد که پسرهای محله جامی اغلب شاعری میکنند و «صحت و سخا» میشوند. گذری باریک انتهای خیابان جامی منتهی میشود به مسجد جلالالدین.
قرار ما ساعت 20 شب بود. وارد مسجد که شدم، چند کودک مشغول بازی بودند و تعدادی زن جوان و مرد سالخورده برای اقامه نماز جماعت آمده بودند. نماز که تمام شد، منتظر شدم تا شاعران از راه برسند و انجمن تشکیل شود. در این هنگام زنی که از همان ابتدا مرا میپایید گفت: «شما ساکن این محله نیستید. با کسی کار دارید؟»
خندیدم و گفتم: «بله، برای حضور در انجمن ادبی جامی آمدهام.» زن گوشه چادرش را چلاند میان دندانهایش و گفت: «خانوم! آنها آنطرف هستند. اتاقشان جداست» و دستهایش را به سمت راست متمایل کرد. اتاقی درست مقابل جایی که نماز جماعت خواندیم محل برگزاری انجمن ادبی جامی بود. از پلهها بالا رفتم؛ چند مرد سالخورده را دیدم که روی صندلیهای پلاستیکی در اتاقی گرم و روشن نشستهاند.
روی بنری بزرگ، سال تأسیس انجمن ادبی جامی را زده بود: آذرماه 1401. با اینکه انجمن تازهتأسیسی بود، شاعران از آن استقبال خوبی کرده بودند. شاعران محلههای دیگر هم در این انجمن شرکت کرده بودند. جالب است دو کودک با پدربزرگشان هر چهارشنبه از خیابان جی برای شرکت در این انجمن میآیند و اشعار حافظ و سعدی را برای حاضران میخوانند.
استاد صحت پشت یک میز مستطیلی فلزی قدیمی نشسته بود و فضای دورتادور اتاق صندلی چیده شده بود و یک پستو داشت که منتهی میشد به اتاق پذیرایی. استاد صحت را از سالها پیش و با ورود به انجمن صائب میشناختم؛ مردی فروتن که اشعار نغزی میسرود و به دلیل جذبه خاصی که داشت من و بقیه شاعران از او حساب میبردیم. در کنار او مرد جوان لاغراندامی نشسته بود. عینک فلزیاش را کشاند پایین بینیاش و به من خوشآمد گفت. پس از خوشآمدگویی استاد فرود به حاضران، استاد صحت با غزلی از شاعر بزرگ، جامی نامدار، سخنش را با غزلی شیرین از شاعر نامدار جامی آغاز کرد:
«دلا تا کی درین کاخ مجازی
کنی مانند طفلان خاکبازی؟
تویی آن دستپرور مرغ گستاخ
که بودت آشیان بیرون ازین کاخ»
نورالدین عبدالرحمن جامى، بزرگترین و نامدارترین شاعر و عارف قرن نهم هجری قمری و از عالمان نحو، صرف و عروض است که در خانوادهاى از عالمان خراسان زاده شد. پس از شعرخوانی شاعران بزرگ محله، با دبیر انجمن صحبت کردم.
حسین شیرانی بیدآبادی، متخلص به فرود، 53ساله و کارشناس ارشد علوم سیاسی و کارمند دانشگاه است. او میگوید: «افتخارم این است که دبیر انجمن ادبی جامی، دبیر انجمن ادبی خانه هنرمندان، دبیر انجمن ادبی استاد صغیر اصفهانی و حافظ هستم. حدود 30سال است شعر میگویم.» شیرانی بهواسطه پدرش از بدو تولد با شاهنامه و حافظ آشنا شده است: «من کودک بودم. پدرم شاهنامه و حافظ میخواند و من تحت تأثیر قرار گرفتم. جوان که بودم برای خدمت نظاموظیفه به تهران رفتم و با سعید بیابانکی حشرونشر پیدا کردم و او الگویی برای شاعری من شد.»او حالا گریزی میزند به تاریخچه محله جامی: «تاریخچه احداث محله جامی به 300 سال پیش برمیگردد. زمانی که پدران ما در جنگ از نادرشاه افشار حمایت کردند و در بیرونراندن نیروهای خارجی از ایران دخیل بودند. طایفه شیرانیها در دنیا زیاد هستند. در حال حاضر یک طایفه شیرانی هم در هند داریم. نادرشاه ما را به اینجا آورد. اینجا قریه بوده است.
در قولنامهها و کاغذهای قدیمی که پدران ما دارند به اینجا قریه بیدآباد میگفتند و هنوز که هنوز است بسیاری از مردم اینجا را بهعنوان قریه میشناسند؛ اما بعدها اینجا مرکز شهر شد. برخی از بزرگان اصفهان در این محله مستقر شدند. در حال حاضر شاهنامهخوانهای بسیار خوبی در این محل وجود دارد. همچنین هفت عالم ربانی با پسوند بیدآبادی در این محله ساکن بودند که یکی از آنها آقامحمد بیدآبادی است.
استاد جمالزاده، پسر جمالالدین واعظ اصفهانی، یکی از بزرگان مشروطه از همین محله بوده است. استاد گلشیری که تحولی در داستاننویسی ایجاد و سبک رئالیسم را در ادبیات ایران وارد کرد و شعرای بسیار بزرگی همچون استاد صحت، استاد هژبری، استاد صادق، استاد نواب و استاد واثق که پدر بنده بودند در این محله ساکن بودند. مرحوم استاد سخا یکی از شاعران معروف این محله است. در این محله کتابی درباره رشادتهای بیدآبادیها منتشر شده که کتاب مفصلی است. اغلب مردم این محله، نویسنده و شاعر هستند.»
شیرانی ادامه میدهد: «به علت اینکه جامی یکی از شاعران بزرگ بوده است، نام این انجمن را جامی گذاشتیم. در این انجمن 30 عضو دائم وجود دارد؛ اما مردم محل نیز در این انجمن شرکت میکنند. هدف ما این بوده که در این محله هستههای فرهنگی و آرمانشهر ایجاد کنیم و شاهنامهخوانی و شعرخوانی را رواج دهیم. شعر نقطه قوت ایرانیهاست. چینیها و ویتنامیها با ورزش فرهنگ ایجاد میکنند؛ اما ما هنوز نتوانستهایم با ادبیات فارسی و عرفان فرهنگ ایجاد کنیم و این نقطهضعف ماست.»
هر خانواده یک شاعر دارد
در ادامه به سراغ علی شیرانی بیدآبادی، متخلص به صحت میرویم. استاد صحت دایی آقای فرود و مدیر انجمن ادبی صائب اصفهانی است. او 70 سال است شاعری را پیشه خود ساخته و در انجمن جامی هم اشعار شاعران را نقد میکند. استاد صحت درباره کتابهایش میگوید: «کتاب “زندهرود غزل” با 24 هزار بیت جدیدا منتشر شده و کتاب دیگری با حدود 20هزار بیت در حال چاپ است. کتاب دیگری با حدود 200 غزل هم آماده چاپ دارم. خوشبختانه اغلب نسل جدید به شعر و شاعری علاقهمند هستند.»
او ادامه میدهد: «مرحوم استاد سالم، پدر آقای فرود هستند و من در شعر هرچه دارم از آن مرحوم دارم. اساتید دیگری همچون استاد کریم هژبری متخلص به پیام، مرحوم استاد سخا، استاد نوا، استاد صالح، استاد رهرو، استاد عاصی و استاد عاصم از دیگر اساتید برجسته شعر در این محله هستند. آنگونه که شیرانی میگوید، در این محله هر خانواده یک شاعر دارد. در گذشته پدربزرگها به خانه یکدیگر میرفتند و شاهنامه میخواندند و شاید به همین دلیل است که اغلب بچههای محله شاعر شدند. نوجوانانی که اولین شعرهایشان را در انجمن میخوانند، به آنها کتاب هدیه میدهم.»