«یک‌هیچ» به نفع اقتباس

یکی از راه‌های تولید متن و خلق ایده برای فیلم‌سازان و فیلم‌نامه‌نویسان، استفاده از ادبیات مکتوب است. ادبیات مکتوب منبعی سرشار از سوژه و قصه است که جان می‌دهد برای تبدیل به فیلم و سریال و پویانمایی.

«یک‌هیچ» به نفع اقتباس - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ یکی از راه‌های تولید متن و خلق ایده برای فیلم‌سازان و فیلم‌نامه‌نویسان، استفاده از ادبیات مکتوب است. ادبیات مکتوب منبعی سرشار از سوژه و قصه است که جان می‌دهد برای تبدیل به فیلم و سریال و پویانمایی.

در غرب به این ظرفیت توجه بسیاری شده و از آن بهره‌های فراوانی برده شده است؛ به‌طوری‌که در میان آثار برتر و ماندگار سینماهای اروپا و آمریکا، تولیدات اقتباسی بسیاری دیده می‌شود. اما ظرفیت آثار مکتوب ادبی کشورمان با اینکه قصه‌های ناب و بکری دارند و پر از مضامین اخلاقی و اجتماعی و آمیخته با سبک زندگی ایرانیان هستند، در کشورمان مغفول مانده است. در همین خصوص، نظر سعید معتمدی، نویسنده و مدیر دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری اصفهان را جویا شده‌ایم.

قصه‌های کهن ایرانی برای تولید اثر تصویری برای مخاطب کودک و نوجوان ظرفیت چشمگیری دارند. چرا از این ظرفیت به‌خوبی استفاده نمی‌شود؟

فقط قصه‌های کهن این ظرفیت را ندارد. ما از ظرفیت بزرگ داشته‌های ادبی‌مان غافل‌ایم؛ همچون قصه‌ها، افسانه‌ها، لالایی‌ها و در کنار این‌ها باورها و اتفاقات تاریخی. درواقع دست ما از داشته‌های روایی و کلان‌قصه‌ها پر است و این‌ها در طول زمان پالایش شده، سینه‌به‌سینه نقل شده و اکنون نیز قابلیت گفته شدن دارد و به ما امکان روایت هنری می‌دهد. اما اکنون از این قابلیت و ظرفیت، چه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان چه در سطح بزرگ‌سال، به ‌کم‌رنگی استفاده می‌کنیم و حقش را ادا نمی‌کنیم.

دلیلش را چه می‌دانید؟

دلایل عمده‌ای دارد. یکی از دلایل این است که اغلبِ کسانی که در حوزه نوشتن در عرصه ادبیات داستانی فعال‌اند، با فیلم‌سازان و تولیدکنندگان آثار هنر تصویری مرتبط نیستند و بالعکس و این رابطه دوسویه بین این دو گروه برقرار نیست. به‌بیان‌دیگر، این خلأ رابطه باعث شده که بسیاری از آثار تولیدشده در ادبیات داستانی کشورمان به دست فیلم‌سازان نرسد. از سوی دیگر، تولیدکنندگان نیز دچار ضعف بزرگ مطالعه نکردن آثارند و با ادبیات کشورمان درگیر نیستند.

این در حالی است که از این ظرفیت بزرگ در غرب به‌خوبی استفاده می‌شود؛ برای مثال از نمایشنامه هملت اقتباس‌های بسیاری در مدیوم‌های مختلفی صورت گرفته است و این مسئله در غرب بسیار جدی گرفته می‌شود. بااین‌حال، بر اساس پژوهش‌ها و طبق باور کارشناسان، وقتی روایت جدیدی از روایت یا قصه ازپیش‌موجود ارائه می‌کنیم، در درجه اول بر قدرت و بزرگی روایت اولیه صحه می‌گذاریم. مثلا اگر بر اساس شاهنامه کار طنزی تولید می‌کنیم، ممکن است برخی به این اقدام معترض شوند، اما درواقع داریم بر وجود یک پیش‌متن بزرگ و قوی و پر از ظرفیت تأکید می‌کنیم که می‌شود بر اساس آن در قالب‌های مختلف تولید اثر کرد.

این احتمال وجود ندارد که پس از تولید یک اثر تصویری و به‌دلیل جذابیت‌هایش، آن متن اولیه در نگاه مخاطبان کم‌فروغ شود؟

خیر. ممکن است بسیاری از افراد به سراغ آثار مکتوب نروند و با تصویر راحت‌تر ارتباط برقرار کنند. اما واقعیت این است که با تولید اثر تصویری، آن پیش‌متن نیز معرفی و شناخته می‌شود. اکثر فیلم‌های دنیا ابتدا رمانشان نوشته و بعد فیلمش ساخته شده است. اما در مواردی ابتدا اثر تصویری تولید شده و بعد از آن، اثر مکتوب در بازار منتشر شده است. این نشان می‌دهد که تولید اثر تصویری، تقویت‌کننده اثر مکتوب بوده و بازآفرینی یک متن در قالب‌های مختلف، رابطه‌ای تقویت‌کننده است.

از سوی دیگر، بخشی از راه را نویسنده متن اولیه طی کرده و به این ترتیب، در حافظه تاریخی جامعه ثبت شده و تأیید و پسند جامعه را نیز کسب کرده است. این متن نسبت به متن اورجینالی که تازه قرار است نوشته شود و بعد ممکن است بتواند یا نتواند تأیید مخاطب را جلب کند، جلوتر است. در اقتباس، از قوت متن اولیه در این خصوص استفاده می‌شود و اینجا رابطه دوسویه‌ای پیش می‌آید؛ هم اثر جدید اثر قبلی را تقویت می‌کند و باعث رجوع مردم به آن می‌شود، هم اثر جدید از قوام اثر قبلی، قدرت می‌یابد.

در واقع متن اولیه و آن کتاب که پیش‌متن است، بخشی از آزمون و خطا را پیش رفته و جواب گرفته است.

درست است. مثلا قصه کدوی قلقله‌زن و قصه‌های عامیانه سال‌ها نسل به نسل گفته و منتقل شده است. این یعنی جذاب بوده که این همه سال دهان‌به‌دهان چرخیده است. این قصه‌ها اگر بازآفرینی شوند و خلاقیت تولیدکننده امروزی به آن افزوده شود، صدالبته کاری جذاب خلق می‌شود.

شاید برخی از آثار تصویری به اقتباسی بودنشان اشاره‌ای نکنند. دلیل آن را چه می‌دانید؟

جو غلط فرهنگی وجود دارد که اگر کسی بگوید از اثری اقتباس کرده‌ام، ضعف پنداشته می‌شود. در غرب، موضوع اقتباس از ادبیات زودتر وارد سینمایشان شده و در همه آثارشان به‌وضوح به اثر اولیه اشاره می‌کنند و از آن نام می‌برند. در ایران در این خصوص ضعف داریم؛ درصورتی‌که استفاده از یک متن مکتوب در تولید اثر و اشاره به نام آن، نشان‌دهنده قوت و زیرکی تولیدکننده اثر تصویری است. این نشان می‌دهد که در انتخاب اینکه چه چیزی برای بازگویی آن مناسب است، با قدرت عمل کرده‌ایم. این‌ها در کنار قوانین مربوط به حقوق معنوی مؤلف باید دیده شود که رعایتش از لحاظ شرعی و عرفی و قانونی لازم است.

آنچه به متن ما ارزش می‌دهد، اورجینال بودن متن نیست. ایجاد خلاقیت و آنچه به متن اولیه افزوده‌ایم، به کار ما ارزش می‌دهد. در ایران چنین جوی هست که استفاده از آثار ادبی برای تولید متن نشانه نابلدی است؛ درصورتی‌که این نشان‌دهنده آگاهی و دقت و شناخت از عرصه ادبیات است. بااین‌حال، آوردن نام اثر اولیه در اثر ثانویه حتی در برداشت آزاد ضروری است.

در این خصوص باید فرهنگ‌سازی شود.

بله. باید میان مخاطب و هنرمندان فرهنگ‌سازی شود که تولید کار اقتباسی و بازآفرینی و نگاه به آثار قبلی، ارزش و کاری بزرگ و مهم است. هنرمندی که به این سمت می‌رود، از هنرمندی که متن اورجینال دارد، یک گام جلوتر است؛ زیرا به پیشینه و داشته‌های قبلی نگاه کرده است. انتقال و اثبات این ارزش وظیفه رسانه‌هاست.

همچنین باید به رابطه دوسویه متن اولیه و متن ثانویه اشاره و به آن ارزش داده شود. با اقتباس راه بسیار نزدیک و کوتاه می‌شود و این موضوع باید تبیین شود تا هنرمندان آن را جدی‌تر بگیرند. از سوی دیگر نویسندگان باید ارتباطشان را با تولیدکنندگان آثار تصویری جدی کنند؛ زیرا در ایران آژانس‌هایی نداریم که این ارتباط را میان نویسنده و فیلم‌ساز برقرار کنند.

آیا می‌توانید آثاری را نام ببرید که قابلیت تولید اثر تصویری برای مخاطب کودک و نوجوان دارند؟

مباحث حوزه تاریخ شفاهی و انسان‌های عجیبی که در طول تاریخ داشته‌ایم، قابلیت بسیاری برای تولید اثر تصویری دارند. الان چه بخواهیم چه نخواهیم، اثر تصویری رسانه‌ای است که راحت‌تر دیده می‌شود و راحت‌تر مخاطب را جذب می‌کند. باید از این ظرفیت برای به تصویر کشیدن اتفاقات تاریخی یا افسانه‌های کهن استفاده کرد. در این خصوص نمی‌شود به مصادیق اشاره‌ای کرد و با دریایی از کارهای نکرده و متون روبه‌رو هستیم. مثلا مولوی حکمت‌های عرفانی‌اش را از طریق قصه و تمثیل آموزش می‌داده و این‌ها قابلیت تبدیل به انیمیشن و … را دارند.