پشت‌صحنه دنیای کودکانه در تلویزیون

در بحبوحه جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، جشنواره‌ای که به اسم کودکان و به کام بزرگ‌سالان تمام می‌شود، می‌‌بینیم، می‌خوانیم و می‌شنویم که وضع سینمای کودک و نوجوان چنین است و چنان است …

پشت‌صحنه دنیای کودکانه در تلویزیون - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ در بحبوحه جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، جشنواره‌ای که به اسم کودکان و به کام بزرگ‌سالان تمام می‌شود، می‌‌بینیم، می‌خوانیم و می‌شنویم که وضع سینمای کودک و نوجوان چنین است و چنان است؛ اما فارغ از بحث سینما، آنچه کودکان و نوجوانان روزانه در حال تماشایش هستند، شبکه‌های کودک و برنامه‌هایشان است، شبکه‌هایی که سالانه بیش از دوازده‌هزار دقیقه برنامه در آن‌ها به نمایش درمی‌آید و بیش از صد برنامه‌ساز نیز در آن‌ها فعالیت می‌کنند.

اگر از اهمیت‌ندادن به برنامه‌سازان تلویزیون در چنین جشنواره‌هایی بگذریم و از دعوت نشدن آن‌ها حتی به عنوان مهمانان جشنواره چشم‌پوشی کنیم، وقت آن است که در حاشیه جشنواره به آن‌ها بپردازیم؛ به همین جهت به سراغ الهه کسمایی، تهیه‌کننده ارشد صداوسیما در حوزه کودک و نوجوان رفتیم. او ازجمله برنامه‌سازان پرکار در این حوزه است که بیش‌ از هزار قسمت برنامه در صداوسیما برای کودکان و نوجوانان تولید کرده است. علاوه بر کارنامه پربار برنامه‌سازی‌های او، در حوزه پژوهش نیز فعالیت گسترده‌ای داشته و تجربه‌های خود را در این مسیر، به تألیف رسانده است. الهه کسمایی پس از سال‌ها فعالیت در حوزه برنامه‌سازی برای کودک و نوجوان، از وضعیت امروزی تولیدات تلویزیونی کودک، فرهنگ برنامه‌سازی و موانع آن برایمان می‌گوید.

از نگاه بومی تا نگاه جهانی به کودک

از سال ۹۰ به بعد تولیدات تلویزیونی کودک و نوجوان سیر نزولی پیدا کرده است. اگر پیشینه‌سنجی کنیم، به‌نظر برنامه‌هایی که قبل‌تر از این ساخته می‌شد خالی از اشکالات نبود؛ اما رو به رشد بود و برنامه‌سازان نگاه تخصصی به کودک داشتند. موانعی در مسیر تولید وجود دارد که ریشه آن‌ها به نوع نگاه ما به کودک و نوجوان برمی‌گردد. به‌نظر می‌رسد باید نگاهی به رشد طبیعی کودک و نوجوان و دنیای آن‌ها بیندازیم. در ابتدا مسئله نگاه بومی و جهانی به کودک و نوجوان را بررسی می‌کنیم. ما در تلویزیون دوگونه برنامه داریم؛ برنامه‌های تأمینی که مثلا یک مجموعه کارتونی از ژاپن، فرانسه و به‌طور کلی از کشورهای دیگر خریده، دوبله و پخش می‌شود. دسته دیگر برنامه‌های تولیدی هستند؛ مثل مجموعه‌برنامه آستانه که از گروه کودک و نوجوان شبکه یک پخش می‌شد. در برنامه‌های تولیدی می‌توانیم نگاه بومی داشته باشیم و ناخوداگاه هم چنین اتفاقی رخ می‌دهد؛ اما در خصوص برنامه‌های تأمینی، میزان‌های جهانی در آن‌ها وجود دارد که ما نمی‌توانیم آن‌ها را تغییر بدهیم. بچه‌های ایران نیز از دیگر بچه‌های دنیا جدا نیستند و رشد متفاوت‌تری ندارند؛ پس چنین برنامه‌هایی نیاز است خریده شود. حضور برنامه‌های تأمینی در شبکه‌های کودک و نوجوان مانعی نیست؛ اما آنچه ناراحت‌کننده ا‌ست، تعداد این برنامه‌هاست که از تعداد برنامه‌های تولیدی ما کمتر است. در همه جای جهان بخشی از برنامه‌های‌ تلویزیونی آن‌ها تأمینی است و از کشورهای دیگر خریده می‌شود؛ حتی ممکن است تغییراتی جزئی باتوجه به معیارهای خودشان در برنامه‌ها اعمال کنند؛ اما تمرکز اصلی آن‌ها بر تولیدات داخلی خودشان است؛ ولی متأسفانه در تلویزیون ما، برخی از هدایت‌کنندگان این شبکه‌های تخصصی نه تجربه و تخصص دارند، نه به حرف بزرگ‌ترها گوش می‌کنند و نه حوصله و دقت در کار دارند. در این شرایط، تهیه‌کنندگان حرفه‌ای هم برای کار‌کردن در این شبکه‌ها باید خودشان را به سطح آن شبکه‌ها تقلیل بدهند؛ یعنی سی‌چهل سال تجربه را نادیده بگیرند تا بتوانند کار کنند. برنامه‌های ما تبدیل به آزمون و خطا شده‌اند؛ چون برخی از هدایت‌کنندگان شبکه‌های ما تجربه کاری در حوزه تلویزیون ندارند یا حداقل از تجربه دیگران استفاده نمی‌کنند. خیلی از آن‌ها حتی تحصیلات آکادمیک مرتبط هم ندارند و حتی اگر داشته باشند، تجربه کاری چیز دیگری است.

بودجه‌هایی که سر از جیب‌های اشتباه در می‌آورند

فارغ از ایران، همیشه تلویزیون، سینما و هنر در همه جای جهان درگیر مشکلات کمبود بودجه بوده و هست. هیچ‌وقت تولیدکنندگان نمی‌توانندبا فراغ‌بال برنامه خود را بسازند و آنچه برآورد مالی می‌کنند، به‌راحتی به آن‌ها نمی‌دهند. درواقع بودجه هست؛ اما تخصیص بودجه به‌درستی انجام نمی‌شود. در گذشته، دفترچه‌هایی داشتیم به‌عنوان دفترچه‌های حقوق و دستمزد که استانداردهای تهیه‌کنندگی و تولید برنامه بر اساس حجم و کیفیت آن سطح‌بندی شده بود؛ مثلا طی حداقل چهار سال باید یک تعداد برنامه مشخص تولید کرده باشی تا به سطح تهیه‌کنندگی برسی و بعد از آن به سطح ارشد و … .

بر این اساس، دستمزد و حقوق شما تعیین می‌شد؛ چنان‌که مثلا چهارماه برای سطح ارشد شدن چندین برنامه به سازمان صداوسیما تحویل دادم؛ تا اینکه بالاخره سازمان تا قبل از بازنشستگی به من دوسال ارشدیت داد؛ یعنی من با رتبه ارشد، بازنشسته شدم؛ ولی الان برخی از تهیه‌کنندگان اصلا به ارشدیت هم نمی‌رسند و بدون ارزیابی دقیق و درست دستمزد آن‌ها تعیین می‌شود. میزان برنامه‌هایی که به آن‌ها سپرده می‌شود، براساس چه معیاری ارزیابی می‌شود؟! گاهی مجموعه برنامه‌های بزرگی به کسانی سپرده می‌ شود که از عهده آن‌ها خارج است و حاضر نمی‌شوند تهیه‌کنندگی کار را به عهده شخص باتجربه‌تری بگذارند. وقتی لقمه بزرگ‌تر از دهان باشد، برنامه‌هایی تولید می‌شود که هیچ مخاطبی ندارد و تهیه‌کننده نیز چون پشتوانه مالی دارد، بدون توجه به مخاطب فقط تولید کرده و به این‌گونه برنامه‌سازی عادت می‌کند. نتیجه می‌شود هدردادن بودجه برای تولید برنامه بدون مخاطب؛ به همین دلیل می‌گویم تخصیص بودجه به‌درستی انجام نمی‌شود.

ما حاصل برنامه‌سازی‌های خوب هستیم

البته این حرف‌ها را به جهت آسیب‌شناسی می‌گویم تا بتوانیم برای کودکان و نوجوان ایران کارهای بهتری بسازیم و بهترین حس‌ها را به آن‌ها منتقل کنیم. بچه‌ها جهان را دوست دارند، شادی را دوست دارند، ارتباط را دوست دارند، سادگی را دوست دارند. بچه‌ها از قالب‌ها و قالب‌‌زدگی و از هرچه حس خوبی به آن‌ها ندهد، دوری می‌کنند. بچه‌ها از آنجایی که به فطرتشان نزدیک‌اند، حقیقت هر چیزی را درک می‌کنند. وقتی از چیزی برای کودکان صحبت می‌کنیم که خودمان به آن معتقد نیستیم، کاملا متوجه می‌شوند؛ یعنی ناخودآگاهِ بچه با ناخودآگاه ما به‌عنوان یک برنامه‌ساز ارتباط برقرار می‌کند. خود ما برنامه‌سازان حاصل برنامه‌سازی‌های خوب هستیم. من تلویزیون را انتخاب کردم تا بتوانم برنامه کودک بسازم؛ چون خود من حاصل حس خوب از تلویزیون بودم. دوست داشتم این حس خوب را به کودکان آینده منتقل کنم تا آن‌ها هم بتوانند با جهان ارتباط خوبی برقرار کنند.

کودک به مثابه انسان فلسفی

کودکی که اکنون برای او برنامه می‌سازیم، چند سال آینده یک انسان بیست‌ساله می‌شود که با دنیای انتخاب، ازدست‌دادن، شکست‌خوردن و… روبه‌رو می‌شود. باید اندوخته‌ای برای بزرگ‌سالی‌اش داشته باشد تا بتواند از پس سختی‌های دنیای بزرگ‌سالی بربیاید. این همان رشد طبیعی و فلسفی انسان است. انسان فلسفی یعنی انسانی که زندگی‌اش معنا و هدف دارد. ما باید برای چنین انسانی برنامه‌سازی کنیم.

کودکان امروز در عین حال که به دنبال پدیده‌های پیچیده و جدید دنیای امروزی هستند، در درجه اول به ارتباط با مبانی و اصل‌های ساده انسانی و فطری نیاز دارند. با هرچیزی که به فطرت آن‌ها نزدیک‌تر باشد، ارتباط عمیق‌تری می‌توانند برقرار کنند. به‌نظر نسل امروز نسلی هستند که باوجودِ داشتن ابزار و امکانات مختلف و ارتباط گسترده با جهان، وابستگی‌هایی نیز به سادگی‌ها دارند. توجه به این سادگی‌ها در فرهنگ ما وجود دارد و در برنامه‌های کودک گذشته نیز بیشتر دیده می‌شد؛ اکنون نیز ما برنامه‌سازان کودک باید در ابتدا نگاه انسانی به بچه‌ها داشته باشیم و رشد فلسفی آن‌ها را، یعنی همان رشد طبیعی که هر انسانی در این جهان با آن مواجه می‌شود، مدنظر قرار بدهیم ؛ سپس برای آن‌ها معناسازی کنیم.