به گزارش اصفهان زیبا؛ پرونده سی وششمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان هم در اصفهان بسته شد و حالا که تبوتاب آن فروکش کرده، زمان خوبی است که فارغ از نکات مثبت و منفی که در این جشنواره به چشم میخورد، نگاهی عمیقتر به مسئله داشته باشیم. اینکه باگذشت سیوشش سال از برگزاری جشنواره که بیستوچهار دوره آن در اصفهان بوده، روند کلی جشنواره به چه سمتی حرکت کرده است؟ سود و زیان جشنواره برای اصفهان چه بوده است؟ آیا میان شهروندان و مسئولان اصفهانی اتفاقنظری نسبت به برگزاری مجدد جشنواره در اصفهان وجود دارد؟ شهروندان نسبتی با جشنواره دارند و از سویی جشنواره فیلم کودک و نوجوان به اصفهان گرهخورده است؟
این سؤالات را احمد مهرشاد، عضو هیئتعلمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان پاسخ میدهد:
به نظرم قبل از پاسخ به اینکه سود و زیان جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان را بررسی کنیم، لازم است نحوه نگاهمان به جشنواره را مشخص کنیم. ببینیم آن زمانی که جشنواره به اصفهان منتقل شد، چه نگاهی پشت سر آن بود؟ آیا دلیل خاصی وجود داشت که جشنواره فیلم، آن هم با مخاطب کودک و نوجوان به اصفهان آمد؟
خب پیشینه اصفهان همواره این بوده که یک نحوه تمرکز فرهنگی برای نوجوان داشتهایم و این میزان از توجه به این مقطع سنی در دیگر شهرها کمتر است. مثل تکثر مراکز فرهنگی نوجوان در شهر یا مثلا ساخت فیلم «قصههای مجید» و نقش نمادینی که برای بهتصویرکشیدن نوجوان ایرانی داشت. همانطور که شهید آوینی معتقد است آقای پوراحمد افزوده جدی بر داستان هوشنگ کرمانی داشته و اصفهانی شدن این کار باعث دیدهشدن فیلم شده است.
با درنظرگرفتن این پیشینه یک نحوه نگاه این است که بگوییم در آن سالها، بهطور عالمانه جشنواره کودک و نوجوان به اصفهان آمده است. یک نگاه دیگر هم این است که بگوییم شاید دلیل خاصی در ابتدا پشت این تصمیم نبوده؛ ولی آیا بعد از آمدن جشنواره به اصفهان تلاشی برای هویتبخشی و تعریف پیشینه برای آن داشتهایم؟ آیا در این سالها مثل قرارداد بوده که صرفا سالی یکبار برپاشده و با رفتن به شهری دیگر هم اتفاقی نیفتاده است؟ یا نگاهمان این بوده که جشنواره چه عالمانه و چه غیرآگاهانه به اصفهان آمده و حالا اگر قرار است این پدیده از آن ما شود و منافعی داشته باشد، باید متصل به بوم فرهنگیمان باشد.
به نظرتان نگاه متولیان به جشنواره از آن نوع قراردادی و غیرفرهنگی بوده؟ ببینید اصلا این نوع نحوه نگاه است که باعث طرح سؤال ضرر و زیان میشود. مثلاینکه من بخواهم یک لیوان بخرم و به این فکر کنم که چقدر میارزد؟ درحالیکه اگر یکی از وجوه شخصیتیام در پدیدهای متبلور شود، این سؤالها بیمعنی میشود. این یعنی ما از منظر فرهنگی به جشنواره نگاه نکردهایم و بیشتر آن را اقتصادی و تبلیغاتی دیدهایم یا سیاسی.
فرهنگی نگاهنکردن به جشنواره چه آسیبی داشته است؟
فرهنگی نگاهنکردن، یعنی بیمعنا بودن جشنواره. یعنی از یک سو این سؤال مطرح میشود که اصلا جشنواره چه سودی برای اصفهان داشته و چرا باید هرساله اینقدر هزینه کنیم که برگزار شود، یک سمت دیگر ماجرا هم این است که اصلا چرا باید جشنواره فیلم کودک و نوجوان جدا از جشنواره فیلم فجر برگزار شود؟ وقتی اینقدر تولیدات کودک و نوجوان نداریم، چرا باید هزینه جدایی پرداخت کنیم و بعید هم نیست که اگر کمبود بودجه جدیتر شود، مثل دهه شصت مجدد این جشنواره به فجر ملحق شود. نهایتا یک بخش ویژهای برایش اختصاص میدهند که در صورت تولید اثر کودک و نوجوان، برخی سالها باشد و برخی سالها نباشد.
چطور باید نگاه درست به جشنواره بروز پیدا کند؟
به نظر میرسد اگر اصفهان، بهاصطلاح هنری، یک آکادمی کودک و نوجوان داشته باشد و نظام عملکردی برای کودک و نوجوان متصور شود، این مسائل برطرف میشود.
ببینید مسئله کودک و نوجوان و رسانه مسئله امروز جامعه ماست و اتفاقا کمبود توجه اصولی به آن احساس میشود؛ خصوصا در مواجهه با نوجوانان. از طرفی اصفهان ظرفیت این کار را هم دارد؛ مراکز فرهنگی که در تعامل با نوجوان هستند، مدارس تحولخواهی که ادعای تحول در آموزش و تربیت دارند و اشخاصی که دغدغهمند این حوزه هستند.
پس با این ظرفیت لازم است انسجامی بین آنها پیدا شود که بعدازاین هر گروهی، اعم از فیلمساز و کانون فرهنگی و مدرسه تحولخواه و دغدغهمند و غیره که خواستند در این مسیر باشند، بتوانند سنت فرهنگی و اجتماعیمان حول کودک و نوجوان را سامان دهند. اگر از این سؤال طفره نرویم، در آن صورت، هم مردم با جشنواره نسبت پیدا میکنند و هم جشنواره به شهر مرتبط میشود. جشنواره اصفهانی میشود. نه اینکه بگوییم مثلا لهجه اصفهانی پیدا میکند، نه. مهم این است که اصفهان پایگاهی باشد که نحوه نگاه هنری به مسئله کودک و نوجوان دارد و در آن صورت جشنواره هم در ذیل این آکادمی برگزار میشود و معنا پیدا میکند. کانون فرهنگی و مدرسه و غیره هم با جشنواره نسبت پیدا میکنند.
متولی این بهاصطلاح آکادمی را چه گروهی میدانید؟ در حال حاضر که متولیان رسمی جشنواره فیلم کودک بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری هستند. این دو ارگان هم که مدیران ثابتی ندارند و درواقع سیاستهای ثباتی ندارند.
بله از یکسو مدیریت این ارگانها مبتنی بر جریان سیالی است؛ ولی در مقابل میتوان گفت پس چطور 24 دوره جشنواره در اصفهان برگزار شده؟ این یعنی یک عقل مشترکی بوده و شهرداری اصفهان در لایه کارشناسی با یک ثباتی مواجه است. حالا چه مثبت و چه منفی، این لایه با تغییر مدیران تغییر نکرده و یک ساختار ثابتی را پیگیری کرده است.
البته از سویی بهخاطر اینکه این امر، موضوعی فرهنگی است، باید به فکر متولیان غیررسمی هم باشیم؛ مثلا از آکادمی «اسکار» اسم میبرم. این یک آکادمی است که در ذیل آن جشنواره اسکار هم برگزار میشود. لزوما علیه دولت نیست؛ ولی ازیکطرف هم وجاهت رسمی برای خودش دارد. البته ممکن است در ساختارهای فرهنگی حاکمیت هم نقش داشته باشد. سیاستهایش هم با رفتوآمد اشخاص تغییر نمیکند و درمجموع با کنشگریهای دولتی و مردمی حرکت میکند. چیزی شبیه یک ngo مردمی.
به نظر شما زمینههای این آکادمی فراهم هست، اما آیا عملی هم میشود؟
این امر بستگی به عزم متولیانش دارد. اینکه بخواهند چنین مسئولیتی را بپذیرند یا نه. ما ازیکطرف اسم این جشنواره را گذاشتهایم جشنواره ملی و بینالمللی که یعنی باید مخاطبمان هم همینقدر کلان باشد؛ ولی ازیکطرف محافظهکاری داشتهایم و زمان برگزاری جشنواره را مهر و آبان تعیین کردهایم. یعنی گفتهایم مثلا اگر زمان برگزاری تابستان باشد ممکن است مخاطب نداشته باشد. پسدست کم از جنبه سازمانی کار استفاده کنیم و در مهرماه از ظرفیت مدارس.
همین پویانمایی اخیر که اکران شد،در مهرماه اکران شد تا از ظرفیت مدارس استفاده کنیم. این داستان مثل یک چاهی شده که خودمان باید داخلش آب بریزیم و بعد برداشت کنیم. خودش اکوسیستم پویایی ندارد. این یعنی بیمعنایی باعث شده ما صرفا درگیر عادتیهایی شویم که نمیدانیم برای چه باید انجامش بدهیم. درحالیکه اگر آن پایگاه فرهنگی و هنری را داشته باشیم، معنای جشنواره احیا میشود، فعالیتهایی مثل برگزاری المپیاد فیلمسازی و رویدادهایی با حضور کانونهای فرهنگی رونق پیدا میکند، گردشگری فرهنگی اصفهان پویا میشود و هویت اصفهان زنده میشود.