به گزارش اصفهان زیبا؛ آیندهپژوهی و تفکر راهبردی دو حوزه مهم در مدیریت و برنامهریزی هستند که به تحلیل و پیشبینی تحولات آینده میپردازند. هرچند برخی تفاوتی در این حوزه قائل نمی شوند ولی در ابعاد معرفت شناسی و درنتیجه روش شناسی متفاوت هستند. درحقیقت تفکر راهبردی زیرمجموعه ای از معرفت شناسی آینده پژوهی است که گزینه های انتخاب افسارگسیخته را به تصویر می کشد اما آینده پژوهی نظام ارزشی حاکم بر تفکر انسان هاست که بر تفکر و انتخاب تاثیر گذار است. در این نوشتار، به تشریح حوزه های معرفت شناسی و روش شناسی آینده پژوهی و تفکر راهبردی اشاره می شود و تفاوت ها و شباهت های آنها ارائه می گردد.
از یک طرف این دو حوزه با یکدیگر وجه مشترک دارند. در آیندهپژوهی و تفکر راهبردی، هدف نهایی دستیابی به درک بهتری از آینده و طراحی استراتژیهای مؤثر است. همچنین، برای تولید دانش معتبر، نیاز به روشهای مناسب برای جمعآوری و تحلیل دادهها وجود دارد. به همین ترتیب، روششناسی هرکدام بدون درک صحیح از ماهیت دانش و اعتبار آن نمیتواند به درستی اجرا شود. هر دو حوزه به جمعآوری و تحلیل دادهها توجه دارند. در آیندهپژوهی، دادهها میتوانند شامل اطلاعات تاریخی، روندهای موجود و نظرات کارشناسان باشند.
در تفکر راهبردی، دادهها میتوانند مربوط به عملکرد سازمان، بازار و رقبا باشند. در هر دو مورد، کیفیت دادهها بر کیفیت تصمیمگیری تأثیرگذار است. هر دو حوزه نیاز به یک رویکرد سیستماتیک دارند. در آیندهپژوهی و تفکر راهبردی، داشتن یک چارچوب منظم برای تحلیل و پیشبینی آینده و همچنین طراحی استراتژیها ضروری است. این رویکرد سیستماتیک به سازمانها کمک میکند تا به صورت جامع به مسائل نگاه کنند و گزینههای مختلف را بررسی کنند. در هر دو حوزه، عدم قطعیت و تغییرات آینده مورد توجه قرار میگیرد.
به این ترتیب، هر دو حوزه به سازمانها کمک میکنند تا با چالشهای ناشی از تغییرات آینده بهتر مواجه شوند. در هر دو حوزه، اهمیت مشارکت ذینفعان و کارشناسان در فرآیندهای تحلیل و تصمیمگیری مورد تأکید قرار میگیرد. در آیندهپژوهی، نظرات و تجربیات ذینفعان میتواند به تولید دانش معتبر کمک کند، در حالی که در تفکر راهبردی، مشارکت ذینفعان در طراحی و اجرای استراتژیها حیاتی است.
در عین وجود نقاط مشترک، تفاوت های ملموسی نیز بین این دو حوزه وجود دارد. آیندهپژوهی به مطالعه و تحلیل روندها، تحولات و سناریوهای ممکن آینده میپردازد. هدف اصلی آن شناسایی و پیشبینی تغییرات آینده به منظور آمادهسازی برای آنها است. آیندهپژوهی به دنبال درک عمیق از عوامل مؤثر بر آینده و تأثیر آنها بر جوامع و سازمانهاست.
تفکر راهبردی به فرآیند طراحی و اجرای استراتژیها برای دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان میپردازد. هدف اصلی آن ایجاد یک نقشه راه برای رسیدن به اهداف تعیینشده و مدیریت منابع بهینه است. تفکر راهبردی به تحلیل وضعیت کنونی و تعیین مسیرهای ممکن برای آینده متمرکز است. آینده پژوهی بیشتر بر روی آینده متمرکز است و به بررسی سناریوهای مختلف برای سالهای آینده میپردازد. آیندهپژوهی به دنبال شناسایی روندهای بلندمدت و پیشبینی تغییرات در افقهای زمانی مختلف است. تفکر راهبردی معمولاً به زمان حال و نزدیکتر به آینده توجه دارد. تفکر راهبردی به تحلیل وضعیت کنونی سازمان و تعیین استراتژیهایی برای مواجهه با چالشها و فرصتهای موجود در کوتاهمدت و میانمدت میپردازد. در آیندهپژوهی از ابزارها و روشهای متنوعی مانند تحلیل روند، سناریو نویسی، و مدلسازی استفاده میشود.
این روشها به شبیهسازی و پیشبینی سناریوهای مختلف کمک میکنند. تفکر راهبردی به ابزارهایی مانند تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها)، ماتریس BCG (ماتریس رشد و سهم بازار) و برنامهریزی استراتژیک متکی است. این ابزارها به تحلیل وضعیت کنونی و طراحی استراتژیهای مؤثر کمک میکنند. محوریت آیندهپژوهی بر روی شناخت تغییرات و روندهای آینده و تأثیر آنها بر جامعه و سازمانها است.
این حوزه به بررسی عوامل اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی و محیطی میپردازد که ممکن است بر آینده تأثیر بگذارند. محوریت تفکر راهبردی بر روی تصمیمگیریهای عملی و طراحی استراتژیها برای دستیابی به اهداف سازمانی است. این حوزه به مدیریت منابع، تحلیل رقبا و شناسایی فرصتها و تهدیدها میپردازد. نتایج آیندهپژوهی معمولاً شامل سناریوهای مختلف آینده، تحلیل روندها و پیشبینیهای مبتنی بر دادههاست. این نتایج به سازمانها کمک میکند تا برای آینده آماده شوند و استراتژیهای منعطفتری طراحی کنند. خروجیهای تفکر راهبردی شامل برنامههای عملیاتی، اهداف کلیدی و استراتژیهای مشخص برای دستیابی به اهداف سازمانی است. این خروجیها به سازمانها کمک میکند تا به صورت مؤثرتری منابع خود را مدیریت کنند و به اهداف خود برسند.