به گزارش اصفهان زیبا؛ آثار و متون مکتوب در هر عصر و زمانهای، انعکاسی از فرهنگ، تاریخ و تعاملات اجتماعی همان عصر است. در حقیقت نسلهای بعدی، هر عصری را در آیینه آثار مکتوب همان عصر میبینند. گذشته، معلم و راهنمای آینده است؛ ازاینرو سیر در آثار و شاهکارهای ادبی پیشینیان راهگشا و عبرتآموز است.
تاریخ بیهقی از متون شاهکار نثر فارسی است که در قرن پنجم هجری بهوسیله ابوالفضل بیهقی، دبیر دستگاه غزنویان و بر اساسنامهها و اسناد رسمی دربار و یادداشتهای نویسنده نگاشته شده است.
ابوالفضل، محمد بن حسین بیهقی، تاریخنگار و نویسنده ایرانی در دربار غزنوی بود. او در سال ۳۸۵ هجری قمری و در حارثآباد بیهق، سبزوار امروزی، به دنیا آمد. درباره خانواده او اطلاعاتی دقیقی در دست نیست؛ اما بر مبنای نگاشتههای خود بیهقی، پدر او در سیستان و نزد محمود غزنوی، منصب مهمی داشته است.
بیهقی روزگار جوانی را در نیشابور که مرکزی فرهنگی با مدارس و کتابخانههای بزرگ بود، گذراند. از سخنان او برمیآید که پیش از شروع به انجام امور دیوانی نیز به حوادث تاریخی و رجوع به منابع و مراجع و ثبت مسموعات علاقه وافر داشته است.
بیهقی سپس راهی غزنه شد و به دیوان رسالت محمود غزنوی راه یافت. او ۱۹ سال در محضر استادش، ابونصر مشکان، کسب علم کرد. بیهقی به دلیل نزدیکی به کانون قدرت، اطلاعات خوبی از دستگاه حاکمیت غزنویان داشت و تا سنین پیری و زمان مرگ در سال ۴۷۰ قمری، خود را بهطور کامل وقف نوشتن کرده بود.
احیای نثر فارسی
رویکارآمدن غزنویان در خراسان سبب شد که گرایشهای ملیگرایانه و ایراندوستی اندکاندک در سراسر ایران به فراموشی سپرده شود؛ بهنحویکه در این دوره، بیشترین نفوذ زبان و فرهنگ عربی در این مناطق رخ داد. دیگر نه شاعران و سخنوران فارسیزبان از تشویقها و بذل و بخششهای دربار برخوردار بودند و نه از انجمنها و محفلهای ادب فارسی رونقی باقیمانده بود. با دسیسه خلافت عربی بغداد، ترکان خونریز و متعصبی در ایران به قدرت رسیدند که هدفشان صرفا خوشخدمتی به خلافت بغداد و سرکوب و ریشهکنکردن احساسات ملیگرایانه و جلوههای فرهنگ و تمدن ایرانی بود.
در این شرایط کتاب ارزشمند تاریخ بیهقی، توانست به سرمشقی برای نویسندگان فارسیزبان مبدل و باعث اعتلا و احیای دوران شکوه زبان فارسی شود.
همنشینی تاریخ با اخلاق
کتاب تاریخ بیهقی که تنها بخشی از آن در دست بوده، ترکیبی از تاریخ و ادبیات است. بیهقی حوادث و رویدادهای عصر غزنویان را با مهارت و بیانی شعرگونه، بهدوراز هرگونه جانبداری و حب و بغض، به رشته سخن پارسی کشیده است. او این کتاب را در عصری نگاشته که تنگنظری، تعصبات دینی و فرقهای در آن موج میزده است. او در درباری مشغول کتابت بوده که انحطاط و سستی اخلاق، ناایمنی و بیایمانی بهوفور قابلرؤیت بوده و قدرت، بهمثابه بلای جان درباریان، آنها را به جان هم انداخته بود؛ اما او بهدوراز تمام این ناهنجاریها، اثری خلق کرد که آیینهای در برابر روزگاران آینده است. بیهقی خود چنین مینویسد: «پسازاین عصر، مردمان دیگر عصرها، به آن رجوع کنند و بدانند.»
نکته قابلتأمل آن است که بیهقی، درضمن نقل بسیاری از حوادث، پندهای عبرتآموز و نکوهش خویهای زشت و ناپسند را نیز بیان کرده و با یادکردن مثلها و ابیاتی، صفتها و خصلتهای نیک انسانی را ستوده است. این عمل او به کتاب تاریخیاش، امتیازی اخلاقی بخشیده که نظیر آن در کمتر کتاب تاریخی دیده میشود.
در آن زمانهای که انحطاط اخلاقی چنان سران مملکت را فراگرفته بود که نه سرنوشت ملت برای آنها مهم است و نه آینده مملکت، بیهقی زیرکانه و با هوشمندی تمام، به بیان موازین اخلاقی در ذیل تاریخنگاری میپرداخت. خواننده با مطالعه کتاب تاریخ بیهقی با نکات اخلاقی فراوانی مواجه میشود و درمییابد که بیهقی، اخلاق را ویراستن قوای سهگانه تفکر، شهوت و غضب میداند و تحقق اخلاقمداری را درگرو رعایت فضایل و ستردن رذایل برمیشمرد.
بیهقی به سبب ویژگیهای شخصی و آگاهیها و دانشهایی که در پژوهشهای علمی به دست آورده، صاحب شخصیتی شده که از هرگونه تعصب، حسادت، تزویر و دورویی، دنیادوستی و جهل و خرافه بهدور مانده؛ لذا عدم تعصب دینی و سختگیریهای فرقهای در کتاب او مشهود است.
تعصب پدیدهای است که همواره در طول تاریخ بشر با او همراه بوده است. بیهقی در کتاب خود، انعکاسی از رفتار سیاسی و مشی دینی قدرت حاکمه با رویکردهای متعصبانه را به نمایش گذاشته است. او بهعنوان مورخی منصف و موظف، چنان تعصبات دینی سیاسیون آن زمان را به تصویر کشیده که امروزه بهروشنی درمییابیم که بر دارکردن حسنک وزیر، نه به سبب بدمذهبی او، بلکه به علت زدوبندهای پشت پرده رجال برای کسب قدرت بوده است. او با ذکر عباراتی، از یکسو تعصب دینی و سختگیریهای غزنویان را به تصویر میکشد و ازسویی دیگر آزاد اندیشی و حقیقتگرایی خود را بیان کرده است.