شهرهای زنانه واقعیت یا حقیقت؟

صبح‌ها که می‌خواهم به دفتر کارم بروم، معمولا از مترو استفاده می‌کنم. واگن بانوان در اکثر مواقع جای ایستادن هم ندارد؛ هرچند که همه خانم‌ها در این واگن‌ها نیستند و در سرتاسر قطار پراکنده هستند.

شهرهای زنانه واقعیت یا حقیقت؟ - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ صبح‌ها که می‌خواهم به دفتر کارم بروم، معمولا از مترو استفاده می‌کنم. واگن بانوان در اکثر مواقع جای ایستادن هم ندارد؛ هرچند که همه خانم‌ها در این واگن‌ها نیستند و در سرتاسر قطار پراکنده هستند.

به محل کار که می‌رسم، با همکاران خانم سلام و علیک می‌کنم. نه اینکه منعی برای گفت‌وگو با مردان باشد؛ ولی اکثر کارمندانی که با آن‌ها در تعامل هستم، خانم‌ها هستند. این جریان دیدارهای زنانه در دانشگاه هم تکرار می‌شود. اتوبوس‌های دانشگاه اصفهان معمولا بخش بانوانش به‌طورکامل پر می‌شود؛ درعوض در بخش مردانه جای نشستن گیر می‌آید. کلاس‌های درس هم مستثنا نیست از این جریان. به قول فلانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان بیشتر شبیه دبیرستانی دخترانه است. البته که چنین دیدگاهی صرفا درباره دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان صدق نمی‌کند و براساس آمار متقاضیان کنکور 1403، در نوبت اول این کنکور 63درصد از جمعیت کل را داوطلبان دختر و در مقابل 37درصد از متقاضیان را پسران تشکیل می‌دادند؛ یعنی به‌طورخلاصه و جمع‌وجور، این روزها فضای شهرها زنانه شده است! موضوعی که در کتاب«زنانه‌شدن شهر» از نعمت‌الله فاضلی به آن پرداخته شده است.

فضای جغرافیایی یا ذهنی؟

این گزاره خبری از چندکلمه مهم تشکیل شده است: فضا، شهر و زنان. امروزه در راستای ایده‌هایی که «هانری لوفور»، «دیوید هاروی» و «ادوارد سوجا» در زمینه فضا ارائه کرده‌اند، نسبت به ابعاد ذهنی و اجتماعی فضا آگاه شده و دیگر مفهوم فضا را به مکان و فضای فیزیکی تقلیل نمی‌دهیم. فضا ابعاد سه‌گانه فیزیکی، ذهنی و اجتماعی به‌هم‌وابسته‌ای دارد که درنتیجه هم‌نشینی تاریخی، این سه بعد، یک هستی جمعی را شکل می‌دهند.

آندرزج زیلنیک در کتاب «فضا و نظریه اجتماعی» شرح می‌دهد: «فضا صرفا دنیای طرح‌ها، منطق و علم نیست؛ همچنین آن دنیای ایدئولوژی و قدرت صرف هم نیست. دنیایی است که ما در آن ساکنیم، به گفت‌وگو می‌پردازیم و به شیوه‌های خودمان از آن استفاده می‌کنیم. فضا درواقع چیزی است که ما از طریق آن و در پیرامون آن به‌عنوان موجوداتی اجتماعی در تلاش برای ساختن زندگی خود و آنچه بدان می‌اندیشیم، هستیم. مناسبات اجتماعی باید به‌هرحال بیفتند و آنجا، جایی است که همیشه در فضایی اجتماعی قرار می‌گیرد. این فضای اجتماعی خنثی نیست و جایی نیست که باید توسط اقدامات انسان پر شود. به همان طریقی که فضا به‌واسطه مناسبات انسانی شکل می‌گیرد، مناسبات انسانی هم به‌وسیله فضا شکل می‌گیرند.»

شهرنشینی انبوه

مسئله دیگری که در گزاره «فضاهای شهری زنانه» به چشم می‌خورد، «شهرگرایی» است. به نقل از یرواند آبراهامیان در کتاب «تاریخ ایران مدرن» ایرانیان در ابتدای سده، کمتر از ۱۵ درصد جمعیتشان شهری بوده؛ اما در پایان سده بخش شهری آن به ۶۶درصد رسیده است.

نعمت‌الله فاضلی نیز در کتاب «فرهنگ و شهر» می‌گوید: «اکنون نزدیک به ۷۰درصد جمعیت جهان ساکن شهرها هستند و تا پایان ربع اول قرن بیست‌ویکم، پیش‌بینی می‌شود ۸۸درصد جمعیت جهان ساکن شهرها شوند.» این آمار و ارقام نشان می‌دهد که پدیده امروز جوامع و ازجمله ایران، «شهرنشینی انبوه» یا متراکم است.

فضای جنسیتی

بر اساس تعریفی که از فضا بیان شد، همچنین می‌دانیم سازه اجتماعی فضا امری جنسیتی است. پاین، از محققان مطالعات جنسیت، می‌گوید: «انسان‌ها به صور مختلف و قدرتمندی به برجسته‌سازی فضا و قلمرو پرداخته و آن را مستعمره خود می‌سازند: از طریق بدن با استفاده از ژست بدنی و لباس خود و از طریق تملک وسایل نقلیه موتوری گرفته تا دفاع از فضای خانه با استفاده از دوربین‌ها و وسایل نظارتی و محصورنمودن محله سکونتی خود. این شیوه‌ها و رفتارها نیز نوعی رفتار مبتنی بر جنسیت هستند.»

زنان یا زنانه‌شدن؟

یکی از مسائلی که در سال‌های اخیر بابی از گفت‌وگو حول آن باز شده، خودآگاهی انتقادی از شهر در پرتو مفهوم جنسیت است؛ یعنی به نظر می‌رسد فارغ از بحث‌هایی که ارزش خبری داشته باشد و صرفا بخواهیم بر اساس علایق عوامانه به آن بپردازیم، به زنان و شهرها از منظری علمی و واقع‌بینانه نگاه شده است. بر اساس کتب و همایش‌های برگزارشده، جامعه ایرانی در آستانه عبور از مرحله «کوری جنسیتی» قرار گرفته است. پرسشی هم که ذیل آن مطرح می‌شود، این است: آیا فضای کلان‌شهرهای ایران زنانه است یا نه؟

به‌طورکلی دو نحوه پاسخ به این سؤال مطرح شده است:

یک باور عمومی در گفتمان‌های جنسیت و فضا وجود دارد که در ایران و جوامعی مانند ایران که مفروض است، فرهنگ مردسالارانه بر آن استیلا دارد. همه‌چیز، ازجمله فضاهای شهری این جوامع، مردانه هستند؛ به این معنا که زنان سهم و جایگاهی در فضاهای شهری این جوامع ندارند. در این دیدگاه گمان می‌رود با وجود تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که این جوامع در سده اخیر درنتیجه سیاست‌های نوسازی و تجدد تجربه کرده‌اند، تغییر چندان جدی و عمیقی در مناسبات فضایی شهری آن‌ها ایجاد نشده و جایگاه فضایی زنان همچنان مانند گذشته‌های دور اندرونی» و «خانه است و نه فضای بیرونی» و «خیابان».

بسیاری مانند جودیت بنت، مورخ پرکار فمینیست و سرشناس دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آمریکا، بر این عقیده استوارند که در طول تاریخ بیش از اینکه تغییر بر زندگی زنان حاکم باشد، ثبات حاکم بوده است؛ زیرا پدرسالاری که در طول تاریخ بر زندگی زنان سیطره داشته، دارای بنیان‌های نظری ثابتی است که مانع تغییرات عمده محتوایی می‌شود و تنها به صورت‌ها اجازه تغییر می‌دهد (بنت ۲۰۰۵ نقل از شارع‌پور و رهبری، ۱۳۹۲: ۱۵۳). این ایده بنت سرمشق مطالعات فربی در زمینه شهر بوده است.

برخلاف چنین نظری، گروهی دیگر معتقدند که جامعه فرهنگ و انسان ایرانی طی تجربه‌هایی که در ۱۵۰ سال اخیر تولید و کسب کرده، تحولات عمیق و همه‌جانبه‌ای را از راه بازتعریف سنت و میراث فرهنگی در پرتو دستاوردهای علم فناوری‌ها و نوآوری‌های اجتماعی در تمام ابعاد زندگی خود ایجاد کرده است. طبیعتا موضوع جنسیت و فضا نیز نباید در این تحولات که تجدد ایرانی نامیده شده، دست ناخورده و مصون مانده باشد.

ذیل نگاه دوم به مسئله زنانه‌شدن شهر و پذیرش نسبی آن، گروه‌های دیگری از متفکران قرار می‌گیرند. به‌طور مثال برخی معتقدند که گسترش حضور زنان در شهر به معنای استفاده مؤثر آن‌ها از این فضاها نیست. به اعتقاد آن‌ها، زنان ایرانی هنوز نتوانسته‌اند حق بر شهر خود را به دست آورند. این گروه از این ایده دفاع می‌کنند که فضاهای شهری بیش از اینکه بر اساس خواست زنان استوار باشد، به‌منظور استثمار آن‌هاست. به‌بیان‌دیگر، حضور کنونی زنان در فضاهای شهری نه برای تحقق نیازهای واقعی زنان، بلکه برای بهره‌کشی از توانایی آن‌هاست و این‌گونه استدلال می‌شود که حضور گسترده زنان در فضاهای شهری ایران لزوما دلالت بر متناسب‌بودن این فضاها با نیازهای زنان و همچنین برای دفاع از حقوق آن‌ها نیست؛ بلکه جامعه برای استثمار بیشتر زنان به آن‌ها فرصت می‌دهد.

در همین راستا گروهی دیگر از وجود نابرابری جنسیتی در فضاهای شهری صحبت می‌کنند. به اعتقاد این منتقدان، ممکن است حضور زنان در فضاهای شهری گسترش یافته باشد؛ اما این گسترش به معنای حضور برابر زنان و مردان در فضاهای شهری نیست.

از دیدگاه منتقدان، زنان حتی در تهران برای حضور آزادانه و فعالانه در فضاهای شهری همچنان با موانع گسترده اجتماعی و حقوقی روبه‌رو هستند. از این دیدگاه تنها تغییر کوچکی درزمینه حضور زنان در فضاهای شهری رخ داده است و نمی‌توان این تغییر کوچک را با نام زنانه‌شدن فضای شهری توصیف کرد؛ بلکه لازمه زنانه‌شدن فضاهای شهری، تحولات عمیق ساختاری در طراحی معماری مدیریت و کیفیت مناسبات اجتماعی و انسانی در فضاهای شهری است.

واقعیت یا برساخت شهرهای زنانه

مطالبی که بیان شد، صرفا ارائه‌ای از دیدگاه‌های مختلف حول مسئله وضعیت جنسیتی فعلی شهرهای ایران و به‌طورخاص، کلان‌شهرها بود. اینکه کدام‌یک از این دیدگاه‌ها به واقعیت موجود شباهت دارد، مسئله‌ای مهم است؛ اما همان‌طور که در ابتدا بیان شد، وضعیت فعلی کشور ما عبور از دوران سکوت و توجه به چنین مسائلی است.

موضوعاتی همچون زنان و شهرها که بی‌شک مرتبط با مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و آگاهی به وضعیت واقعی آن‌ها، بر تصمیمات کلان کشوری تأثیرگذار است.