«خمره»؛ کاستی‌ها و زخم‌های فرهنگی

داستان «خمره» همان خمره‌ای که هوشنگ مرادی کرمانی ترک‌هایش را به‌خاطر دلشکستی آن می‌دانست، ابراهیم فروزش در سال ۱۳۷۰ با کارگردانی درخشان خود فیلم کرد. خمره چه در کتاب و چه در فیلم جان دارد. خمره شخصیت اصلی داستان است!

«خمره»؛ کاستی‌ها و زخم‌های فرهنگی - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ داستان «خمره» همان خمره‌ای که هوشنگ مرادی کرمانی ترک‌هایش را به‌خاطر دلشکستی آن می‌دانست، ابراهیم فروزش در سال ۱۳۷۰ با کارگردانی درخشان خود فیلم کرد. خمره چه در کتاب و چه در فیلم جان دارد. خمره شخصیت اصلی داستان است!

اگر «خمره» فقط یک کلیدواژه داشته باشد، قطعا آب است و این آب چقدر به درد روزگار ما می‌خورد! داستان «خمره» داستانی بی‌پیرایه به‌سادگی کویر است، همان کویری که ماجراها در آن می‌گذرد. «خمره» داستان بچه‌های روستایی است که خمره گلی مدرسه‌شان، یعنی ظرف یا منبع آبشان، ترک خورده است و حالا باید فکری کنند، وگرنه هر روز در مدرسه تشنه می‌مانند. «خمره» روایتی از محرومیت و معصومیت است.مسیر فیلم از ابتدا تا انتها روندی سرگرم‌کننده دارد و هم‌زمان روایتی از همکاری، همدلی و تقسیم کار را به مخاطب نشان می‌دهد.

ننشستن، ناامیدنشدن و حرکت روبه‌جلو برای حل مشکل آب دلنشین و ستودنی است، فرازوفرودی است که مخاطب را نگه می‌دارد.در فیلم «خمره» ترک‌های خمره می‌تواند نمادی از ترک‌های ریزودرشت و تمامی حفره‌ها و موانعی باشد که کودک و نوجوان در مدرسه، خانه و میان گروه دوستانش با آن‌ها روبه‌رو می‌شود.

در «خمره» به زیبایی کم‌نیاوردن و دست‌نکشیدن را تماشا می‌کنیم و این همان واکنشی است که کودک و نوجوان امروز و بزرگ‌سال فردا به آن نیاز دارند.ترک‌های خمره در این فیلم می‌تواند روایتگر کاستی‌ها و زخم‌های فرهنگی مردم باشد. مردم هر کوی و برزنی چنان‌که در خوشی و ناخوشی جذب یکدیگر می‌شوند و دست در دست هم می‌گذارند، ممکن است بی‌رحمانه به هم پشت کنند. در فیلم نیز این پشت‌کردن و بدوبیراه گفتن رخ می‌دهد، اما باید آسیب‌شناسی کرد.

کودک و نوجوان می‌بیند که عبورنکردن از فقر، تنگدستی و گرفتاری‌های روزمره و مادی تاکجا خلق آدم‌ها را تنگ و به هم بدبین می‌کند. «خمره» با ناراحتی و غم خاورخانم که مردم می‌گویند به بهانه خریدخمره پول اهالی آبادی را بالا کشیده است و با جاری‌شدن اشک‌های شوقش نشان می‌دهد که آدم‌ها چقدر به گذر زمان نیاز دارند. «خمره» آشکار می‌کند که بردباری و سکوت پناه همه ماست.درواقع می‌توان گفت فیلم هم‌زمان که بازتابنده منش آدم‌های چاره‌جو و پرتلاش است، نگاهی جامعه‌شناسانه هم دارد و نشان می‌دهد که چرا گاهی آدم‌ها از همراهی و همدلی با جمع عقب می‌نشینند.

نشان می‌دهد که چرا برخی از اطرافیان ما تک‌روی را دوست دارند! بدگویی و پرحرفی را به گوش‌کردن و سنگ‌صبور بودن، ترجیح می‌دهند. به‌جز ماجرای خاور، آقای قنبری هم یکی از آن نقاط درخور اعتنای فیلم است، همان جایی از فیلم که از رنج سیرکردن شکم زن و بچه‌اش می‌گوید و دیگر تاب کار بی‌مزد ندارد تا خمره مدرسه را سروسامان دهد. فیلم نشان می‌دهد که چرا آدم‌ها خشمگین می‌شوند.«خمره» در میان فیلم‌های کودک و نوجوان سن و سالی دارد، عمری از آن گذشته است، اما بدون تردید مثل یک پدربزرگ و مادربزرگ همچنان ارزشمند است. گذر زمان آن را بی‌ارزش نمی‌کند. تماشای «خمره» هم برای مخاطب امروز ما و هم برای فیلم‌سازان و داستان‌نویسان حرف‌های بسیاری دارد.