آنچه صهیونیسم و سگ زرد نفهمیدند!

«ولایت‌فقیه» قدرت پیشران وعده‌صادق3

در میان تصاویر و ویدئوهای شکوهمند عملیات وعده صادق 2، ویدئویی چندثانیه‌ای تفاوت ماهوی با دیگران داشت؛ شهرک‌نشین بُهت‌زده صهیونیسم با تماشای باران موشکی در آسمان سرزمین‌های اشغالی، با لهجه عبری می‌پرسد: «حماسی؟ حماسی؟» و در جواب می‌شنود: «خمینی، خمینی!»

تاریخ انتشار: 11:57 - شنبه 1403/08/19
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه
«ولایت‌فقیه» قدرت پیشران وعده‌صادق3

به گزارش اصفهان زیبا؛

باتشکر از حجت الاسلام والمسلمین دکتر کریم خانمحمدی

حماسی، حماسی؟
خمینی، خمینی!

در میان تصاویر و ویدئوهای شکوهمند عملیات وعده صادق 2، ویدئویی چندثانیه‌ای تفاوت ماهوی با دیگران داشت؛ شهرک‌نشین بُهت‌زده صهیونیسم با تماشای باران موشکی در آسمان سرزمین‌های اشغالی، با لهجه عبری می‌پرسد: «حماسی؟ حماسی؟» و در جواب می‌شنود: «خمینی، خمینی!»

آری، امروز حتی موشک‌های مقاومت را هم به نام خمینی می‌شناسند. نام آسمانی «خمینی» الهامی برای پارسایان شب و شیران روز شد؛ او چنان آوازی در جهان انداخت که چهارچوب‌های نظم جهانی مطلوب مستکبران را برهم زد و خود معادله جدیدی را برای مستضعفان عالم برقرار ساخت. انقلاب اسلامی ایران بی‌نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته‌شده نیست.

جهت مشاهده فیلم وعده صادق 2 اینجا کلیک کنید.

ولایت‌فقیه میراث ماندگار امام خمینی

رأی‌آوردن ترامپ یا یک ظالم دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، نه بر سیاست ایران و جبهه مقاومت تأثیری دارد و نه بر سیاست‌های آمریکا، صهیونیسم و نظام سلطه. اما طنز تلخ ماجرا ،پرداختن بیش از اندازه به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در رسانه‌های ایران بود؛به‌طوری‌که نتایج جست‌وجوهای اینترنتی برای انتخابات آمریکا، ایران را در رتبه سوم جهان و خود آمریکایی‌ها را در رتبه نهم نشان می‌داد!

هرچند در زمان ریاست جمهوری ترامپ قمارباز، سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید، اما در زمان ریاست‌جمهوری بایدن دموکرات نیز، چهره‌های شاخصی مانند سید حسن نصرالله، عباس نیلفروشان، اسماعیل هنیه‌ها و یحیی سنوارها به شهادت رسیدند که لیاقت و اجر یک عمر مجاهدت آن‌ها چیزی جز شهادت نبود؛ پس در اصل ماجرا تفاوتی وجود ندارد.آنچه مهم است، تعبیر مشترک رهبر معظم انقلاب اسلامی برای حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله است: «سید مقاومت، یک شخصیت نبود، یک راه و یک مکتب بود.» این مکتب چیزی جز همان میراث ماندگار امام خمینی(ره) یا نظریه ولایت‌فقیه بود.هرچند نظریه ولایت‌فقیه را امام روح‌الله در ایام تبعید در نجف اشرف تدریس کرد، اما نظریه‌ای ریشه‌دار در مکتب تشیع بود که ولایت عام فقیه موردتوجه همه علما و مدل خاص ولایت‌فقیه برای حکومت اسلامی از زمان مشروطه به کتب علما ورود پیدا کرد.


اختاپوس فساد در خاندان پهلوی

در تاریخ شاهان و قدرت‌مداران جهان همه‌جا فسادهای اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی به‌وفور مشاهده می‌شود. خاصیت مقام و ثروت، طغیان است: «کلّاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى،‌ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌» (سوره علق، آیات ۶ و ۷)؛ آدمی چون خود را بی‌نیاز دید، سرکش می‌شود، طغیان می‌کند و به هر جنایتی دست می‌زند. وقتی ایمان به خدا و تقوا نباشد، چرا انسان مرتکب گناه نشود؟ ایمان است که از فساد و گناه و بی‌عدالتی جلوگیری می‎‌کند. اگر خدا و حکومت دینی نباشد، هر خطایی امکان‌پذیر است؛ چه چیز غیر از ایمان به خدا و ترس از روز قیامت می‌تواند مانع انحراف‌های انسان باشد؟

وقتی در جامعه‌ای دامنه فساد توسعه پیدا کرد و همه از بالا تا پایین هماهنگ و همگام در مسیر انحراف و انحطاط قدم گذاشتند، شمارش معکوس سقوط آغاز می‌شود. جوامعی منسجم و مستحکم و پایدار هستند که همه‌چیز آن‌ها بر اساس عدالت و راستی و درستی باشد.

در این نوشتار مجمل فرصت پرداختن تفصیلی به فساد خاندان پهلوی فراهم نیست؛ اما کسانی که مایل‌ هستند اطلاعات بیشتری در خصوص نظام رشوه‌سالاری، اشرافی‌گری، تمسخر دینی، هرزگی و بی‌بندوباری، دلالی مواد مخدر، غارت ثروت ملی و سرکوب عمومی در ایام قبل از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشند، به برخی خاطره‌های درباریان و منابع زیر مراجعه کنند:

«یادداشت‌های عَلَم» (7 جلد)، «شکست شاهانه» نوشته ماروین زونیس، «من و رضا» نوشته احمدعلی مسعود انصاری، «داستان انقلاب» نوشته محمود طلوعی، «دفاع از تاریخ» نوشته حمید سیف‌زاده، «ظهور و سقوط پهلوی» نوشته حسین فردوست، «خاطرات ثریا اسفندیاری»، «معشوقه‌های شاه» اثر مریم موسوی، «دخترم فرح» نوشته خانم فریده دیبا، «دولت و حکومت در ایران» تألیف دکتر شاپور رواسانی، «خاطرات محمد یگانه» و غیره.

دریغ است ایران که ویران شود

پروفسور فرامرز رفیع‌پور، چهره سرشناس جامعه‌شناسی ایران، در کتاب «دریغ است ایران که ویران شود» پس از برشمردن جنایات و اعمال متجاوزانه استعمار کهن و استعمار نوین در میان ملت‌های جهان، از وجود دو جامعه رسمی و غیررسمی در کشور ایران سخن می‌گوید که خصوصا در طول تاریخ معاصر ما همواره در حال ستیز با یکدیگر بوده‌اند. درحقیقت، دالّ مرکزی این کتاب همان «تئوری جامعه غیررسمی» و سوءاستفاده استعمار از آن است.

رفیع‌پور در صفحه 125 معتقد است: «پیدایش جامعه غیررسمی در ایران از جنبش تنباکو آغاز شد.» با جنبش تنباکو نقش روحانیت در جامعه غیررسمی مشخص شد و استعمارگران به قدرت آن‌ها هوشیار شدند. گروه دیگری از جامعه غیررسمی بازرگانان هستند که در جنبش تنباکو نقش آن‌ها هم پررنگ شد. میدان‌داران میوه و تره‌بار، NGO‌ها، اوباش و زورخانه‌داران نیز گروه‌های دیگری از جامعه غیررسمی هستند که سازمان سیا و دیگر سازمان‌های اطلاعاتی دشمن به‌طور دقیق آن‌ها را زیر نظر دارند و سازمان‌دهی می‌کنند.

او در صفحه 130 می‌نویسد: استعمار از درون طوری سازمان‌دهی می‌کند که جامعه غیررسمی و رسمی (حکومت) باهم تضاد و اختلاف داشته باشند.
نظریه‌های مهم مؤلف در صفحه 138 چهارچوب‌بندی می‌شود. او حالات مختلف جامعه غیررسمی و میزان اثرگذاری هرکدام برای استعمار را این‌گونه مدل‌سازی می‌کند:

الف) اگر دو قدرت بخش رسمی و غیررسمی باهم همسو شوند، استعمار قادر به تسلط بر ایران نیست و ایران به یک قدرت شکست‌ناپذیر تبدیل می‌شود.
ب) اگر بتوان این دو بخش را از هم تفکیک کرد و بر بخش رسمی مسلط شد، در آن صورت قدرت‌های استعماری می‌توانند از طریق حکومت به اهداف خود دست یابند.
ج) اگر بتوان بخش غیررسمی را درمقابل بخش رسمی بسیج کرد، در آن صورت می‌توان یک حکومت را با نیروهای درونی خود آن کشور ساقط کرد.
د) اگر بتوان (در کنار بخش رسمی) بر بخش غیررسمی نیز مسلط شد، در آن صورت می‌توان پایه‌های استعمار را به‌طور پایدار و استوار تضمین کرد.

پروفسور رفیع‌پور، مدل حکومتی ولایت‌فقیه را بهترین مدل برای همسویی بخش رسمی و بخش غیررسمی قدرت در کشور ایران می‌داند. او در جمع‌بندی کتاب، صفحه 845، می‌نویسد: «… تقدیر الهی برنامه دیگری را تدوین کرده بود که این کودکان مدعی از آن بی‌خبر بودند؛ مردی الهی این تقدیر را پیاده کرد و نه‌فقط سررشته حرکات را از دست آنان [استعمارگران آمریکایی و غربی] بیرون آورد، بلکه یک مدل کاملا جدید حکومتی ارائه کرد: ولایت‌فقیه.»

او در ادامه می‌نویسد: «توجه به شرایط انقلاب (شلوغی‌ها، حرکات گروه‌های سیاسی مختلف، وضعیت جهانی…) و تلاش‌های پیگیر و مستقیم آمریکا، مخصوصا با حضور آقای ژنرال هایزر در ایجاد حکومت مورد هدفش، طرح مدل ولایت‌فقیه یک راه‌حل جدید و نویددهنده برای رهایی از قالب استعمار به نظر می‌رسید. بدیهی است که این مدل نیز مانند همه نظریه‌های دیگر، با یافتن شرایط آرامش و امکان فرصت و تعمق درباره همه ابعاد آن می‌تواند موردبررسی بیشتر قرار گیرد؛ اما هسته اصلی این مدل به‌دوراز هرگونه پیش‌داوری و تمایل‌های مخالف یا موافق مذهب نشان می‌دهد ازنظر علمی و ملی دارای ابعاد قابل‌استفاده‌ برای حل مسائل ایران در شرایط بین‌المللی است… .»

چرا ولایت‌فقیه در عصر غیبت ضروری است؟

ضرورت برقراری نظام ولایت‌فقیه را به نقل از کتاب «دانسته‌ها و ندانسته‌های یک انقلاب» (تلخیص صفحه 55 الی 59)، به قلم استاد محسن نصری، چنین می‌خوانیم:

انقلاب اسلامی ایران باعث شد حاکمیت اندیشۀ حکومت اسلامی و تلاش برای تحقق عینی آن در عصر غیبت امام زمان(عج) احیا شود و اولین نمونه‌ چنین حکومتی با عنوان «جمهوری اسلامی ایران» استقرار یابد و با «ولایت‌فقیه» آرزوی حقیقی و دیرینه‌ شیعه عینیت یابد.

اما چرا حکومت اسلامی و چرا مدل «ولایت‌فقیه»؟

در پاسخ به این دو پرسش اساسی، نکته‌هایی در قالب چند بحث به‌اختصار، تقدیم می‌شود:

1. اثبات نیاز جامعۀ بشری به حکومت

مقدمه اول: بشر موجودی کمال‌طلب و توسعه‌خواه است.
مقدمه دوم: بشر برای رسیدن به کمال و توسعه به‌صورت اجتماعی، زندگی می‌کند.
مقدمه سوم: بشر در زندگی اجتماعی برای تحقق نظم و عدالت، نیازمند «قانون» است.
مقدمه چهارم: بشر در زندگی اجتماعی برای تحقق قانون، نیازمند «مجری قانون» است.
نتیجه: جامعه بشری نیازمند «حکومت» است.

2. اثبات نیاز جامعۀ بشری به حکومت اسلامی

مقدمه اول: بشر، موجودی است که کمال و توسعه‌اش در مسیر «صراط مستقیم الهی» تحقق می‌یابد.
مقدمه دوم: بشر، موجودی است که منشأ زندگی اجتماعی‌اش «فطرت الهی» است.
مقدمه سوم: بشر، موجودی است که در زندگی اجتماعی، نیازمند «قانون الهی» است.
مقدمه چهارم: بشر موجودی است که در زندگی اجتماعی برای تحقق قانون الهی نیازمند «مجری الهی» است.
نتیجه: جامعه‌ بشری نیازمند «حکومت اسلامی» است.

ازآنجاکه هر جامعه‌ای نیازمند حکومت برای اداره و مدیریت جامعه است و ازآنجاکه سعادت و توسعه حقیقی انسان، در صراط مستقیم الهی رقم می‌خورد و انسان به جهت غلبه‌ هوای نفس، منافع فردی و گروهی، عدم آگاهی و علم مطلق، نمی‌تواند همه قوانین موردنیاز خود را در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و… به دست آورد، مگر با استفاده از «قوانین الهی»؛ لذا جامعه، نیازمند حکومت اسلامی یا به تعبیر دیگر «خداسالار» است؛ بدین‌جهت است که انبیای الهی، برای تحقق حکومت تلاش کردند و پیامبر اعظم(ص) در مدینه‌منوره حکومت تشکیل دادند و خدای متعال در «غدیر خم» برای پس‌ازآن حضرت، حضرت‌علی(ع) را منصوب کردند و ما معتقدیم که ظهور امام زمان(عج) برای تحقق حکومت اسلامی رخ خواهد داد.برای آشکارترشدن این حقیقت، کافی است به آیات شریفه قرآن مجید و روایات اهل‌بیت (ع) رجوع کنیم تا هزاران قانون و اصل درزمینه اداره جامعه و امور سیاسی را دریابیم. قوانینی که برای حکومت آمده است.

3. ضرورت حکومت اسلامی در عصر غیبت

آیا حکومت اسلامی که با رهبری امام‌معصوم(ع) و با عنوان «ولایت معصوم» تحقق می‌یابد، باید در عصر غیبت هم تداوم یابد یا حکومت اسلامی تنها منحصر در عصر ظهور و حضور امام‌معصوم(ع) است؟

در پاسخ باید گفت: به علت «جامعیت و جاودانگی اسلام»، قوانین این مکتب انسان‌ساز، برای اجراشدن در جامعه نیازمند نهادها و سازمان‌هایی است که حکومت را پدید می‌آورند؛ ازاین‌رو «حکومت اسلامی» برای همه مکان‌ها و زمان‌ها مطرح است؛ چه عصر ظهور و چه عصر غیبت.

حضرت امام خمینی (قدس) دراین‌باره می‌فرمایند:

«احکام اسلام، محدود به زمان و مکانی نیست و تا ابد باقی و لازم‌الاجراست؛ تنها برای زمان رسول اکرم (ص) نیامده تا پس‌ازآن متروک شود و دیگر حدود و قصاص، یعنی قانون جزای اسلام اجرا نشود یا انواع مالیات‌های مقرر گرفته نشود یا دفاع از سرزمین و امت اسلام تعطیل شود؛ بنابراین به‌ضرورت شرع و عقل و آنچه در دوره حیات رسول‌اکرمﷺ و زمان امیرالمؤمنین، علی ابن ابی‌طالب (ع) لازم بوده، یعنی حکومت و دستگاه اجرا و اداره، پس از ایشان و در زمان ما نیز لازم است» (امام خمینی (قدس)، ولایت‌فقیه، صص 26-28).

به تعبیر دیگر، اگر عصر غیبت که تا امروز بیش از هزار سال طول کشیده، ادامه یابد، باید در تمام این دوران، قوانین اسلام را تعطیل و اجرای احکام حیات‌بخش آن را لغو کنیم؟

آیا باید سلطه و حکومت کفار و منافقین را بپذیریم؟ درصورتی‌که قرآن مجید می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ» (ممتحنه، آیه 1)؛ یعنی اینکه مؤمنین حق ندارند ولایت و حکومت دشمنان خدا و دشمنان خودشان را بپذیرند.

اینجاست که به دنبال «ولایت معصوم»، برای عصر غیبت «ولایت‌فقیه» مطرح می‌شود که به‌صورت موقتی تا ظهور امام زمان (عج) امور مسلمانان را سرپرستی و جامعه اسلامی را اداره کند؛ در این رابطه نیز ادله عقلی و نقلی متعدد وجود دارد.

4. ولایت چیست؟ فقیه کیست؟

برای تعریف «ولایت‌فقیه»، باید با دو واژه «ولایت» و «فقیه» آشنا شویم.

الف) ولایت چیست؟

ولایت واژه‌ای عربی است که از کلمه «ولی» گرفته شده و «ولی» در لغت عرب به معنای قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است؛ به‌طوری‌که فاصله‌ای میان آن دو نباشد؛ اما این واژه در مفهوم اصطلاحی، به معنای «حبّ و دوستی»، «نصرت و یاری» و «متابعت و پیروی» و «سرپرستی و رهبری» به کار برده شده است. «ولی» می‌تواند حق یا باطل باشد؛ لذا قرآن مجید این واژه را برای خدا و طاغوت به‌کار برده است.

اما مقصود از واژه «ولایت» در بحث ولایت‌فقیه، همان معنای سرپرستی و رهبری است؛ البته این ولایت، همان «ولایت در تشریع» است که سرپرستی و رهبری در اجرای قوانین اسلامی و مدیریت جامعه اسلامی را به عهده دارد و ولایت تکوینی (قدرت تصرف در جهان خارج) و ولایت بر تشریع، ایجاد قانون نیست.

ب) فقیه کیست؟

اما فقه، در لغت به معنای فهم عمیق و «فقیه» به معنای صاحب فهم عمیق است و در اصطلاح عبارت از شخصی است که قوه و نیروی علمی برای استخراج قوانین و احکام اسلام، از منابع اولیه آن را داشته باشد؛ لیکن، هر فقیه و عالمی در عصر غیبت، حق ولایت و رهبری جامعه اسلامی را ندارد؛ بلکه «فقیه جامع‌الشرایط» که صفات او نزدیک به امام معصوم باشد، یعنی علم و فقاهت، عدالت و تقوا، شجاعت و سیاست و مدیریت.

بدین ترتیب «ولایت‌فقیه» یعنی سرپرستی و رهبری جامعه اسلامی توسط فقیه جامع‌الشرایط، برای اجرای قوانین اسلام و ازآنجاکه این صفات و ویژگی‌ها بر اساس آیات و روایات شناسایی و کشف می‌شوند و بر طبق دستور امام معصوم(ع) باید در عصر غیبت از افرادی که این صفات را داشته باشند، پیروی و اطاعت کرد، گفته می‌شود «ولی‌فقیه» نایب عام امام زمان(عج) است؛ بنابراین امام خمینی(ره) با پیروزی انقلاب اسلامی ایران این اصل بسیار مهم را احیا کرد و عینیت بخشید و امروز ما در عصر تحقق حکومت اسلامی زندگی می‌کنیم.

از حکمرانی خوب تا ولايت‌فقیه

مکاتب مختلف فکری از طیف‌های لیبرالیسم تا کمونیسم همواره مدعی ارائه مدل مطلوب حکومت برای جامعه بشر بوده‌اند. معمر قذافی (دیکتاتور لیبی) حتی مجموعه کتبی به اسم «کتاب سبز» به زبان‌های مختلف ازجمله فارسی منتشر کرد تا التقاطی از سوسیالیسم و اسلام را به‌عنوان راه‌حل حکومت‌داری پیشنهاد کند؛ اما علمای راستین شیعه که در مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام درس آموخته بودند، مدل ولایت‌فقیه را شایسته حکمرانی می‌دانستند.

این مسئله از دوران مشروطه رنگ بارزتری به خود گرفت. هرچند علامه محمدحسین نائینی در «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» از استعاره وقف به حکومت اسلامی می‌رسد، اما امام خمینی (ره) از باب فقهی قضا به مسئله ولایت‌فقیه ورود پیدا می‌کند؛ آیت‌الله منتظری نیز از باب فقهی وکالت به تئوری ولایت‌فقیه ورود پیدا می‌کند.تعداد آثاری که به مبحث ولایت‌فقیه پرداخته‌اند، بسیار است که برخی را در ادامه می‌بینیم. البته در این میان، خصوصا آثاری از اصلاح‌طلبان ورود فقهی به بحث نداشته‌اند و به مدل‌های حکمرانی لیبرال نزدیک می‌شوند.











برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

11 − پنج =