گفت‌وگو با پسر برای یادبود پدر

لقب امیرکبیر برازنده محمود یاوری بود

هجدهم مهر یادبود درگذشت مردی است که از او به‌عنوان امیرکبیر فوتبال ایران یاد می‌شود؛ مردی که حاضر شد سرمربیگری تیم ملی را از دست بدهد؛ اما از اصولش کوتاه نیاید.

تاریخ انتشار: 10:45 - یکشنبه 1403/08/20
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
لقب امیرکبیر برازنده محمود یاوری بود

به گزارش اصفهان زیبا؛ هجدهم مهر یادبود درگذشت مردی است که از او به‌عنوان امیرکبیر فوتبال ایران یاد می‌شود؛ مردی که حاضر شد سرمربیگری تیم ملی را از دست بدهد؛ اما از اصولش کوتاه نیاید. صحبت از محمود یاوری است؛ بزرگ‌مرد شاهینی فوتبال ایران که با سابقه 43 سال مربیگری رکورد جاودانه‌ای را برجای گذاشت. در روزهایی که چهارمین سالگرد درگذشت این مربی فقید را پشت سر گذاشتیم، گپ‌و‌گفتی با بابک یاوری، فرزند ارشد او، داشتیم که پای در مسیر پدر گذاشته و در حوزه مربیگری فوتبال فعالیت دارد.

خداحافظی از فوتبال به دلیل بی‌مهری

شروع مربیگری پدرم دقیقا مصادف با سال تولد من بود. در آن مقطع در تیم پاس و تیم ملی بی‌مهری‌های زیادی به پدرم شده بود و در اوج آمادگی، از فوتبال خداحافظی کرد. حتی در آن زمان، در یک بازی دوستانه بین تیم پاس و تیم ملی که نتیجه یک بر یک می‌شود، گل تیم پاس را پدرم به ثمر رساند؛ با اینکه در نیمه دوم وارد زمین شده بود. بلافاصله پس از اینکه فوتبال را به‌عنوان بازیکن کنار گذاشت، با توجه به اینکه جزو کادر نظامی بود، کار مربیگری را در تیم شهربانی آغاز کرد.

کوتاه نیامدن از اصول

پدرم یک سری اصول را در مربیگری دنبال می‌کرد و هیچ‌گاه از آن کوتاه نیامد. یکی از اصول مهم او در کار مربیگری، نظم و دیسیپلین بود که در فوتبال ایران به آن شهره بود. بازیکنان تیم‌های تحت هدایت او، به این موضوع اذغان داشتند که همیشه تلاش می‌کردیم زودتر از او به تمرین برسیم، اما وقتی سر تمرین می‌رسیدیم، می‌دیدیم زودتر از ما سر زمین حاضر شده و آماده شروع تمرینات بود. نکته مهم دیگر این بود که همواره مدافع بازیکنان تیم در مقابل مسئولان فدراسیون و مسئولان باشگاه بود و تلاش می‌کرد از حق بازیکنانشان دفاع کند.

تأکید بر حفظ اختیارات

مرحوم یاوری هشت دوره در تیم‌های ملی از رده نوجوانان تا بزرگ‌سالان مسئولیت داشت؛ اما یک ریال بابت دستمزد دریافت نکرد؛ زیرا معتقد بود قداست تیم ملی از هر رقمی بالاتر است. در تیم‌های باشگاهی هم مهم‌ترین نکته برای او، حفظ اختیاراتش بود و با اینکه برای مسائل مالی و قرارداد انعطاف داشت، به‌هیچ‌عنوان اجازه دخالت مسئولان در امور فنی را نمی‌داد و زمان‌های که بازی داشت، اجازه نمی‌داد مدیرعامل تیم وارد رختکن شود. حتی زمانی که دانشجو بودم به دلیل علاقه به مربیگری دوست داشتم در کنار پدرم در تیم‌هایی که حضور داشت،باشم، اما اجازه حضور در رختکن بین دونیمه را نمی‌داد و می‌گفت وقتی دیگران ببینند که حتی پسر من هم نمی‌تواند بین دونیمه در رختکن باشد، به خودشان اجازه این کار را نمی‌دهند.

سکونت در بیشتر شهرهای ایران

پدرم علاوه بر بحث مربیگری، در زمینه نظامی نیز مسئولیت‌های زیادی داشت؛ ازجمله رئیس پلیس اهواز و یزد و ریاست شهربانی شوشتر که این موضوع باعث می‌شد در شهرهای زیادی سکونت داشته باشیم، علاوه بر بحث نظامی، برای مربیگری هم در بیشتر شهرهای فوتبالی ایران سابقه کار داشتند؛ تیم‌های پاس همدان، استقلال اهواز، ابومسلم، مشهد، تراکتور تبریز، شاهین بوشهر، راه‌آهن، شاهین و ژاندارمری تهران ازجمله تیم‌هایی بودند که پدرم هدایت آن‌ها را بر عهده داشت. من و برادر کوچک‌ترم در تهران متولد شدیم و سال 53 به اصفهان آمدیم. آخرین پست سازمانی پدرم، رئیس سازمان دستگرد بود و اگر چندماه دیگر خدمتش ادامه پیدا می‌کرد، با درجه تیمساری بازنشسته می‌شد، اما به دلیل اینکه مربی تیم ملی بود، خودش را بازخرید کرد تا به‌طور کامل وقتشان را در اختیار تیم ملی بگذارد. او در مسئولیت نظامی و ورزشی دوبار بازنشسته شد.

علاقه‌مند به یادگیری

پدرم در حوزه مربیگری سابقه مربیگری 43 ساله دارد که در فوتبال ایران منحصربه‌فرد بوده و بعید است فرد دیگری به این رکورد برسد. در بحث مربیگری هیچ زمانی قائل به بازنشستگی نبود و با وجود مشکلاتی که در بحث تنفس پیش آمده بود، به دلیل علاقه‌اش به مربیگری می‌پرداخت. سال 93 آخرین مسئولیت مربیگری را عهده‌دار بود و تا سال 99 که از دنیا رفت، در این شش سال هر کلاس مربیگری و دانش‌افزایی بود، با علاقه‌مندی بسیار شرکت می‌کرد تا دانش فوتبالی خود را به‌روز کند.

مهارت در شوت‌زنی

فوتبالش را از تیم شاهین اصفهان شروع کرد و با درخشش در تیم آموزشگاه‌ها وارد باشگاه پاس تهران شد و از این تیم نیز به تیم ملی رسید. او جزو معدود نفراتی بود که در فوتبال ایران به شوت‌های سنگین معروف بود، در بحث ضربات ایستگاهی و پنالتی نیز مهارت زیادی داشت؛ تا جایی که در دوران بازی از 50 ضربه پنالتی، 48 ضربه آن را گل کرده بود. حتی ناصر حجازی هم اذعان داشت که قوی‌ترین و محکم‌ترین شوت‌ها را محمود یاوری می‌زد. به دلیل بازی در تیم پاس تهران، تیم ملی ارتش را نیز همراهی می‌کرد.

سرمربیگری در تیم ملی

با توجه به اینکه بهروز صحابه زمان بازی در تیم شهربانی با پدر آشنایی داشت، پس از حضور در فدراسیون فوتبال، او را به‌عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کرد؛ در آن زمان اوج دوران جنگ تحمیلی بود و ازلحاظ امکانات و پشتیبانی شرایط خوبی وجود نداشت. با کار بیشتر و برنامه‌ریزی بهتر و با بهره‌گیری از ستاره‌های آن زمانِ فوتبال ایران همچون ناصر محمدخانی، عبدالعلی چنگیز، ضیا عربشاهی، حمید درخشان، محمد پنجعلی، رضا احدی و شاهرخ بیانی یک تیم قدرتمند را تشکیل داده بودند. این تیم دو بازی دوستانه در چین داشت و کل تدارکات این تیم همین بود؛ با این حال نتایج بسیار خوبی کسب کردند و پس از بازگشت از اندونزی، وقتی اسامی نفرات مدنظر را به فدراسیون اعلام کرد، دبیر فدراسیون در غیاب صحابه که به سفر حج رفته بود، قصد اعمال‌نظر در لیست تیم ملی را داشت که پدر با این موضوع مخالفت کرد و به دلیل اینکه احساس کرد آن فرد قصد دخالت دارد، از هدایت تیم ملی استعفا کرد. بعد از رفتن پدر از تیم ملی، بازیکنان سفارشی در تیم جای گرفتند و با عملکردی که داشتند، درستی نظر آقای یاوری مشخص شد.

رعایت اصول مورد تأکید پدر

تأکید او بر استقلال در امور فنی درسی برای مربیان جوان بود که اجازه دخالت در مسائل فنی را ندهند و آنچه را احساس می‌کنند درست است و با مشورت با همکاران و کادر به آن رسیده باشند، اجرا کنند. رسول خطیبی یکی از بازیکنانی است که در تیم‌های تحت هدایت ایشان بازی کرده و در مصاحبه‌ای می‌گوید کسانی که یک فصل با آقای یاوری کار کرده‌اند، به اندازه یک دوره کلاس A از مربیگری یاد می‌گیرند و از توانایی مربیگری غنی می‌شوند. یکی از نکات مهم این بود که به زمین چمن احترام می‌گذاشت و به کسی اجازه نمی‌داد، با لباس شخصی وارد چمن شود.

افتخارم این است در دورانی که به‌عنوان مربی فعالیت داشته‌ام و مدرک A را دریافت کرده‌ام و سال‌ها مربیگری در تیم‌های سپاهان و ذوب‌آهن و تیم منتخب اصفهان را داشته‌ام، همواره تلاش کرده‌ام، اصول پدرم را رعایت کنم. زمانی که پدرم از تیم ملی استعفا کرد، خانواده دوست داشتند انعطاف بیشتری به خرج بدهند؛ اما چون اعتقاد داشتیم تصمیمات ایشان اصولی است، به تصمیماتش احترام می‌گذاشتیم.

عدم تمایل برای مربیگری در تیم‌های استقلال و پرسپولیس

فوتبال در زندگی ما همیشه نقش پررنگی داشت و اگر در مواردی نظرخواهی می‌کرد، ما هم نظر می‌دادیم، اما جمع‌بندی نهایی با خود ایشان بود. من چند فصل در بحث آنالیز تیم‌ها با او همکاری داشتم. پدرم با وجود توانمندی بالا در دوران فوتبال و دوره مربیگری، هیچ‌گاه به حقش در فوتبال نرسید، شاید یکی از دلایلش این بود که اهل حاشیه نبود و علاقه‌ای به در چشم بودن نداشت. هیچ تمایلی به مربیگری در تیم‌های استقلال و پرسپولیس نداشت؛ زیرا معتقد بود با وجود حاشیه‌های زیاد این دو تیم، مربی از اصل کار خود غافل می‌شود. یکی از خصوصیات ایشان این بود که تمایلی برای همکاری با بازیکنان سابق تیم‌های استقلال و پرسپولیس نداشت؛ زیرا معتقد بود بازیکنی که در آن سطح فوتبال بازی کرده، انگیزه لازم برای بازی در تیم‌های دیگر ندارد.

لقب امیرکبیر

لقب امیرکبیر را در فوتبال ایران به پدرم داده بودند که به‌راستی برازنده او بود؛زیرا امیرکبیر را به‌عنوان یک فرد سازنده می‌شناسیم که پای اجرای اصولی که به آن اعتقاد داشت،باقی مانده بود. به دلیل روحیه پدرم و تقید ایشان به رعایت اصول و سخت‌گیری و سخت‌کوشی در مسائل، برخی از مدیرانی که به دنبال منافع خود بودند، تمایلی برای همکاری با ایشان نداشتند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

دو × 1 =