مشکل ساختاری اصلی در انجمن‌ها تکیه صرف بر ارتباطات شخصی است

نمودار درختی برای انجمن اولیا و مربیان

از جلسات خارق‌العاده دانش‌افزایی خانواده‌ها در مدارس صحبت می‌کنند و برای خود برند می‌سازند که گویی نمی‌دانند آغاز نهادی مانند انجمن اولیا و مربیان در اروپای قرن نوزدهم با همین جلسات دانش‌افزایی خانواده‌ها بوده است.

تاریخ انتشار: 10:03 - دوشنبه 1403/08/21
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
نمودار درختی برای انجمن اولیا و مربیان

به گزارش اصفهان زیبا؛ از جلسات خارق‌العاده دانش‌افزایی خانواده‌ها در مدارس صحبت می‌کنند و برای خود برند می‌سازند که گویی نمی‌دانند آغاز نهادی مانند انجمن اولیا و مربیان در اروپای قرن نوزدهم با همین جلسات دانش‌افزایی خانواده‌ها بوده است. در ایران نیز «انجمن خانه و مدرسه» از دهه 1320 در برخی از مدارس کار خود را آغاز کرد؛ ولی این را هم باید اذعان کرد که وقتی پای نسل ما به مدرسه رسید، یعنی دهه 1370 شمسی، به جز جلسات ارائه کارنامه چیزی از آن باقی نمانده بود.

دوکمبود اساسی برای این نهاد از همان دوره دانش‌آموزیِ ما مشهود بود: بی‌ساختاری و بی‌برنامگی؛ اولی را به این یادداشت و دومی را به یادداشت بعدی می‌سپاریم. ما خودمان بزرگ شدیم. اصلا گویی والدین محترمِ دانش‌آموزان، آن جمعیت کثیر که 40 تا 60نفر را در هر کلاس تشکیل می‌دادند، فقط صبح تا شب می‌دویدند تا هزینه سرویس ما و صبحانه و نهارمان جور شود. باقی مسائل آموزش و تربیت ما را دربست به مدرسه سپرده بودند یا حداقل خیال پدر و مادر من راحت بود که مسجد هم می‌روم.

مدرسه هم برای اینکه گزارشی رد بکند، چند تن از والدین را با انتخاب از بین خودشان عضو انجمن کرده بود؛ اما هیچگاه نشنیدیم و ندیدیم که جلسه خاصی برای آموزش خانواده‌هـا داشتـه باشنـد، نشست‌هایی برای نقد و بررسی عملکرد مدرسه برگزار کنند، از ظرفیت حتی یکی از آن‌ها برای اجرای یک برنامه ویژه در مدرسه استفاده شود، بازدید خاصی با حضور یکی از والدین برویم، از امکانات خاصی در بیرون مدرسه به‌رایگان استفاده کنیم، اصلا طرف بیاید در مدرسه از زندگی و شغل و مهارتش برای ما مایه بگذارد یا حتی مشکلات آموزشی‌مان از سوی انجمن پیگیری شود؛ اصلا و ابدا. پدرم که با چنین وضعیتی آشنا بود، فقط برای اول هر دوره تحصیلی پا به مدرسه می‌گذاشت (یعنی هرچند سال یک‌بار).

حتی برای جلسات کارنامه هم برادرم، علی‌آقا را می‌فرستاد و من هم به شوخی می‌گفتم: «علی ولی من است و منم برادر او!» در واقع مدرسه به چندتن از والدین وصل شده بود؛ اما بقیه والدین نتوانسته یا نیاز نمی‌دیدند به‌صورت شبکه‌ای به این چند نفر وصل شوند تا از ظرفیت مجموع این جمعیت کثیر برای آموزش‌وپرورش فرزندان خود بهره بگیرند؛ دقیقا مثل یک نمودار درختی پربرگ‌وبار با آوندهای چابک.

مشکل ساختاری اصلی در انجمن‌ها، تکیه صرف بر ارتباطات شخصی در دوران رشد بی‌نظیر دانش سازمانی و شبکه‌های اجتماعی است که این نهاد را در میان گستره وسیعی از سایر نهادهای مرجع در فضای اجتماعی، نحیف و ناتوان نگه می‌دارد. مگر از توانمندی و ظرفیتِ یکی‌دو نفر اولیا در انجمن چقدر برمی‌آید که بتوانند با ارتباطات شخصی با همه چندصد اولیای مدرسه آشنا شوند و آن‌ها را پای کار بیاورند؟ شاید در مدارسی که هر پایه حداکثر 20 دانش‌آموز داشته باشد، عضویت یک والد فعال از هر پایه در انجمن کفایت کند؛ اما من تقریبا در همه سال‌های تحصیلم با هم‌کلاسی‌هایی به‌مراتب بیش از این درس خوانده‌ام.

مطمئنم من در دوران دبستان با آن همه شماره تلفن که از بچه‌ها گرفتم و هنوز دارم و زنگ می‌زنم، بیش از اعضای انجمن با خانواده‌ها آشنا شدم! همان مدرسه با مشکلات جدی در تعاملش با دانش‌آموزان روبه‌رو بود و بارها مجبور به برخورد فیزیکی می‌شد (الفاظ زیبایی که برای آشنایی ما با حیوانات مختلف و طبیعت بکر استفاده می‌شد، سر جای خود!). ما هم البته کم نمی‌گذاشتیم و به جای اینکه از ظرفیت انجمن برای برخورد با معلمان نامحبوب استفـاده کنیـم، خـودمــان دسـت‌بـه‌کـار می‌شدیم.

یادم هست سال چهارم دبستان، یک بار فرشید بعد از پایان کلاس، همه را جمع کرد و نقشه‌ای ریخت که فردا صبح، موبه‌مو در زنگ دوم اجرا شد. خودش صبح با یک کیسه پر از گلوله‌های ساچمه‌ای البته از جنس کاغذهای مچاله‌شده حاضر شده بود و زنگ تفریح اول، بین بچه‌ها توزیع کرد. آن‌ها هم خودکارهای خود را خالی کردند و مثل تفنگ‌های سرپر که ضامنش را کشیده باشند، آماده در آستین نگه داشتند. خانم معلمِ از همه‌جا بی‌خبر به‌محض اینکه دفترش را روی میز گذاشت و سلام کرد، با ده‌ها جواب سلامِ قاطع روبه‌رو شد که به سروصورت و بدنش می‌خورد. آن‌قدر شوکه شد که برگشت رو به تخته و باز بچه‌ها ادامه دادند. انگار می‌خواستند هر چه از مدرسه کشیده‌اند، سر یک نفر خالی کنند. وقتی تمام شد، بدون هیچ کلامی سمت پنجره کلاس رفت و گریه کرد. نه اشک‌های او، نه فریادهای مدیر و نه خنده‌های ما زیر میز، هیچ‌کدام تقصیر ما نبود؛ تقصیر مدرسه‌ای بود که از سازوکاری به نام انجمن اولیا و مربیان برای حل مشکل دانش‌آموزان با معلمان بهره نمی‌گرفت.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

بیست + 15 =