اصفهان در 25 آبان « مقاومت»را به قرائت اصلی خود از « زندگی»تبدیل کرد؛ امروز چگونه مقاومت را زندگی کنیم؟

حماسه زندگی / مقاومت؛ معنای «طبیعت زندگی» در ایران

تحلیل ما از منازعه در غزه، لبنان، ایران و اسرائیل چیست؟ ما درگیر مسیری شده‌ایم که به نحو تصاعدی تشدید می‌شود و اگر اتفاق‌های خاص بیرونی رقم نخورد، وضع به همین منوال پیش خواهد رفت.

تاریخ انتشار: 09:44 - پنجشنبه 1403/08/24
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
حماسه زندگی / مقاومت؛ معنای «طبیعت  زندگی» در ایران

به گزارش اصفهان زیبا؛ تحلیل ما از منازعه در غزه، لبنان، ایران و اسرائیل چیست؟ ما درگیر مسیری شده‌ایم که به نحو تصاعدی تشدید می‌شود و اگر اتفاق‌های خاص بیرونی رقم نخورد، وضع به همین منوال پیش خواهد رفت. شاید دو ماه پیش حمله زمینی به لبنان یا شهادت سیدحسن نصرالله را دورازذهن می‌دیدیم یا یک سال پیش، ورود زمینی به غزه را دورازذهن می‌دیدیم؛ اما این اتفاق‌ها به‌صورت تصاعدی رقم خوردند و با این روند باید بپرسیم که در ماه‌های پیش رو، جامعه ما چگونه درگیر خواهد شد؟

آمریکا و اسرائیل و جبهه مقابل ما، این بار دارد برای هر میدانی متناسب با اقتضاهای میدانی طرح‌ریزی می‌کند. گاهی دست به ترور زده، گاهی به پدافند ما حمله کرده و… بر خلاف واکنش ما که این تنوع را نداشته است. اسرائیل و آمریکا به دلیل ضعف‌های خودشان، به سراغ ضعف‌های طرف مقابل می‌روند و سعی می‌کنند آن‌ها را از بین ببرند؛ به‌عنوان الگو می‌توان گفت اسرائیل در هر میدان، یک مقدمه‌چینی انجام می‌دهد؛ مثل بمباران‌های اولیه غزه یا جنوب لبنان؛ بعد یک اقدام تضعیف‌کننده ویژه انجام می‌دهد و سپس وارد درگیری اصلی می‌شود؛ مثلا در لبنان، چون عامل قوت حزب‌الله را در سازمان‌دهی تشخیص داد، سعی در تضعیف آن کرد.

سازمان‌دهی به دو عنصر ارتباطات و رهبری بازگشت دارد. در صورت هدف‌گیری این دو نقطه، بخش زیادی از انرژی طرف مقابل از بین خواهد رفت. اگر این الگو درست باشد، ما در ایران با چه وضعیتی روبه‌رو خواهیم بود؟ این مسئله درباره ایران ویژه‌تر خواهد بود. فاصله موقعیتی ایران و اسرائیل و گستردگی جغرافیایی ایران و قدرت نظامی آن باعث می‌شود اسرائیل بیش و پیش از اندیشه در جنگ فراگیر، به عملیات تضعیفی فکر کند. چیزی که امکان تضعیف ما را فراهم می‌کند، یک‌جور فروپاشی داخلی است. به نظر می‌رسد برخی نزاع‌های کهنه مثل مسئله حجاب و قومیت، در حال تحریک‌شدن هستند؛ اما اسرائیل علاوه بر نزاع‌های موجود در جامعه ایران، سراغ چه نزاع گفتمانی دیگری خواهد رفت؟ در سالیان اخیر، گفتمان زندگی در ایران جدی‌تر شده است. ما در وضعیتی قرار گرفته‌ایم که مسئله زندگی خودنمایی می‌کند. مسئله عدالت، آزادی، شریعت و… کمتر در چالش‌های سال‌های اخیر، محل مناقشه قرار گرفته است.

زندگی چگونه می‌تواند صورت‌بندی گفتمانی پیدا کند؟ آنچه در سال‌های اخیر بیشتر برای آن تلاش‌شده، مفهوم زندگی برای زندگی بوده است. زندگی در این شبکه مفهومی با رفاه، فردیت و معیارهای زیست جهانی پیوند خورده است. در این نگاه، غیریت زندگی با آرمان است؛ حتی ممکن است از استقلال یا آرمان‌های ملی هم صرف‌نظر کنید؛ حتی تجزیه ایران، درصورتی‌که این معنا از زندگی را فراهم کند، قابل‌قبول می‌شود. پرسش اساسی این است که آیا می‌توان تقریری از زندگی ارائه داد که در عین توجه به سطوح عرفی زندگی، با آرمان‌خواهی دچار چالش نباشد؟ برای پاسخ به این پرسش باید به حالت طبیعی زندگی در ایران، توجه دوباره‌ای داشته باشیم. اگر وضعیت طبیعی زندگی در ایران، همین مفهوم رفاه و برخورداری باشد، آرمان‌خواهی از جنس مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی، وضعیتی شبیه فیلم آژانس شیشه‌ای پیدا می‌کند که گویی چندتا جوان، خوشی و شب عید سایر مردم را گروگان خواسته‌های خودشان گرفته‌اند؛ اما به نظر می‌رسد این معنای زندگی در ایران، اصلا حالت طبیعی نیست.

من به برخی از مطالعات در این حوزه اشاره می‌کنم: یک نمونه، مطالعات آقای دکتر اسلامی‌ندوشن است که در کتاب ایران و تنهایی‌اش، مقاله‌ای دارد به نام ایرانی کیست؟ در این مقاله ایشان معتقد است ما در ایران، منقطع‌ترین تاریخ و پیوسته‌ترین تمدن را داریم. انواع مخاطره‌های طبیعی و انسانی، زندگی ما را تهدید می‌کرده است و درعین‌حال، پیوستگی زندگی را حفظ کرده‌ایم؛ یعنی انسان ایرانی به‌تناوب، منتظر بروز بلاهای خانمان‌سوز بوده و خودش را برای دفع آن‌ها آماده نگاه می‌داشته است. مهاجران ایرانی بیش از سایر مهاجران جامعه‌پذیرند و به‌مرور هم در محیط جدید، قدرت پیدا می‌کنند.

ایشان اصطلاح زیست کاروانی را برای زندگی در ایران پیشنهاد می‌دهد.نمونه دوم، مطالعات دکتر محمد بهشتی در کتاب «ایران کجاست، ایرانی کیست» است. ایشان ادعا می‌کند که فرهنگ وابسته به تعامل انسان با محیط خود است؛ سپس ایشان از چهار محیط صحبت می‌کند: مساعد، برخوردار، مستعد و بینابینی. هر محیطی طبع خودش را دارد. ایران، طبع مستعد دارد؛ یعنی منابع و موانع هر دو بالقوه هستند؛ خلاف محیط مساعد که منابع بالفعل و موانع بالقوه دارد یا محیط برخوردار که موانع و منابع بالفعل دارد. ایشان معتقد است که طبع مناسب این محیط، طبع پرستار است. طبع پرستار هیچ‌وقت منتظر یک زندگی مرفه نیست. ایران یک سرزمین بی‌قرار است که قرار در بی‌قراری، هنر زیستن در این سرزمین است. نقشه زلزله، سیل و زندگی در ایران بر یکدیگر منطبق است؛ پس زیست یک ایرانی هیچ‌گاه بدون بحران نیست. علم در این طبع، معنای حکمت پیدا می‌کند؛ چون باید ذوابعاد و ذومقیاس فکر کند.

شبیه به همین صحبت‌ها در آثار دکتر مرتضی فرهادی و پروفسور رفیع‌پور هم به چشم می‌آید.ذکر این نمونه‌ها برای بیان این مطلب بود که بدانیم ما دست تهی برای معنابخشی به زندگی در کنار مفهوم مقاومت نداریم. در مطالعات شهر زندگی هم ما به استعاره ققنوس برای زندگی رسیدیم؛ یعنی شهر اصفهان و در یک معنای جامع‌تر، سرزمین ایران، روزهای تاریک فراوانی به خود دیده، اما در پس آن، دوباره زندگی را بازتعریف کرده و از خود، تاب‌آوری و مقاومت بروز داده است.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

11 − هشت =