به گزارش اصفهان زیبا؛ خانهموزهها و موزهها هر دو مکانهایی برای نمایش آثار تاریخی، فرهنگی و هنری هستند؛ اما تفاوتهای مهمی دارند. خانهموزهها معمولا در خانههای تاریخی یا محل زندگی افراد مشهور قرار دارند. این خانهها خود بخشی از تاریخ و فرهنگ هستند و معماری و دکوراسیون داخلی آنها نیز به نمایش گذاشته میشود؛ اما موزه میتواند در هر نوع ساختمانی باشد و معمولا بهطور خاص برای نمایش آثار هنری و تاریخی طراحی شده است.
خانهموزهها علاوه بر نمایش آثار هنری و تاریخی، زندگی و سبک زندگی افراد مشهور یا خانوادههای تاریخی را نیز به نمایش میگذارد. این مکانها اغلب شامل وسایل شخصی، مبلمان و دکوراسیون اصلی هستند؛ اما موزه تمرکز بیشتری بر نمایش مجموعههای خاصی از آثار هنری، تاریخی، علمی یا فرهنگی دارد و معمولا نمایشگاههای موقت و دائمی متنوعی را برگزار میکند. بازدیدکنندگان در خانهموزهها میتوانند تجربهای نزدیکتر و شخصیتر از زندگی در گذشته داشته باشند و احساس کنند که به زمان گذشته سفر کردهاند؛ ولی موزه، تجربهای آموزشیتر و گستردهتر ارائه میدهد و بازدیدکنندگان میتوانند با موضوعات مختلفی آشنا شوند. هدف اصلی خانهموزهها، حفظ و نمایش تاریخچه و زندگی افراد یا خانوادههای خاص است.
این مکانها اغلب بهمنظور حفظ میراث فرهنگی و تاریخی یک فرد یا خانواده ایجاد میشوند. ولی هدف اصلی موزه، آموزش و ترویج دانش در زمینههای مختلف است. موزهها معمولا به جمعآوری، حفظ، تحقیق و نمایش آثار هنری، تاریخی، علمی و فرهنگی میپردازند. فضای نمایش در خانهموزهها معمولا محدودتر و شخصیتر است و بازدیدکنندگان میتوانند بهطور مستقیم با محیط زندگی افراد مشهور آشنا شوند. فضای نمایش در موزهها بزرگتر و متنوعتر است و میتواند شامل گالریهای بزرگ، سالنهای نمایشگاه و بخشهای مختلف باشد.یک اصفهانشناس معتقد است اصفهان اگرچه ظرفیت خانهموزههای زیادی دارد، تعریف درستی از خانهموزه را به مردم ارائه نکرده است.
بیشتر خانههای قدیمی تبدیل شدهاند به کافیشاپها یا رستورانهایی که حتی به خود زحمت نمیدهند معرفی مختصری درباره صاحب (قبلی) خانه داشته باشند و بیشتر به فکر جیب خود هستند. برخی خانهها هم که به موزه تبدیل شده، آثار هنری و تاریخی را از سرتاسر ایران به نمایش میگذارد. هرچند همه تقصیرها به گردن دولت و شهرداریها نیست و بازماندگان افراد بزرگ، گاهی برای رسیدن به ارث پدری، خانه و آثار بهجایمانده را از بین میبرند و برای رسیدن آنها به نسل آینده چارهای نمیکنند. البته گاهی هم نباید تقصیر را گردن بازماندگان انداخت؛ برای مثال خانه امیرقلی امینی که به وصیت آن مرحوم به اصفهان اهدا شد. او در وصیتش نهتنها خانه بلکه چاپخانه و تمام کتابهایش را به اصفهان اهدا کرد تا بهصورت کتابخانه، موزه و محلی برای انجمن ادیبان و شاعران اصفهان باشد.
اما سالها میان کانونهای مختلف چرخید. بسیاری از مردم اصفهان حتی نمیدانند امیرقلی امینی کیست.شاید بتوان گفت خانه سیمین و جلال در تهران، نمونه خوبی از خانهموزه در ایران است. تمام اسباب و وسایل این خانه شامل کتابها و لوازم اتاقها و آشپزخانه و تمامی قسمتها همان لوازمی هستند که جلال آل احمد و سیمین دانشور استفاده میکردند. همچنین در این موزه تمام آثار این زوج شامل کتابهای تألیفی و ترجمه بهصورت یکجا نگهداری میشوند. مهمترین آثار سیمین دانشور در این مجموعه شامل «سووشون»، «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» و مهمترین آثار جلال آلاحمد شامل «غربزدگی» و «ترجمه مائدههای زمینی» اثر آندره ژید هستند.
بهعنوان نمونه خارجی میتوان خانهموزه ارنست همینگوی، نویسنده آمریکایی در جزیره کیوست فلوریدا را مثال زد. گفته میشود با آمدن مالکان جدید، هرچند آنها قصد داشتند از خانه همینگوی بهعنوان اقامتگاهی خصوصی استفاده کنند، آنها بهدلیل علاقه مداوم بازدیدکنندگان، درهای خانه را بهعنوان موزه در سال ۱۹۶۴ به روی عموم باز کردند. اگرچه خانواده همینگوی بیشتر اثاثیه را با خود برده بودند، مالکان هنوز اثاثیه حجیمتر و بسیاری از داراییهای همینگوی را در اختیار داشتند و ازآنجاییکه تمامی اسباباثاثیه اصلی نیستند، اصالت موزه موردانتقاد قرار گرفته است. درهای تمامی اتاقهای خانه به روی بازدیدکنندگان باز است، بهجز اتاق نویسندگی همینگوی که از طریق پنجرهای مشبک قابلمشاهده است. روی دیوار استودیوی نویسندگی، سر یک شاخبلند شبدیز نصب شده است که همینگوی در سال ۱۹۳۳ در آفریقا به آن شلیک کرده بود؛ همچنین میزگرد اسپانیایی و «ماشین تایپ سلطنتی سبک قدیمی» در این اتاق وجود دارد.
موزهشهر اصفهان
علی جلالی، پژوهشگر ادبیات در خصوص خانهموزهها در اصفهان به «اصفهانزیبا» میگوید: اصفهان شهری است که در زمینههای علمی و هنری بسیاری صاحب مکتب است؛ تاریخ اصفهان آنچنان غنی است که نمیتوان جایی از این شهر را یافت که نشانهای از رویدادی تاریخی، فرهنگی، ادبی و عرفانی در گذر ایام نداشته باشد. اگر در دیگر شهرها چند موزهای کفایت کند، تمام شهر اصفهان حکم موزهای بزرگ دارد که جایجایش را میتوان به تماشا نشست و از آن آموخت و اثری هنری و فرهنگی را به مشتاقان نشان داد. خانههای تاریخی اصفهان و نیز خانه مشاهیر و بزرگان علمی و هنری شهر این قابلیت را دارند که در حکم موزههایی تخصصی به حیات خود ادامه دهند. اداره چنین موزههایی باید درخور نام اصفهان باشد.
به عقیده او، اصفهان شهری است که در جهان آن را همتراز ونیز و پاریس میدانند؛ شهری با سابقهای کهن و فرهنگ و تمدنی بینظیر و آراسته به چندین هنر. احداث موزههایی که درخور چنین نام بزرگی نباشد، فرو کاستن آن شعبه علم و هنر و عالمان آن است؛ جمعی فرهیخته که در میانشان اهالی تاریخ، ادب، هنر و معماری باشد و کسانی که به آداب روز ایرانگردی و جهانگردی آشنا باشند و میل و ذائقه هموطنان و میهمانان سرزمینهای دیگر را در نظر داشته باشند، میتوانند به غنی ساختن چنین موزههایی مدد رسانند و البته به تمهیداتی اقتصادی نیز بیندیشند که اداره چنین فضاهای فرهنگی دستخوش تصمیمات روزمره سیاسی و شهری نشود و به بهانههای اقتصادی تعطیل نگردد.
پژوهشگر ادبیات در ادامه خاطرنشان میکند: این شهر چنان سرشار از اهالی فرهنگ و هنر است که اگر عزمی باشد، محلهای نیست که موزهای درخور نتواند داشته باشد؛ برای مثال، خانه علامه همایی که بنایی است قاجاری و پرنقشونگار، بنا به وصیت ایشان در اختیار دولت قرار گرفته است و میتواند موزه اصفهانشناسی شود و نام و تجارب و تاریخ شفاهی اصفهانشناسان بزرگی نظیر جابری انصاری، علامه همایی، جمشید سروشیار، لطفالله هنرفر، عباس بهشتیان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، سیروس شفقی و استاد مهریار را به گوش مردم برساند و آثار آنان و دیگر پژوهندگان اصفهان را فراچشم مشتاقان قرار دهد و هرازچندگاهی با برگزاری نشستی درخور، جای خود را در شهر باز کند و معرف علاقهمندان شود. به همین نسبت میتوان موزهخانههای تئاتر، سینما، خط و … را نیز در این مهد علم و هنر بنا کرد.
خانهموزهها، یادآور هویت جمعی
همچنین جواد اشرف، دانشجوی ارشد مدیریت موزه دانشگاه هنر اصفهان درخصوص اینکه اصفهان، ظرفیت ایجاد چه خانهموزههایی را دارد، به «اصفهانزیبا» میگوید: تقریبا هر خانهای که بخشی از هویت و میراث فرهنگی ما را حفظ و تقویت یا خاطرات جمعی ما را یادآوری میکند یا بتواند آگاهیبخش سبک زندگی شخصیتهای بزرگ ایرانی اسلامی باشد یا به نحوی با فرهنگ و هنر و تاریخ ما در ارتباط باشد و رویکرد موزهای داشته باشد، میتواند خانهموزه باشد.
از خانه استاد فرشچیان و شهید بهشتی گرفته که شهرت ملی و جهانی دارند تا یک سفرهدار محلی. از خانه انقلاب که یک مأمن سیاسی و متعلق به یک رهبر مذهبی بوده تا خانه قصههای مجید که خاطره جمعی کودکان دههشصتی و متعلق به یک اثر هنری است. از زیرزمین خانه مهندس مقارهعابد که پنجههای کربنی ایرانی را در آنجا تولید کردند تا خانه قاضی شهید بهشتینژاد. با توجه به عمق فرهنگ اصفهان ازایندست موارد بسیار است؛ اما اینکه نگاه ما به موزه چه باشد و تاریخ و هویت ما چه اهمیتی برای ما داشته باشد و اولویت نیازهای جامعه چه باشد، مشخص میکند که کدامیک را به چه روشی به چه گروهی از مخاطبان نمایش دهیم.
او در پاسخ به این سؤال که چرا تابهحال به این نوع از موزهها اهمیتی داده نشده، میگوید: دلیل آن یکسری مسائل فرهنگی است؛ مثل عدم استفاده از ظرفیت تخصص و عدم آشنایی عموم مردم و عدم شناخت ظرفیتهایی که میتواند به کمک فرهنگسازی در جامعه بیاید. البته مشکلات اقتصادی قابلچشمپوشی نیست. مشخص است هزینههای نگهداری بالاست و منابع مالی محدود و برخی مسائل مثل مالکیت خانهها و… هم تأثیرگذار است.
اشرف در پاسخ به این پرسش که مردم چگونه میتوانند نسبت به مسئله ایجاد خانهموزهها توجه داشته باشند، توضیح میدهد: اصولا این موزهها هستند که باید مردم را دعوت کنند و توجه آنها را جلب کنند. در یک جمله میتوان گفت: دغدغهمندی مردم و حفظ ارتباط آنها با خانهموزهها. این یعنی شرکت در رویدادها و کارگاههایی که موزه برگزار میکند، دعوت دوستان یا خانواده به موزه، مشارکت در جمعآوری اطلاعات و کمک به پژوهشهای موزه و درصورت علاقهمندی بیشتر و توانمندی حمایتهای مالی و حتی پیگیری رفع موانع اداری. در اصفهان خانههایی که از دوران صفویه و قاجار مانده و تبدیل به موزه شده است، همه از این نوعاند. شاید بارزترین نمونه در خانهموزههای اصفهان خانه مشروطیت باشد و در جایگاه خوبی قرار دارد؛ هرچند ظرفیت بسیار بالاتری دارد. مهمترین مزایای خانهموزهها ایجاد هویت محلی است؛ مخصوصا که معماری نیز در این موزهها اصولا مرتبط با تاریخ و فرهنگ محله است و آموزش و آگاهی تاریخی است که جایخالیاش امروز بسیار احساس میشود.
با این تفاصیل، اصفهان بهعنوان شهرموزهای شناختهشده در دنیا، میتواند پا را فراتر بگذارد. در دل محلههای تاریخی اصفهان، خانههای خفته را بیدار کند، دستی به سر و رویشان بکشد و صاحبخانه را به دلهای مردم راه دهد. قصههای خانهها و اهالی قدیمی خانه برای هر شنوندهای جذاب است؛ چراکه همه تاریخ مردم ایران و اصفهان را میشنوند.