به گزارش اصفهان زیبا؛ محله کساره از محلههای قدیمی منطقه ۸ اصفهان است که در نزدیکی خیابان رباطاول قرار دارد و در قدیم به دلیل برخورداری از کورههای آجرپزی یکی از مهمترین مراکز برای اشتغال مردم محسوب میشده است.
برای آشنایی با محل با معتمدان محل به گفتوگو نشستیم. احمد میرزایی یکی از معتمدان کساره است؛ او میگوید: باوجوداینکه اینجا در مرکز شهر قرار گرفته، اما چندان پیشرفتی نداشته است؛ حتی مدتی پیش شهردار به منطقه آمد و با مردم محل صحبت کرد و قرار شد برای بازدید دوباره بیایند. حتی از اعضای شورای شهر هم آمدند و ما منتظر نتیجه این بازدیدها هستیم.
کساره پیشرفت محسوسی نکرده است
او ادامه میدهد: بیشتر ساکنان محله از قشر کارگری هستند و درآمد بسیار کمی دارند. میرزایی در رابطه با وسعت کساره میگوید: این محله از رباطاول که کنار مهدیه است تا اواسط خیابان رباط اول را شامل میشود. شهرکسازی بسیار زیادی در اطراف کساره شده است. مثل شهرک فرهنگ و شهرک سپاهان؛ البته اینها زمانی بخشی از کساره بود؛ اما بعدها شهرداری آنها را تقسیم کرد و درنهایت این بخشها جدا شد و آنچه باقی ماند چیزی که شما نظاره میکنید.
او ادامه میدهد: اینجا ازنظر خیابانکشی و آسفالت مشکل دارد، آب بیشتر اوقات قطع است و زمانی که کمبود برق بود، بیشتر برق این منطقه قطع میشد. او به دو پارک ساحل و پارک چشمه کساره اشاره میکند و میگوید: ازنظر فضای سبز بد نیست، دو پارک در محل قرار گرفته که برای تفریح و اوقات فراغت ساکنان محل کفایت میکند؛ اما لازم است تا وسایل ورزشی مناسبی نیز نصب شود تا مردم بهویژه جوانان بتوانند از آنها استفاده کنند.
نبود ورزشگاه مناسب در محل
او ادامه میدهد: البته برای بازی کودکان در پارک ساحل محلی در نظر گرفتهشده است، اما ورزشگاه ویژهای در محله وجود ندارد و بچهها برای فوتبال یا والیبال به پارکها و ورزشگاههای اطراف میروند.
بعد به خیابانکشی محله اشاره میکند و میافزاید: اینجا خیابانکشی خوبی ندارد، ازنظر ایمنی برخی جاها دیده شده که موزاییککاری شده اما دوغاب آن ریخته نشده و همینطور به حال خود رها شده است.
او مسجدالرضا را یکی از مساجد نمونه اصفهان معرفی میکند که علاوه بر برپایی نماز در کار خیر نیز دست دارد و با یاری مردم و معتمدان به نیازمندان کمک
میکنند.
پیشرفت نامتناسب کساره
مرتضی عباسی یکی دیگر از معتمدان محله کساره است که ۵۵ سال در این محل زندگی میکند. او در ارتباط با محله کساره میگوید: در آن زمان اینجا آباد بود، ملکشهر یا خانهاصفهان وجود نداشت و فقط یک بیابان بود. اما حالا ببینید این شهرکها آباد شده است و ما در جای خودمان در جا میزنیم.
عباسی به آسفالتکشی معابر اشاره و میگوید: حدود ۱۵ سال پیش بود که پس از عریض کردن خیابان اصلی محله، خیابان را آسفالت کردند و قرار شد هفته بعد روی آن را بکشند، اما بعد از گذشت این همه سال به همین شکل اولیه باقی مانده است.
او از وضعیت نامناسب تنها مدرسه موجود در کساره شکایت دارد و میگوید: مدرسه ۱۲بهمن در دو شیفت صبح و بعدازظهر فعالیت میکند تا هم دختران و هم پسران بتوانند تا کلاس پنجم را در این مدرسه بگذرانند، و پس از پایان دوره دبستان در محلات مختلف سرگردان میشوند تا بتوانند نامنویسی کنند؛ البته آنهم با هزینه گزاف.
نبود درمانگاه مناسب در کساره
از او در ارتباط با درمانگاه در محله کساره میپرسم؟ میگوید: یک درمانگاه دنبال همین مادی قرار دارد که بهصورت خصوصی فعالیت میکند و بیشتر اوقات بسته است، گاهی اوقات به مردم محل خدمترسانی میکند.
او به نبود شرکت یا مراکز دولتی ویژه برای اشتغال جوانان محل اشاره میکند و ادامه میدهد: بیشتر مردم اینجا مهاجرانی هستند که از روستاهای اطراف برای پیدا کردن شغل آمدهاند؛ متأسفانه تعداد زادی از آنها کاری ندارند تا بتوانند با آن امرارمعاش کنند.
عباسی ادامه میدهد: اینجا فروشگاه بزرگ و زنجیرهای وجود ندارد و برای خرید ناگزیر به رفتن به سمت خیابان رباط و محلههای اطراف هستیم.
پیادهرویی که نیست
او نبود مکانی برای پیادهروی را از دیگر مشکلات محله عنوان میکند و میگوید: بعدازاینکه در محله خیابانکشی انجام گرفت جایی برای پیادهرو در نظر گرفته نشده است؛ بنابراین بیشتر مردم از کنار خیابان عبور میکنند، همین وضعیت موجب تصادف بسیاری شده است.
عباسی از وعدههای عملینشده میگوید: اینجا مشکلات بسیار بزرگی دارد؛ که باید به صورت جدی رسیدگی شود. بنده پنج سال در هیئتامنای مسجدالرضا فعالیت داشتم و ۱۲ سال در پایگاه بسیج منطقه فعال بودم، وعدههای زیادی داده شده است. بیشتر مردم ساکن اینجا کارگر هستند و روزمزد و این مشغله کاری به آنان اجازه فکر کردن به مشکلات دیگر را نمیدهد.
او به کوچههای تنگ کساره اشاره میکند و میگوید: بارها خواستم خانهام را بفروشم؛ اما متأسفانه به دلیل تنگ بودن کوچهها خریداری برای آن پیدا نمیشود.
آقای خدایی یکی دیگر از معتمدان محل هستند که بازهم به آسفالت محله اشاره میکند و میافزاید: بنده قبل از انقلاب تاکنون در این محل ساکن هستم، زمانی که شهرداری منطقه ۸ نبود، بنده برای آسفالتکشی محله اقدام کردم. اما آسفالت بعدی بههیچعنوان روی این آسفالت کشیده نشد که موجب تجمع آب زیاد در زمان بارندگی میشود، او با اشاره به محل کورههای آجرپزی سرهنگ بخردی و آقای توکل میگوید: بعد از جمع شدن کورهها بسیاری از زمینها پلاکبندی شد و به فروش رسید.
سال ۴۰ و یک گذرگاه سه متری
خدایی به سالهای گذشته اشاره میکند و میگوید: سال ۴۰ اینجا یک خیابان سه متری بود و مردم با گاری ازاینجا عبور میکردند و خیابانهای اطراف تا همین خیابان جابر انصاری بیابان بود. بعد از انقلاب شهرداری منطقه ۸ راهاندازی شد.
او در رابطه با زمینهای اطراف مدرسه ۱۲بهمن، میگوید: این زمینها متعلق به سرهنگ بخردی بود که آن را برای مدرسه وقف کرد. زمینی نیز در کنار این مدرسه قرار دارد که برای ساخت آن با شهرداری دچار مشکل هستیم.
بعد به زمینهای اطراف مدرسه اشاره میکند و میافزاید: اینجا قناتی بود که از زیر کورهها عبور میکرد. آن زمان خودم زمینهای اطراف را گرفتم و با آجرهای کورهای آجرپزی سرهنگ بخردی دو اتاق با سقف چوبی درست کردم، تا دانشآموزان بتوانند بهصورت شبانهروزی در این مکان ادامه تحصیل بدهند. خدایی ادامه میدهد: قرار بود این زمینها نیز برای ساخت مدرسه اختصاص یابد؛ چراکه تنها مدرسه محل همین ۱۲ بهمن است که برای ادامه تحصیل ساکنان محل کفایت نمیکند.