نویسنده «10 راز آشباریا» درباره آموزش سواد رسانه به نوجوانان می‌گوید

آش شور رسانه در «آشباریا»

این روزها همه ما زیر هجمه و بمباران اطلاعاتی و خبری زندگی می‌کنیم و هیچ‌کدام راه گریزی از این ویژگی عصر مدرن نداریم.

تاریخ انتشار: 09:09 - پنجشنبه 1403/09/1
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
آش شور رسانه  در «آشباریا»

به گزارش اصفهان زیبا؛ این روزها همه ما زیر هجمه و بمباران اطلاعاتی و خبری زندگی می‌کنیم و هیچ‌کدام راه گریزی از این ویژگی عصر مدرن نداریم. روزانه خواسته و ناخواسته چشم در چشم اخبار و اطلاعات فراوانی می‌شویم؛ تا حدی که گاهی درست و غلط را از هم تشخیص نمی‌دهیم و اسیر اهداف این نظام پرقدرت می‌شویم. در کنار ما بزرگ‌سالان، نوجوانان نیز از قربانیان اصلی این تله‌های خبری و رسانه‌ای هستند و چه‌بهتر که آن‌ها را از همان دوران تحصیل که خمیرمایه ذهنی‌شان شکل نگرفته، با اصول سواد رسانه آشنا کرد تا در بزرگ‌سالی در دام رسانه نیفتند.آموزش‌وپرورش با کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» در راستای آشنایی نوجوانان با اصول سواد رسانه گامی برداشته است؛ اما در کنار آن نیاز به آموزش‌های هنرمندانه‌تر و ظریف‌تر نیز به‌وضوح احساس می‌شود. به دنبال پاسخ به همین نیاز محمدرضا نیرومند، نویسنده دهه هفتادی اصفهانی، کتاب «10 راز آشباریا» را برای آشنایی نوجوانان با اصول سواد رسانه در قالب داستانی طنزآمیز و جذاب نگاشته است.نیرومند دانش‌آموخته رشته کارگردانی دانشگاه صداوسیماست و دستی بر آتش مستندسازی و فیلم‌نامه‌نویسی و داستان‌نویسی دارد و مستندی درباره اقتصاد مقاومتی نیز در دوران دانشجویی تولید کرده است. او با ورود به نومدرسه قندیل نوشتن را جدی‌تر گرفت و وارد فضای داستانی بر اساس مبانی فکری این مدرسه برای نوجوانان شد که یکی از نتایج آن «10 راز آشباریا» است. با او درخصوص این رمان و لزوم آموزش سواد رسانه به نوجوانان گفت‌وگویی کرده‌ایم که توصیه می‌کنیم آن را بخوانید.

درباره سابقه نومدرسه قندیل و روش‌های آموزشی‌اش بگویید.

ما از اعضای مجموعه فرهنگی امام رضا(ع) بودیم و مدارس رواق را با اهداف تربیت اسلامی در ابتدا تأسیس کردیم؛ اما بعد از مدتی حس کردیم شمولی را که باید، ندارد؛ چون هم زبان نوجوانان تغییر کرده و نیاز است با زبان هنرمندانه‌تری با آن‌ها صحبت شود، هم فضای تربیت باید ساختارمندتر جلو رود، هم اینکه کارهایمان در مدارس رواق در مقیاس‌های کوچک بود؛ به همین دلیل نمی‌توانستیم با عموم مردم جامعه صحبت کنیم و اثرگذار باشیم و ابزارمان برای رسیدن به این هدف کافی نبود؛ درحالی‌که بسیاری از نوجوانان برای شنیدن نکاتی در فضای معارف گوش شنوایی دارند؛ اما بستر مناسبی در این خصوص وجود نداشت. برای همین به سمت تأسیس نومدرسه قندیل رفتیم تا از زبان هنر و قالب‌های مختلف هنری برای این گفت‌وگو استفاده کنیم.

چطور به این ایده رسیدید که سواد رسانه را در شهر آشباریا به نوجوان آموزش دهید؟

در نومدرسه منظومه‌ای محتوایی آماده کرده‌ایم و طبق آن پیش می‌رویم. یک قسمت از پازل این منظومه، موانع شناخت حقیقت است و امروز یکی از موانع شناخت حقیقت، به‌خصوص برای نوجوانان، فضای رسانه و تکنیک‌های فریب رسانه‌ای است؛ به همین دلیل روی این موضوع دست گذاشتیم و اولین کاری که سراغش رفتیم «10 راز آشباریا» بود.

در جمع‌بندی‌هایمان به این نتیجه رسیدیم که می‌خواهیم کتابی آموزشی بنویسیم؛ زیرا در نومدرسه در حال تولید رمان‌هایی هم هستیم؛ اما رمان برای انتقال مباحثِ عمیق‌تر مناسب است؛ مباحثی که نیاز به تأمل بیشتری دارد. اکنون نیز در حال نگارش رمانی شش‌جلدی درباره حقیقت‌شناسی برای نوجوانان هستیم به نام «مغناطیس سیاه» که دو جلدش روانه بازار شده است.

به نتیجه رسیدیم که در بحث تکنیک‌های فریب رسانه‌ای، رمان به کار نمی‌آید و باید تکنیک‌هایی را به‌صراحت به مخاطبمان آموزش دهیم؛ به‌طوری‌که زهر آموزش و موعظه را نداشته باشد و جذاب باشد. بچه‌ها همین مطالب را در کتاب سواد رسانه مدرسه می‌خوانند؛ اما گویا کارایی لازم را ندارد. درنهایت به داستانی در قالب طنز رسیدیم از زبان کسی که 10 اصل رسانه را آموزش می‌دهد و اینکه به آن رنگ و بوی داستانی ببخشیم و آن را وارد فضای تمثیلی و خیالی کنیم و برای تمثیل چه چیزی بهتر از یک جزیره خیالی؟ همچنین اگر شخصیتی داشته باشیم که نکات مدنظر ما را برعکس آموزش دهد، یعنی بدها را خوب جلوه دهد، گیرایی بیشتری دارد. این شیوه نوعی تکنیک آموزشی است.

درست است. مخاطب خودش می‌فهمد که این کاراکتر عادی نیست و اصل حرف را متوجه می‌شود. کاراکتر اصلی‌مان شخصیتی احمق است که وارد آشباریا می‌شود و داستان با ورود او به این شهر پیش می‌رود. این کار شباهتی ناخواسته به کتاب «دموکراسی یا دموقراضه» سیدمهدی شجاعی پیدا کرده است. این کتاب را سال‌ها پیش خوانده بودم و گویا از گوشه ذهنم تأثیر خودش را روی داستان آشباریا گذاشته است.

برای مباحث تخصصی مرتبط با سواد رسانه مطالعاتی هم کرده‌اید؟

بله؛ در نومدرسه کاری پژوهشی درباره سواد رسانه انجام شده بود و منابعی به ما معرفی شد. از این میان 10 اصل را انتخاب و طبقه‌بندی و داستان‌پردازی کردیم.

درباره بازخوردها بگویید.

این کتاب را پیش از چاپ به مخاطبان مختلف و اساتید پیش‌کسوت دادیم و بازخوردهای خوبی گرفتیم. این کتاب‌ها را در مدارس رواق و مدارس دیگر آموزش می‌دهیم. پیش از چاپ نیز کتاب را در مدارس ارائه کرده بودیم و بازخوردهای بسیار مثبتی گرفتیم. کتاب «10 راز آشباریا» را سر کلاسی خواندم و برای بچه‌ها بسیار جالب بود. از سوی دیگر، وقتی که مباحث سواد رسانه را به‌طورجدی آموزش می‌دادیم، دانش‌آموزان موضوع صحبت را به مباحث و شخصیت‌ها و داستان‌های شهر آشباریا مربوط می‌کردند و آن قصه برایشان یادآوری می‌شد.

شما در این کتاب موضوع را کاملا با نمادها و تمثیل‌ها منتقل کرده‌اید. اینکه از خوراکی‌ها استفاده کردید، منظورتان قاعدتا خوراک خبری و رسانه‌ای بوده که هر روز با آن مواجهیم. چه شد که به این نمادها رسیدید؟

می‌خواستیم در انتقال مباحث مستقیم‌گویی نکنیم؛ چون زننده است و برای مخاطب دل‌چسب نیست؛ اما اگر مباحث را با تغییراتی ارائه دهیم و مخاطب را وارد بازی کنیم و او آن مفهوم را رمزگشایی کند، برایش لذت‌بخش خواهد بود. اگر ظرافت‌ها و طنزهایی را نیز در آن بگنجانیم و از اغراق هم استفاده کنیم، جذابیتش بیشتر خواهد شد.
به رسانه همچون خوراکی نگاه کرده‌ایم که روزانه در حال مصرف آن هستیم. لوله‌کشی این بسته‌های خوراکی به خانه‌های آشباریا نیز همان فضای مجازی است و آن را برای مخاطب عینی کرده‌ایم. یا دنبال‌کردن لحظه‌به‌لحظه اخبار فضای مجازی را به خوردن دائم خوراکی‌هایی تشبیه کرده و صحنه بامزه‌ای خلق کرده‌ایم که به دنبالش و به‌دلیل تکرار دائم و در واقع خوردن دائم خوراکی توسط شهروندان آشباریا، حس نامطلوبی به مخاطب دست می‌دهد. این شیوه به دریافت بطن قضیه کمک می‌کند و اینکه مخاطب به باطن این موضوع بیشتر فکر کند.

این حس نامطلوب را من هم حس کردم و هدف شما نیز همین بوده است. معلم دوره‌گرد نماد چه بود؟

به‌طور سربسته می‌شود گفت در وضعیتی که گویی همه تحت سیطره رسانه‌اند و رسانه قدرت بلامنازع شده، در گوشه و کنار جامعه هستند کسانی که می‌فهمند دارد چه اتفاقی می‌افتد. این افراد در اقلیت‌اند یا دیده نمی‌شوند. می‌خواستیم به این اشاره کنیم که الزاما واقعیت مجازی با واقعیت جامعه همخوانی ندارد و می‌خواستم با معلم دوره‌گرد نشان دهم که سیطره رسانه بر جامعه تام و تمام نیست و می‌شود با آن مقابله کرد.

در کتاب مفاهیمی همچون شایعه‌سازی، مارپیچ سکوت، زودباوری و پذیرش اخبار بدون تحقیق، دست‌به‌دست‌شدن اطلاعات بیهوده و… را منتقل کرده‌اید. دیگر به چه مفاهیمی اشاره کرده‌اید؟

دوقطبی‌سازی، قدرت تیترها، قدرت‌های اقتصادی و سیاسی که پشت یک نهاد رسانه‌ای مخفی می‌شوند و باعث بایکوت یا بازنشر بیش‌ازحد یک خبر می‌شوند، اولویت‌بندی مسائل برای جامعه توسط رسانه، بازنمایی رسانه‌ای.

چه لزومی دارد که نوجوانان با سواد رسانه آشنا شوند و از این ناآشنایی چه آسیب‌هایی دیده‌اند؟

در نومدرسه اصطلاحی داریم با این عنوان که گلوگاه جهاد تبیین، رسانه است. در مسائل مختلف شناختی نه صرفا نوجوانان، بلکه بزرگ‌سالان نیز در مواجهه با رسانه و بازنمایی‌هایش بازی می‌خورند. بسیاری از اوقات غلط‌ها درست برایمان جلوه داده می‌شود یا مسائل بی‌اهمیت را پراهمیت نشان می‌دهد و برعکس. بیشترِ قدرت‌های رسانه‌ای در اختیار جریان‌ها و نهادها و قدرت‌هایی با اهداف و سیاست‌های مشخص است که در ضدیت با ایران و ایرانی است. این مسئله، اهمیت این موضوع را بیشتر می‌کند؛ به همین دلیل مسئله سواد رسانه، به‌خصوص سواد خبری و شناخت تکنیک‌های جنگ شناختی بسیار مهم است و باید به آن‌ها توجه کرد.

اکنون نیز پویشی جذاب و آنلاین در قالب بازی برای این کتاب در جریان است که به‌نحوی ادامه داستان است و بازیکن باید در نقش دادستان چند پرونده رسانه‌ای را حل کند. این پویش با همکاری مرکز رسانه‌ای شیرازه و انتشارات قندیل کار خود را شروع کرده است.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

11 + 9 =