تاریخچه پیدایش سواد رسانهای، به سال ۱۹۶۵ بازمیگردد. مارشال مک لوهان اولینبار در کتاب خود با عنوان «درک رسانه: گسترش ابعاد وجودی انسان»، این واژه را به کار برد و نوشت: «زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد، لازم است انسانها به سواد جدیدی به نام سواد رسانهای دست یابند…».
آری، داستان از اینجا آغاز شد و کشورهایی مانند ژاپن، کانادا و انگلستان، بیش از 40 سال قبل، برای حفظ فرهنگ خود، پیشتاز تدریس سواد رسانه در مدارس برای دانشآموزان خود شدند. در ایران بسیار دیرهنگام و در سال 1395 بود که برای اولینبار درس «تفکر و سواد رسانهای» پای خود را به مقطع پایه دهم دبیرستان باز کرد.
نقشه راه: آشنایی با هرم سواد رسانه
احتمالا شما نیز سخنرانیهای مختلفی را با موضوع سواد رسانهای شنیدهاید و مطالب پراکندهای را درباره آن خواندهاید؛ اما بدون وجود یک نقشه راه، متوجه نمیشویم که هر کارشناس در کدام قطعه از پازل سواد رسانه مشغول صحبت است و چه مباحثی را برای رسیدن به یک نگاه جامع باید ازنظر بگذرانیم. اینجاست که نیاز به یک نقشه آسان و قابلفهم، برای ترسیم مسیر ضروری است.
در اینجا یکی از بهترین مدلسازیها برای ترسیم نقشه راهِ سواد رسانه، استفاده از استعاره «هرم سواد رسانه» است. استعاره در لغت و اصطلاح به معنی قرضگرفتن (عاریهگرفتن) یک مطلب از علم دیگری است و تسامحا نوعی تشبیه کوتاه شده است که اثر بلاغی داشته و برای بیان ایده جدید (نظریهپردازی)، برای آموزش بهتر و برای دستهبندی مطالب از آن استفاده میشود.
در ادامه به معرفی اجمالی پنج پله هرم سواد رسانه (استعاره وامگرفتهشده از هندسه) میپردازیم و سعی میکنیم در هر شماره از مجموعه مقالات «آکادمی اصفهانزیبا»، به آموزش یکی از پلههای این هرم پرداخته شود. گستردهتربودن پلههای کف هرم به معنی درگیری بیشتر مردم جامعه با آن است و هرچه به قله هرم نزدیک میشویم، افراد کمتری توانایی درگیرشدن با آن را پیدا میکنند.
نسان بایدبه غذای خویش بنگرد
شرح اجمالی هرم
1. سواد دیجیتال: سواد دیجیتال به معنی مهارت فنی کار با ابزارهای دیجیتالی است. احتمالا شما هم صحبت برخی والدین را شنیدهاید که میگویند: «فرزند پنجساله ما خیلی سواد رسانه بلد است و خودش با گوشی کار میکند، وارد اینترنت میشود و کارتون و بازی هم دانلود میکند!» اشتباه والدین این است که «سواد دیجیتال» را با «سواد رسانه» اشتباه گرفتهاند. بله، فرزندان این زمانه از مهارتهای دیجیتال خوبی بهرهمند هستند؛ اما اتفاقا به دلیل برخوردارنبودن از مهارت سواد رسانه، درمعرض آسیب بسیار قرار دارند. فضای مجازی و دنیایی به بزرگی تلفن همراه همانند یک دریاست که اگر شنا بلد نباشی… .
2. آداب و رژیم مصرف رسانه: امروزه خانوادهها بهسختی برای آوردن رزق حلال بر سر سفره خانواده خود تلاش میکنند؛ طب سنتی نیز مجددا خیلی رایج شده است و افراد خیلی مراقب غذای جسم خود ازنظر سلامتی هستند؛ غافل از اینکه غذا فقط مخصوص جسم نیست و غذای فکر و روح مهمتر است. بهراستی امروز فرزندان ما غذای فکر خود را از کجا میگیرند؟ آیا بهتر نیست رژیم مصرف رسانه را هم رعایت کنیم؟
«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلي طَعامِهِ» (سوره عبس، آیه 24). در حدیثی از امام باقر(ع) و صادق(ع) در تفسیر باطنی این آیه میخوانیم که منظور از آن علم و دانش است: دانشى را که میآموزد، مواظب باشد از چه کسى فرامیگیرد. مهمترین فرمول طلایی در رژیم مصرف رسانه آن است که به دنبال «استفاده محدود و مشروط» از رسانهها باشیم. به تعبیر دیگری، «من باید مدیر رسانه باشم. نه آنکه رسانهها مدیر من باشند». شکل زیر را میتوان مهمترین ایده برای مدیریت رسانه تصور کرد:
استفاده محدود و مشروط از رسانه همان «مدیریت رسانه» است که به شش مبحث مدیریتی باید تسلط داشته باشیم:
1. مدیریت نیاز (چطور دچار نیازهای کاذب نشویم)؛ 2. مدیریت مکان (تلویزیون، رایانه، موبایل و قفسه کتاب همگی باید در مکان صحیح در منزل قرار گیرند و استفاده شوند)؛ 3. مدیریت زمان (مدیریت عمر)؛ 4. مدیریت هزینه؛ 5. مدیریت محتوا؛ 6. رعایت قوانین خاص (قوانین کشور من، قوانین دین من یا قوانین خانواده من…).
در ادامه تصویری از هرم میزان مصرف رسانهها را با همدیگر میبینیم. آمار این هرم میانگین جامعه را در نظر گرفته است و الزاما برای همه افراد صدق نمیکند.
3. تحلیل پیام: باید به سراغ مهارت «تحلیل پیام» و «تفکر نقادانه» در مواجهه با اخبار، سینما و تبلیغات تجاری برویم که در مقاله جداگانهای از همین مجموعه به آن پرداخته خواهد شد. تحلیل پیام پاسخ به چندین پرسش در مواجهه با پیام رسانهای است و با روح پرسشگری همراه است.
4. رسانهشناسی: در این پله با دو زیرعنوان «فلسفه رسانه» و «پشتپرده رسانهها» آشنا میشویم. فلسفه رسانه یعنی اینکه بدانیم هر رسانهای دارای ذات منحصربهفردی است و کاربرد و اثرگذاری متفاوتی دارد که باید در جای صحیح از آن استفاده کرد. پشتپرده رسانه هم یعنی مالکان رسانهها و بازیگردانان اصلی صحنه رسانه و فضای مجازی ایران و جهان را بهخوبی بشناسیم تا خداینکرده رودست نخوریم و دچار تحلیل غلط نشویم.
5. تولید پیام: یکی از خلأهای اصلی ما در بستر رسانه و فضای مجازی، کمبود مطالب تولیدی و فاخر در جبهه بومی و مذهبی و از آن سو انبوه مطالب تکراریِ فورواردی و غیرخلاقانه کپیپیست است! نوجوان ما این حق را دارد که در بستر فضای مجازی سرگرم شود؛ اما وقتی من خنده حلال برای او تولید نکردم، لاجرم او را به سمت صفحات سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی ترکیهنشین با مطالب مبتذل سوق دادهام.
یک پله بالاتر
دوستان ما هرم دیگری را نیز برای آموزش سواد رسانهای طراحی کردهاند. در این هرم حرف اصلی این است که آموزش سواد رسانهای بهتنهایی کافی نیست؛ چراکه معلوم نیست مخاطب آموزههای آن را در زندگی خود به کار گیرد؛ بهطورمثال، پزشکی را تصور کنید که سیگار میکشد. این پزشک قطعا میداند سیگار ضرر دارد. اما بنا به الگوهای غلطی که در نوجوانی داشته است، چه والدینی که سیگاری بودهاند یا رفقای ناباب یا سایر الگوهای غلط، به هر دلیلی سیگاری شده است. بنابراین در این هرم بازهم نقش خانواده را پررنگ میکنیم و میگوییم ما در کنار آموزش سواد رسانهای نیازمند تربیت صحیح رسانهای برای رسیدن به رفتار صحیح هستیم که اولین شروع آن الگوبودن خود خانواده برای فرزند است.
این هرم، یک پله بالاتر هم دارد و میگوید پس از توجه به «تولید پیام» برای دیدهشدن در این دنیای پر از رقابت، نیازمند آموختن «جریانسازی در فضای مجازی» هم هستیم. این به معنی آموختن کار تشکیلاتی، کار شبکهای و نحوه کمپینسازی در فضای مجازی است.
شوخی با هرم مازلو
شاید معروفترین استفاده از استعاره هرم مربوط به «هرم مازلو» یا همان سلسلهمراتب نیازهای انسان از نگاه روانشناسی باشد. احتمالا مازلو فکرش را هم نمیکرد که برای عدهای در سالهای بعد، اساسیترین نیاز زیستی انسانها تغییر کرده و تبدیل به نیاز شارژ باتری و wifi شده است!
اصفهانیهای دستبهقلم
از دید بسیاری از اهل خبره، پس از تهران، این شهر و استان اصفهان است که در حوزه تولید و ترویج سواد رسانهای رتبه اول را در یک دهه اخیر از آن خود کرده است؛ البته شهرهای مشهد، شیراز و قم هم هرکدام در نوع خود صاحب سبک در این مبحث هستند.
در ادامه به معرفی چند کتاب شاخص سواد رسانهای به قلم نویسندگان اصفهانی میپردازیم که خرید و مطالعه آن را به خوانندگان پیشنهاد میکنیم. قطعا در این لیست اسامی متعدد دیگری هم جا مانده است که انشاءالله در شمارههای آتی به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
1. کتاب «فرزندت را فالو کن» (مهارتهای تربیت فرزند در عصر رسانه) به قلم دکتر سلمان هاشمیان، توسط نشر مهرستان در 220 صفحه منتشر شده است. این کتاب برگزیده بهترین کتاب حوزه سبک زندگی در جشنواره رشد سال 1401 است. قلم قصهگوی این کتاب همچون مشاوری است که روی صندلی مشاوره چهرهبهچهره با والدین نشسته است و به آموزههای سواد رسانه بهخصوص نحوه همراهی والدین با فرزندانشان در استفاده از ابزارهای رسانهای میپردازد.
2. کتاب «رسانه یا والدین دیگر» به قلم ابراهیم مهرانی (کارشناس آسیبهای اجتماعی نیروی انتظامی)، در 148 صفحه تألیف و توسط انتشارات هدایت میزان به بازار نشر عرضه شد و بهسرعت توانست رکورد فروش کتاب در این مبحث را تا حدود 30هزار تیراژ، ظرف سه سال بشکند.
این کتاب بهاختصار و با زبان ساده در قالب پنج فصل، شیوههای تربیتی فرزندان در عصر رسانه را با استفاده از منابع معتبر تبیین کرده است و خواندن آن به طلاب، مربیان آموزش خانواده و درنهایت، والدین توصیه میشود. شاهکلید اصلی آن، هشدار جایگزینشدن رسانهها برای فرزندان در عوض والدین است!
3. کتاب «آموزش سواد رسانهای در فضای سایبر» نوشته حامد کمال و محمد کمال است که توسط انتشارات سیمای فلق منتشرشده و به موضوعشناسی نسبتا کاملی در مواجهه با مسائل فضای مجازی پرداخته است. تیتر این مطالب را با همدیگر میخوانیم: احکام و اخلاق در فضای مجازی، حفظ امنیت در فضای مجازی، شیوههایی برای ترک اعتیاد به شبکههای اجتماعی، سبک زندگی اسلامیایرانی در فضای مجازی، جنگ نرم و تهاجمهای فرهنگی، تحولات آینده فضای مجازی، واژهنامه تخصصی فضای مجازی و… .
4. کتابهای «150 هشتگ نهضت سواد رسانهای» و «لایک ممنوع» هر دو به قلم دکتر سید بشیر حسینی. در میان مؤلفان اصفهانی سواد رسانه از اسم دکتر سید بشیر حسینی نمیتوان غفلت کرد. هرچند ایشان سالهاست پایتختنشین شده، اما بهدفعات خود را اصفهانی معرفی کرده است.
مردم ایران بیشتر او را بهعنوان داور مسابقات «عصر جدید» و اخیرا برنامه دانشمحور «رویانیوم» میشناسند؛ اما سید بشیر استاد سرآمد و پیشتاز تدریس سواد رسانه در کشور است و چه خوب است که کتابهای او نیز مطالعه شود. کتاب «لایک ممنوع» با محوریت چهارده گام است که درباره مفهوم زودباوری در فضای مجازی و راهکارهای رهایی از آن بحث میکند و با مثالهای متنوع و جذاب به آن پرداخته شده است.
کتاب «150 هشتک» هم کتابی تماممصور است که شاهد صفحهآرایی جذاب کتاب مطابق نظرات مؤلف هستیم. در مقدمه این کتاب آمده است: سه رويکرد اساسی به فضای مجازی وجود دارد: 1. بدبينانه و رسانههراسی؛ 2. خوشبینانه و ذوقزده؛ 3. واقعبینانه. انتخاب ما کدام است؟! طبیعی است که ما نگاه واقعبینانه را انتخاب میکنیم که فرصت و تهدید فضای مجازی را با همدیگر در نظر گرفته باشیم.
ر تکمیل صحبتهای دکتر حسینی باید اشاره کنیم که امروز فرصتهایی که فضای مجازی در اختیار ما میگذارد، بسیار بیشتر از تهدیدهای آن است. کافی است روی آموزشدیدن خود سرمایهگذاری کنیم و با مهارتهای سواد رسانهای خود را مجهز کنیم. این نوع نگاه فرصتمحور به فضای مجازی، بیش از 10 سال قبل از جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله خامنهای بهخوبی پیداست و نوعی حکم فقهی برای مبلغان و جهادگران تبیین محسوب میشود:
«…رایانهها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست. اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید. این فرصت فوقالعادهای است؛ مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد» (بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی- 1391.7.19).
جوجه نافرمان!
شعر جوجه نافرمان بیش از 70 سال پیش، یعنی در دهه 1330، در کتاب فارسی دوم دبستان چاپ شده بود. شاید پدربزرگها و مادربزرگها نیز با خواندن آن، یاد خاطرات بچگیشان بیفتند.
این شعر از خانم پروین اعتصامی و نمونه خوبی از «دشمنشناسی» است، دشمنی که الزاما دندانهای تیزش را برای ما نشان نمیدهد و کودک و نوجوان ما بیشتر جلب زرقوبرق و خوشخطوخالی او میشود. شعر درباره نافرمانی یک جوجه از مادرش و بیاحتیاطی و سرکشی اوست که سرانجام نیز در دام خطر، گرفتار میشود!
گفت با جوجه مرغکی هشیار / که ز پهلوی من مرو به کنار
گربه را بین که دم علم کرده / گوشها تیز و پشت خم کرده
چشم خود تا به هم زنی بردت / تا کله چرخ دادهای خوردت
جوجه گفتا که مادرم ترسوست / به خیالش که گربه هم لولوست
گربه حیوان خوشخطوخالی است / فکر آزار جوجه هرگز نیست
سه قدم دورتر شد از مادر / آمدش آنچه گفته بود به سر
گربه ناگاه از کمین برجست / گلوی جوجه را به دندان خست
برگرفتش به چنگ و رفت چو باد / مرغ بیچاره از پیش افتاد
گربه از پیش و مرغ از دنبال / نالهها کرد زد بسی پروبال
لیک چون گربه جوجه را بربود / ناله مادرش ندارد سود
گر تضرع کند وگر فریاد / جوجه را گربه پس نخواهد داد
قصههای تربیتی با زبان استعاره
نمونه مشابه و محبوب دیگری که با زبان استعاره به بحث دشمنشناسی میپردازد، قصه کودکانه «شنگولومنگول و حبه انگور» است. امروز انواع و اقسام محتواهای رسانهای و ماهوارهای غیرطیب، با اختیار خودمان راه به خانههای ما بازکردهاند؛ اما حواسمان نیست که گرگ ناقلا دستان سفید خویش را به کودکان نشان داد و خود را بهعنوان خیرخواه و نزدیکترین فرد به بچهها (یعنی مادر آنها) جا زد.