به گزارش اصفهان زیبا؛ هیجانزدهام؛ مثل نوزاد چند ماههای که از اتصالات شبکههای نورونی مغزش به کشف تازهای رسیده باشد. با دیدن این عکس، تازه معنای آن بیت را فهمیدهام که دائم از زبان یک دوست میشنیدم: «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل / و گر مراد نیابم بهقدر وسع بکوشم» حالا شأن روایتی برایش یافته بودم. حالا زاویه درست نگاه را یافته بودم.
حالا میبینم که بادیهنشینی میتواند یک انتخاب باشد؛ نه از روی اجبار، نه از روی یک رسم قدیمی. باید یک جایی ایستاد، باید از رخوت و کسالت گذشت. زیر بار ظلمرفتن، یعنی سکون در نازلترین سطح هستی، یعنی راضیبودن به زندهمانی، نه چشیدن طعم زندگی. این زنها از سکون گذشتهاند، از رفتن زیر باز زور. اشغالگر میگوید نرو، نایست، بمان. بمان در خانهات. در آشیانه امنت، در آغوش همسر و فرزندت. تنها کاری که باید بکنی این است: «بگو این وطن مال تو نیست، این خاک از آنِ فلسطين نيست.» اینجاست که زن فلسطینی میایستد، خانهاش را که ویران میکنند، زندگی را به دوش میکشد.
فرزندش را که از او میگیرند، فرزند دیگری میزاید. زن فلسطینی سکون ندارد. دائم در حرکت است. فرزندانش نهفقط شیر، بلکه شیره حیات، جاودانگی، هویت و استقلالطلبی از جان مادر میگیرند. زندگی زن فلسطینی طراح داخلی ندارد، دیوارهایش از جدیدترین طرحها پر نیستند، به خاک قانع است؛ روی خاک مینشیند و افتخار میکند که وطن است. ظرفهایش را ماشین ظرفشویی نمیشوید. ماشین ظرفشویی راکد است. ظرفهایی را که فرزندانش از آنها عصاره قوت برمیدارند، در چشمهها شسته است. چشمه جاری است، از سکون بیزار است. زن فلسطینی حرکت دارد. او تا وطن را مال خودش نکند، نمینشیند.
احسنت بر ذوق و نگاه خلاقانه شما استاد؛
عالی بود.