به گزارش اصفهان زیبا؛ پیشامد و پیشرفت با پوستهای، با آبی سیر بزن سه تا سر سه تا ،بزن یه لاکی، یه کرم یکی با لاکی، چارتا زرد یکی جاخود، بزن با پوستهای، بزن با طلایی جاخود، دوتا با پوستهای، با عنابی بزن پیشامد، با طلایی دوتا سر دوتا.
این عبارتها شاید روی کاغذ نامفهوم و گنگ باشند؛ اما پای دار قالی جان میگیرند و رنگولعاب پس میدهند. اینها نواهای دلنشینی هستند که زنان سرزمینمان مینواختند و قالی میبافتند. آنچه فرش دستباف ایرانی را به عرش برده، نخهایی است که از لابهلای انگشتان و نواهای فارسی گذشته و رجبهرج بر دار قالی نشسته است؛ وگرنه فرشهای ماشینی الان هم فرشاند. آنچه این کالا را یک اثر هنری کرده و هنرمندان دنیا آن را به نام ایران میشناسند، همان حسی است که زنان در جایجای ایران همواره بر دار قالی نقش زدهاند.
شاید همه ما مادربزرگانی داریم که خاطرههای دورونزدیکی از دار قالی و قالیبافیهایشان دارند. شاید در آن زمان بافت فرش بهعنوان یک راه کسب درآمد برای دختران و بانوان خانهدار بود؛ اما امروزه نگاهی فراتر از کسب درآمد به آن میشود؛ البته که نمیتوان منکر ارزشافزوده این اثر هنری شد. علاقه ما به خرید و داشتن فرش دستباف ایرانی وجه تمایز این اثر هنری با نوع ماشینی آن را مشخص میکند؛ همچنین تفاوت حفظ سرمایه در فرش دستباف و ماشینی بهخوبی گویای ارزش کار بافنده است؛ البته این ذات هنر است که باوجود پیشرفت تکنولوژی انسان به دنبال حسِ خوبِ کارِ دست است و هرچه کار دست در اثری بیشتر باشد، ارزش آن نیز بیشتر میشود.
همه ما کموبیش با فرش دستباف آشنا بوده، اما از راز ارزشمندی این اثر هنری در دنیا کمتر مطلع هستیم. شاید به این فکر کنیم که بافت فرش آنچنان سخت نیست که غیرایرانیها از پس آن برنیایند؛ اما باید بدانیم؛ فرش سالیان درازی است که در دنیا به اسم ایران کلید خورده و همه جای دنیا برای نشاندادن کیفیت فرشهای تولیدیشان، فرش ایرانی را میزان قرار میدهند و با فرش ایرانی مقایسه میکنند.
بازار فرشفروشها در میدان نقشجهان اصفهان بهخوبی گویای عظمت، ارزش و پیشینه این کسبوکار است. فرش دستباف به دنبال قدمتی که دارد، معمولا یک کسبوکار آبا و اجدادی بوده که هنر آن نسل به نسل منتقل شده و یک فرشفروش شاید از دوران نوجوانی پیش پدر، پدربزرگ یا هر فرد دیگری شاگردی کرده تا توانسته است در بزرگسالی یک کسبوکار راه بیندازد. رازهای بسیاری در رج به رج فرش ایرانی نهفته است که برای رمزگشایی از آنها به سراغ یکی از فعالان این حوزه رفتیم. محمدسعید احمدی صاحب یک کسبوکار نوین در حوزه فرش است. این فعال اقتصادی فرششناسی را از پدربزرگ و پدر خود به ارث برده و بهخوبی رازورمز این رجها را گشوده است.
هویتی گرهخورده با نام ایران
از چگونگی تبدیلشدن فرش ایرانی به یک کالای فرهنگی میپرسم؛ از اینکه چرا در دنیا فرش به هویت ایران گرهخورده است. احمدی در جواب میگوید: «فرش به دلیل پیشینه تاریخی که در ایران دارد، جزئی از فرهنگ ما بهشمار میرود. اجزا، نقشهها و موتیفهای فرش همهوهمه ریشه در فرهنگ ایرانیاسلامی ما دارد. نقشه بسیاری از فرشها برگرفته از آثار باستانی است؛ برای مثال، در اصفهان بسیاری از بافندگان برای نقشه فرشهایشان از طرحهای اسلیمی گنبد شیخ لطفالله الهام میگرفتند. اگر دقت کنید، این نقوش هنوز هم در بسیاری از فرشها وجود دارد. اصالت، بوم و فرهنگ ایرانی حتی در نقوش فرشهای ذهنیباف نیز بهخوبی قابلمشاهده است؛ برای مثال، فرشهای قشقایی که معمولا نقشه ندارند و ذهنیباف هستند، برگرفته از طبیعتی است که خانم عشایر در آن زندگی میکرده و توانسته آن مناظر را بهخوبی روی فرش پیاده کند. در این فرشها بزکوهی، درخت، پرنده، گل و سایر اجزای طبیعت بهخوبی هویداست.»
میگویم بافت فرش به نظر کار پیچیدهای نیست. وجه تمایز فرش ایرانی با فرشهای دستباف سایر کشورها چیست؟ از کیفیت و عنوان فرش ایرانی میگوید؛ از اینکه فرش ایرانی در دنیا به یک برند و محصول لوکس تبدیل شده است. او دلیل این وجه تمایز را کیفیت بالای فرش ایرانی میداند، کیفیتی که دلیل آن، استفاده از مصالح مرغوب، رنگ و لعاب زیبا، طرح و نقشههای متفاوت و اصیل است: «همه این عوامل باعثشده فرش ایرانی در دنیا بینظیر باشد. جالب است بدانید وقتی افراد از کشورهای دیگر میخواهند به بازار فرش ورود کنند یا سهمی از این بازار بگیرند، برای نشاندادن اصالت کالایشان از فرش ایرانی کپی کرده یا هایکپی و لوکپی فرش ایرانی را ارائه میکنند. این مسئله در رقابت بازارهای جهانی واقعا ملموس است.»
از فرشهای ایرانی میپرسم که بسیار در دفاتر رؤسایجمهور و مسئولان سایر کشورها دیدهام. احمدی در پاسخ میگوید: «این یک شیوه بازاریابی است. برای کسب سهم بازار یک کشور ابتدا باید به سراغ بزرگان آن کشور رفت و توجه آنها را جلب کرد. زمانی که مردم ببینند مسئولان و بزرگانشان از آن کالا استفاده میکنند، به آن تمایل پیدا میکنند؛ البته این روند نباید قطع شود و تبلیغ میان عوام و مردم باید ادامه داشته باشد تا بتواند جایگاه خود را در آن کشور پیدا کند.»
جریانی اقتصادی در پی یک ابزار فرهنگی
او در ادامه از چگونگی ورود فرش ایرانی به بازار جهانی میگوید: «فرش یک ابزار فرهنگی برای شاهعباس صفوی بود. این پادشاه صفوی در دیدوبازدیدهای خود با شاهان ممالک دیگر برای هدیه و پیشکش از فرش دستباف ایرانی استفاده میکرد. همین مسئله باعث شد بزرگان کشورهای دیگر به فرش ایرانی علاقهمند شوند و اقدام به سفارش یا خرید فرش ایرانی کنند؛ درواقع جریان اقتصادی و تجارت فرش ایرانی به زمان شاهعباس صفوی گره خورده است. در آن زمان با افزایش سفارشهای این اثر هنری، کارگاههای بافندگی فرش راهاندازی شد و فرش دستباف ایرانی رونق گرفت.»
از ادامه سیری میپرسم که شروع آن با شاهعباس صفوی بوده؛ از جریان اقتصادی که در آن زمان برای فرش به راه افتاد؛ اینکه آیا سیر صعودی داشته و هماکنون فرش ایرانی در جایگاه واقعی خود در جهان است یا جایگاه مطلوبی ندارد؟ او از جایگاه منزوی فرش ایران در بازارهای جهانی میگوید؛ از اینکه تحریمها همچون آتشی، سهم ایران از بازار جهانی فرش را سوزانده و آنچه باقیمانده سهمی بسیار ناچیز است. با افسوس از رونق اقتصادی این اثر هنری در دهبیستساله گذشته میگوید؛ از اینکه در آن زمان فرش ایرانی در اوج بوده و تحریمها، فرش ایرانی را از عرش به فرش آوردهاند. میگوید در تحریمهایی که علیه کشورمان وضعشده، بندی وجود دارد که دقیقا به فرش ایرانی اشاره میکند، تحریمهایی که بزرگترین مشتری فرش ایرانی را فراری داده است.
او از بزرگترین مشتری فرش دستباف ایرانی میگوید: «مردم ایالاتمتحده بهتنهایی بیش از 30درصد سهم بازار فرش ایران را به خود اختصاص میدادند؛ اما با وضع تحریمهای ظالمانه این بازار بهکلی از دست رفت؛ بهگونهای که گمرک آمریکا درصورتیکه تشخیص دهد کالای ورودی، فرش دستباف ایرانی است، بلافاصله آن را معدوم میکند. این محدودیت درباره پلتفرمهای فروش اینترنتی نیز وجود دارد و متأسفانه فرش دستباف ایرانی جایگاهی برای فروش اینترنتی در پلتفرمهای بینالمللی ندارد.»
نجات اصالت به دست کیست؟
احمدی در ادامه از نقش کمرنگ دولتها و مسئولان در بیرنگی بازار جهانی فرش ایــرانـــی مــیگویــد: «متأسفانه مسئولان آنچـنــان که بــایــد پــای فــرش ایــرانی نایستادهاند؛ اگر هم جایی اتفاق خوبی رخ داده، به خاطر زیرکی تاجران بوده است، اتفاقهایی که مقطعی بوده و جریانساز نشده است؛ برای مثال، ضعف مدیریت در برخورد با کشور چین که یکی از رقیبان فرش دستباف به حساب میآید، به خوبی نمایان است. این کشور در حال کپی از مدل ایرانی فرش دستباف است. درحالیکه چین یکی از کشورهای دوست با ایران بهحساب میآید و مسئولان میتوانند مانع این کپی کاری شوند، عملا اتفاقی رخ نداده است. اگر جلوی این کپیکاری گرفته شود، هم سهم بازار فرش ایران بیشتر میشود، هم خود چین به یک مشتری برای خرید فرش ایرانی تبدیل میشود.»
بااینحال جالب است که این فعال حوزه فرش همه تقصیر را گردن مسئولان نمیاندازد و ضعف عملکرد هنرمندان و فرشبافان را نیز بیتأثیر در وضعیت کنونی فرش نمیداند. احمدی میگوید: «هر کالایی نیازمند بهروزرسانی و همسویی با بازار است؛ تولیدکننده نباید بیتوجه به بازار محصولش فقط به تولید بپردازد؛ اگر چنین شد محصول از بازار عقب میماند؛ بهخصوص در بازارهای امروز که همه بهدنبال خلاقیت و روشهای نوین برای جذب مشتری هستند. متأسفانه هنرمندان و بافندگان ما نتوانستند چه در نقشه و طرح و چه در مدلهای جدید کسبوکار با بازار همسو شوند. دراینباره باید به اصلیترین عامل رونق فرش در دنیا اشاره کنم. درحال حاضر دکوراتورها و دیزاینرها بزرگترین نقش و بیشترین سهم بازار فرش دنیا را در اختیار دارند. جالب است بدانید بیشترین سفارش آنها به کشور نپال است؛ درواقع نپال بهخوبی توانسته است رضایت این مشتری خاص را جلب کند.»
از دل برود هرآنکه از دیده برفت
با نگاهی گذرا به بازار فرش در خارج کشور میتوان گفت روندی که برای داستان این دستباف ایرانی پیش گرفته شده، سرانجام خوشی نخواهد داشت. در حال حاضر مسئولیت فرش ایرانی برعهده مرکز ملی فرش ایران و وزارت صنعت، معدن و تجارت است. شاید دلیل واگذاری مسئولیت فــرش دسـتبــاف بــه ایـــن وزارتخانه پیگیری و رسیدگی بیشتر بوده، اما این وزارتخانه به دلیل مشغلههای بیشتر و بزرگتر مطمئنا احیای یک کالای فرهنگی در اولویت اولش قرار نخواهد گرفت؛ بنابراین انتظار میرود مسئولان نگاه ویژهتری به این کالای فرهنگیاقتصادی داشته باشند؛ در غیر این صورت هرچه پیشتر میرویم، رنگورویی برای فرش ایرانی نمیماند و دیری نمیپاید که جز نقشی بر ذهنها، چیزی باقی نمیگذارد. همانطور که از قدیم گفتهاند: «از دل برود، هرآنکه از دیده برفت».