«خدای جنگ» مقهور عزم انسان‌های راسخ

فیلم با تخصیص ندادن اسم شهید به کارش عملا کاری کم‌سابقه و اخلاقی در سینما کرده. اینکه فیلمساز از قهرمان‌های دوران انقلاب ایران صرفا الهام می‌گیرد، یعنی نمی‌خواهد سر ظرفیت‌های فرهنگی این کشور قمار کند.

«خدای جنگ» مقهور عزم انسان‌های راسخ - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ فیلم با تخصیص ندادن اسم شهید به کارش عملا کاری کم‌سابقه و اخلاقی در سینما کرده. اینکه فیلمساز از قهرمان‌های دوران انقلاب ایران صرفا الهام می‌گیرد، یعنی نمی‌خواهد سر ظرفیت‌های فرهنگی این کشور قمار کند.

الی‌ماشاءالله فیلمسازهای ریز و درشتی می‌بینیم که با ادعاهایی، سراغ شخصیت‌های مهم می‌روند و فاصله وسیعشان با تکنیک و سینما را می‌خواهند با این شخصیت‌ها پر کنند و آسیبی که به این عزیزان و فرهنگ جامعه می‌زنند، کم از خیانت نمی‌تواند باشد. شکر خدا این کارگردان اندازه خودش را دانسته و در این اثر سعی نکرده به‌سمت تصویری کردن شخص شهید طهرانی‌مقدم برود؛ بلکه به الهامی آزاد از او بسنده کرده تا واقعیت دست و پایش را به روی فیلمی جذاب نبندد و اثری دلپسند برای مخاطب بسازد.

اما این فیلم، یکی از درست‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر راجع به روایت پیشرفت، روایت مقاومت، روایت عزت و روایت موشکی ایران است. من توانستم این فیلم را در سانس غیرهنرمندان ببینم و بعضی از جاها توجهم را به حضار و مخاطبان هدایت می‌کردم و می‌دیدم عموما تمرکز زیادی به فیلم دارند. این یعنی فیلم درگیرشان کرده بود و در پایان فیلم هم که اتفاقی قهرمانانه رقم می‌خورَد، صدای تشویق حاضران بسیار برایم خوشایند و گوارا بود. اینکه یک فیلم غیرکمدی در این زمانه بتواند تشویق مردم را به همراه داشته باشد، به این معنا می‌تواند باشد که گیشه خوبی را همراه خواهد داشت و از آن مهم‌تر توانسته بر مرز نازکِ باید و شایدهای ذهنی و پیش‌فرضی مخاطب ایرانی، حد تعادل را نگه دارد؛ آن هم در این چنین موضوع سخت و شعاری و دشواری. فیلمی که به راحتی می‌تواند شعاری و گل‌درشت باشد؛ ولی نه فیلمنامه و نه حتی هیچ دیالوگی این‌چنین از دهان شخصیت‌ها بیرون نمی‌آید.

احسان ثقفی، نویسنده این اثر، به‌خوبی شخصیت قهرمان را می‌سازد؛ شخصیتی که عادی است و خود درد بزرگی را به همراه دارد. شخصیتی که می‌تواند انگیزه شخصی‌اش انتقام باشد؛ اما اصلا به این موضوع فکر نمی‌کند. شخصیتی که برای رسیدن به مطلوب ذهنی‌ و باوری‌اش که برگرفته از جهان‌بینی جدی‌اش است، از مهم‌ترین و عزیزترین حاصل زندگی‌اش هم می‌گذرد، به نفع توانمندسازی کشورش. فیلمنامه چفت‌وبست روایی خوبی دارد و مخاطب را گیر پرسش‌های اضافه و بیهوده نمی‌اندازد و راحت قصه‌اش را تعریف می‌کند.

شخصیت داستانی ما ازچند زاویه و سطح با نیروهای مخالف مواجه شده: در زندگی شخصی‌اش، در زندگی کاری‌اش، در جبر جغرافیایی‌اش. همه با تمام بزرگی که دارند، مقهور عزم راسخ شخصیت می‌شوند و قهرمان بر آن ها فائق می‌آید. این یعنی ما با یک فیلم قهرمان‌پرور استاندارد مواجه هستیم.

البته شاید بشود گفت یک‌سوم ابتدایی کمی زیاد باشد و در جاهایی زیاده دارد؛ مثلا قسمت سرقت، زمان و کارگردانی مفصلی را خرج خود کرده که واقعا انقدر نیاز نبوده، یا جاهایی می‌توانست تکیه و تمرکز درام بر جاهای دیگر بیشتر و بر جاهایی دیگر کمتر باشد که امیدوارم بعد از جشنواره این اتفاقات بیفتد و با اصلاحاتی، درامی پیراسته‌تر را به مخاطب عرضه کند. بازی سهیلی اما برایم انقدر گوارا نبود با اینکه بازی استانداردی دارد. نویسنده و کارگردان این فیلم به‌خوبی به زندگی شخصی کاراکتر وارد می‌شوند و سفر قهرمان را برای ما نشان می‌دهند. کارگردانی حسین دارابی از فیلم قبلی‌اش، «هناس»، بیش از تصور رشد کرده و بلوغ و رشد را در این کارگردان می‌شود دید. شخصا جایی از فیلم حس می‌کردم شاید بشود این کارگردان را ادامه‌دهنده راه حاتمی‌کیا خواند، اگر با همین روند رشد و پیشروی کند. نمی‌دانم. امیدوارم این‌چنین پیش رود. جزو معدود دفعاتی است که می‌خواهم از سازمان اوج بابت ساخت چنین فیلمی تقدیر کنم. بیش باد فیلم‌هایی با این روال که هم برای مخاطب جذاب باشد و هم حرف راهبردی و معنایی خودش را منتقل کند.