سوگ، احساسی جهانی است. تفاوتی نمیکند اهل کجا باشیم یا در کدام کشور زندگی کنیم؛ همه ما آدمها وقتی عزیزی را از دست میدهیم، احساس اندوه میکنیم. / سوگواری
پژوهشهایی که درباره تأثیر سوگواری بر مغز انسان انجام شده است (مثلا اندازهگیری سطح هورمون کورتیزول یا اسکن بخشهایی از مغز که سوگ را پردازش میکنند)، بسته به نژاد، سن یا دین افراد تغییر نمیکند؛ بهعبارتدیگر، همه آدمها از هر فرهنگی که باشند، فقدان، غم و نومیدی را حس میکنند؛ فقط آن را به اشکال گوناگون نشان میدهند. در ادامه به روشهای متفاوت سوگواری و ابراز اندوه در فرهنگهای مختلف جهان میپردازیم.
عزاداری فردی یا گروهی
سوگواری در فرهنگ غرب بیشتر بر فرد متمرکز است. افراد درباره اندوه شخصیشان حرف میزنند و اغلب برای مدیریت آن نیز بهتنهایی به مشاوره میروند؛ اما در برخی فرهنگها کل خانواده و فامیل باهم به سوگ مینشینند.
برای بسیاری از بومیان نیز سوگواری کنشی قبیلهای است. بهعنوانمثال در فرهنگ هندو، اقوام و دوستان برای حمایت از خانوادهای که عزیزش را از دست داده است، دورهم جمع میشوند و مراسمهای ویژهای را اجرا میکنند که 13 روز طول میکشد.
بومیان آمریکایی اهل قبیله «لاکوتا» نیز در چنین مواقعی عبارت معروف «میتاکویه اویاسین» (mitakuye oyasin) را به کار میبرند که معنایش این است: «همه ما به هم مرتبطیم.» یعنی مرگ هر نفر، کل قبیله را تحت تأثیر قرار میدهد. در تبت نیز سوگواری بودایی 49 روز به طول میانجامد.
در این دوره اعضای خانواده گرد هم میآیند و با درست کردن پیکرهای سفالی و پرچمهای رنگی دعا به عزاداری دستهجمعی میپردازند.
طول دوره و شدت سوگواری
معمولا بازگشت به زندگی عادی پس از داغ دیدن، دو یا چند سال طول میکشد. البته امروزه بسیاری از روانشناسان باوری به فراموشی و گذار ندارند؛ بلکه سوگواری را راهی برای وفق یافتن با فقدان میدانند و فرد را به شکل دادن رابطهای ادامهدار با عزیز ازدسترفتهاش توصیه میکنند.
بااینحال، اصول سوگواری در فرهنگهای مختلف فرق میکند. مثلا در بالی اندونزی، سوگواری کوتاه است و گریهکردن تقبیح میشود. اگر هم اعضای خانواده نتوانند جلوی گریهشان را بگیرند، نباید اجازه دهند اشکهایشان روی جسد بریزد. چراکه باور دارند اگر چنین اتفاقی بیفتد، عزیزشان در جهان دیگر جایگاه بدی خواهد داشت.
به باور آنها، گریستن طولانیمدت ارواح خبیث را بیدار و روح فرد درگذشته را آزرده میکند. اما در مصر، سوگواری همراه با گریه حتی پس از هفت سال نیز همچنان عادی و طبیعی دانسته میشود. حالآنکه در غرب اگر سوگواری پس از 12 ماه همچنان شدید باشد، آن را نشانهای از «اختلال سوگ طولانیمدت» میدانند.
وداع با جسد
روش تعامل مردم با جسد فرد درگذشته نیز در فرهنگهای مختلف فرق میکند. مردمان جزیره سولاوسی اندونزی در فاصله بین درگذشت و برگزاری مراسم، طوری با خویشاوند درگذشتهشان رفتار میکنند که انگار او هنوز نمرده و فقط بیمار است. مثلا برایش غذا میبرند و با او وقت میگذرانند.
اروپاییان نیز دراینباره سنتهای خاص خود را دارند؛ مثلا تا میانه قرن بیستم در حاشیه ساحل یورکشایر بریتانیا، زنان روستا جسد فرد درگذشته را به مکان مناسب میبردند. سپس خانواده و دوستان به دیدار جسد میآمدند و با یادآوری خاطرات شخص، او را تکریم میکردند. چنین سنتهایی هنوز هم در برخی کشورها اجرا میشود؛ مثلا در ایتالیا، تابوت فریزشده شخص درگذشته را به منزل خانواده میبرند و دوستان و آشنایان میتوانند با آوردن گل به تکریم او بپردازند.
درنهایت، گرچه مردم در نقاط مختلف جهان به روشهای گوناگونی سوگواری میکنند. اما غم فقدان در سرتاسر کره خاکی یکی است و همه این سنتها راهکارهایی برای انطباق با یک حس مشترک انسانی هستند.
منبع: theconversation.com