به گزارش اصفهان زیبا؛ عامل بسیاری از بیماری ها علاوه بر سبک زندگی و نوع تغذیه، روح و روان ماست. این نکته مهمی است که علم آن را ثابت کرده. به برخی از آنها دکتر الهه حاجیصادقی، متخصص طب سوزنی و محقق طب سنتی، اشاره میکند.
ابتدا لازم است به نکتهای اشاره کنم. بدن با بروز بیماری میخواهد به ما گوشزد کند: به من توجه كن. اندیشهای یا رفتاری در تو باعث ترس من شده است! لوئیز هی، نویسنده كتابهای شفای زندگی و شفای تن نیز میگوید: اگر به خوبی توجه کنیم، میبینیم كه بدن همیشه با ما صحبت میكند… .
سرطان
این بیماری، ناشی از نفرت درازمدت است. گاه ممکن است رویدادی در كودكی، حس اعتماد را از بین ببرد و تا بزرگسالی ادامه داشته باشد و شخص با حس دلسوزی به حال خود زندگی کند.در این حالت، احساس درماندگی و فقدان در اندیشهاش نفوذ میکند و این فرد معمولا از خود بسیار انتقاد میکند. اما لوئیز هی دوستداشتن و پذیرش خود را، كلید شفای سرطانها میداند.
آرتروز
این بیماری، ناشی از الگوی انتقاد بیوقفه است؛ نخست، انتقاد از خود و بعد، انتقاد از دیگران. افرادی كه آرتروز دارند، قربان كمالگرایی هستند. نیاز به اینكه در همه وقت و هر شرایطی كامل باشند؛ ولی آیا شما كسی را در این جهان میشناسید كه كامل و بینقص باشد؟ باید دید چرا این افراد معیارهایی برای خود تعیین میکنند كه به آنها بگوید برای اینكه پذیرفتنی شوید، باید ابرمرد یا ابرزن باشید؟ این دیدگاه ناشی از این حس درونی است كه «آنقدر كه باید، خوب نیستم!»
آسم
لوئیز هی، نویسنده کتاب شفای تن، بیماری آسم را محبت محبوس در دل مینامد. آسم ناشی از این احساس است كه حق ندارید برای خود نفس بكشید! كودكان مبتلا به تنگی نفس معمولا وجدانی شدیدا بیدار دارند و از هرچه در محیط زندگیشان نادرست به نظر میرسد، احساس گناه میکنند. نخست احساس بیارزشی و سپس احساس گناه و آنگاه نیاز به مجازات خود.
زخم معده
وقتی فردی دچار درد معده شد، از خود باید بپرسید علت ناراحتی معدهاش چیست؟ چه چیز یا چه كسی را نمیپذیرد یا دل و رودهاش را به هم میزند؟ ناراحتیهای معده نشانه آن است كه فرد نمیداند چگونه تجربه تازهای را هضم كند و از آن میترسد. علامت بارز ترس مفرط این است که برای پدر، مادر، دوست، همسر، رئیس و خودش به اندازه كافی خوب نیست. آنچه هست، دل و رودهاش را به هم میزند و تاب تحملش را ندارد! باید توجه داشت که اگر فرد خود را تأیید کند و دوست داشته باشد، زخم معده نمیگیرد.
جوش
جوش، كورک، سوختگی، بریدگی و هرگونه تب، زخم، التهاب و تورم؛ همگی نشانه خشم هستند. باید توجه داشت که فرد هر اندازه در سركوبی خشم بكوشد، راه نشاندادن خود را پیدا میکند. جوش و خروشی كه میآفریند باید بارها رها شود و بیرون بریزد.
حال آنكه كافی است با گفتن اینكه: «من از این مسئله خشمگینم» خشم خود را آزاد كند. در این مواقع میتوان به بالشت خود مشت زد یا در دشت و مزرعهای فریاد کشید؛ اینها راههای بیآزار جسمانی برای رها كردن خشم هستند. در کل باید حس خشم را تصدیق و در جای مناسب آن را رها کرد.
خشكی بدن
خشکی بدن، نشانه خشكی ذهن است. ترس، فرد را وا میدارد كه به راههای كهنه بچسبد و نرمش و انعطافپذیری خود را از دست دهد.
اگر گره كارِ هر فردی در این باشد كه تنها یک راه هست، بیشتر درهای زندگی را به روی خود بسته است. پس بهتر است انعطافپذیر بود. چون همیشه میتوان راههای جدیدی را آموخت و تجربه کرد.