به گزارش اصفهان زیبا؛ در ابتدای این نوشته، لازم است یادآور شوم که این متن، نه قضاوت است و نه تحلیل، بلکه تلاشی است برای توصیف موقعیت.
در محرم امسال هم همچون چند سال اخیر شاهد روایتها و رویدادهای جدیدی در شبکههای اجتماعی بودیم که در آن برخی از بلاگرهای حوزه گردشگری به معرفی مجالس عزاداری میپرداختند.
این اتفاق موجب میشود مراسم عزاداریهای محرم با عنوان «فستیوال محرم» در شبکههای اجتماعی بازنمایی شود. این باعث بهوجودآمدن پرسشهای تازهای را در ذهن مخاطبان و مردم میشود: چه چیزی باعث شده است تا عباراتی مانند «فستیوال» برای توصیف مناسک معنوی محرم به کار گرفته شود؟
آیا ذائقه مخاطبان به تغییر مناسک به فستیوال تغییر پیدا کرده است؟ اگر اینطور است آیا باید این تغییر را پذیرفت؟ یا باید در برابر شکلگیری چنین انگارههایی مقاومت کرد؟ اگر نهاد «هیئت» را بهمثابه یک رسانه در نظر بگیریم، عزاداران و مهمانان حکم مخاطبان این رسانه را خواهند داشت. روحانیون و سخنرانان نقش تولیدکنندگان محتوای آگاهیبخش و مداحان نیز کارکرد تولید محتوای شورآفرین را بر عهده خواهند داشت.
در غیاب تعزیه و با تغییر ذائقه نسلها و محوریت یافتن بیشتر نقش مداح در هیئات، تولید محتوای احساسی و شورآفرین در هیئت بیشتر بر عهده مداحان قرار گرفت. در نتیجه بهتدریج، نقش مداحان از سخنرانان پررنگتر شد و مجالس به نام مداحان معروف گردید.
بر همین اساس ریتمها و سبکهای آواز و موسیقی بیشتری در مداحی به کار گرفته شد، تا جایی که در پارهای موارد، ریتم و شور بر پختگی شعر و محتوای آن غلبه یافت و موجب شده تا جذب حداکثری مخاطب و تولید مداحیهای عامهپسند، موردتوجه قرار گرفت.
همچنین در سالهای اخیر، بازوی جدیدی به نام «رسانه هیئت» به هیئتها افزوده و صفحات مجازی ایجاد شد که در آن به جذب دنبالکننده میپردازند. دورههایی برای تولید محتوای مجازی هیئت برگزار گردید و برخی مداحان به کنشگران عرصههای اجتماعی و سیاسی تبدیل شدند.
این روند تا جایی پیش رفت که تولید محتوا از دست رسانه هیئت و هیئتیها خارج شد و ریمیکس مداحیها، دابسمش و کلیپهای طنز با آنها تولید گردید. بهعنوانمثال، میتوان به مداحی معروف «اللهاکبر اینهمه جلال»، «اللهاکبر اینهمه شکوه» اثر مهدی رسولی اشاره کرد. در محرم امسال نیز به طور ویژه شاهد تولید کلیپهای «گنگ» با مداحی «تو شمشیر نمیخوای» بودیم.
اگر از منظر «پارادایم انتقادی» به این مسئله بنگریم، با نظریه «صنایع فرهنگی» روبرو میشویم. نظریهپردازان این مکتب معتقد بودند که فراگیرشدن و همهگیرشدن یک اثر فرهنگی – هنری، از ارزش آن میکاهد. بهعنوانمثال، اثر «شام آخر» تنها در کلیسا اوج تأثیرگذاری خود را بر مخاطب نشان میدهد، اما هنگامی که پوسترهای آن در شمارگان بالا چاپ و توزیع شد، دیگر آن طراوت و تأثیرگذاری را نداشت.
برایناساس، جذب حداکثری که لازمهاش فراگیر کردن و عامهپسند کردن ریتم مداحی، محتوای سخنرانی و جلوههای بصری است، آنقدر ارزش ندارد که بکربودن هیئت را از بین ببرد.
از سوی دیگر، برخی از پیشگامان عرصه فرهنگ، باتوجهبه ضرورت اشاعه فرهنگ ایرانی – اسلامی، با بهروزرسانی سبکهای سنتی مناسک، ابراز موافقت میکنند. هر دو دیدگاه که طرفداران بسیاری در داخل کشور دارند، در واقع دو روی یک سکهاند.
به عبارت بهتر، شاید باید گفت که بهروز کردن سبکهای مداحی و هیئت داری نوین، مطابق باسلیقه مخاطب جوان، تا جایی مجاز است که این مخاطبان تصور نکنند مناسک محرم نوعی فستیوال یا مهمانی است. صاحبنظران معتقدند گردشگری مذهبی تا زمانی مجاز است که ماهیت پدیده مورد مشاهده را دستخوش تغییر نکند و آن را از حالت سنتی خود خارج نکند. شاید بهتر است ما نیز با تمسک به همین قاعده، از وقوع هر گونه آسیب احتمالی ممانعت کنیم.