به گزارش اصفهان زیبا؛ در طوفانهای زندگی باید به ملتهای بزرگ و تاریخهای ماندگار آشنا باشیم و از آنها الهام بگیریم. در روح و ریشه ما عشق به کشور، ارادت به زمین و دفاع از خاکِ وطن امری است که از ابتدای تولد با ما بوده و تا دم مرگ هم هست. در روزگارهای مختلف شرایط دگرگون میشود، ولی آنچه را که خاک خود میدانیم همچنان برایمان با ارزش و پر قیمت است؛ حتی اگر نقد و گلههایی داشته باشیم.
به زبان فارسی عشق میورزیم و افتخار میکنیم به تمام گنجینههای ادبی کشورمان ایران زمین؛ به تمام میراث گِرانبها و قدرتمندی که اگر با آنها مأنوس باشیم، در بزنگاه جنگ و کارزار، میتوانیم از آن الگو برداریم؛ همانند اثر حکیم طوس، شاهنامه وزین فردوسی که در بین ابیات فراوان و پر مایهاش برای هر روز و هر ساعت ما نکتهها دارد تا بیاموزیم و به استاد ادب و آداب ایرانی، افتخار کنیم و مباهات که چنین حماسه فاخری سروده است.
اگر روحیه وطنپرستی، نسل به نسل به فرزندان ما رسیده، بیشک ادبیات حماسی و پر اندیشه شاهنامه فردوسی در این تربیت مؤثر بوده است.
هر کس با اندیشه و توان فکری خودش به این اشعار سر میزند و اندازه درک و بینشش تحفهای بر میدارد و راهی میشود. اساتید ادبیات آنقدر عاشقانه از او میگویند که دلت میخواهد ساعتها پای درس آنها بنشینی و از فردوسی و شاهنامه بشنوی.
کتابهای زیادی به این اثر پرداختهاند، از کتابهای پر عکس، پر از رنگ و لعاب کودکان گرفته تا کتابهای استاد بزرگ میر جلال الدین کزازی که باید ساعتها پای درس ایشان بنشینی تا متوجه نکات ویژه و آموزههایشان شوی.
حکیم طوس برای دلیری و شجاعت مثال رستم دستان میزند و برای عاشقی و شیدایی مثال سیاوش. برای مادری و مادرانگی از فرانک میگوید، برای خرسندی و رضایت از کتایون تعریف میکند و برای مقاومت از هُمای چهر آزاد. برای پسرکُشی و تراژدی، رستم و سهراب را شرح میدهد که اشک هر دیدهای را جاری میکند.
فردوسی بزرگ و اثر همیشه جاودانهاش، بوی زندگی میدهد و برای هر سن و سال، هر آشنا و غریبهای مثالی دارد و این اثر وزین در خاک ایران زمین، شیفتههای بسیاری را به خود جذب کرده و هر ایرانی آن را محترم میشمارد.
بهترین قطع کتابهای هر انتشارات برای این اثر است. زیباترین نگارگریها و صفحات کتابخانههای خانه و کاشانه ما مربوط به شاهنامه است. از هر نظر بنگری جایگاه شاهنامه، متعالی و خاص است؛ از حیث ظاهر گرفته تا محتوا و معنا. رسم شبهای یلدا و شاهنامهخوانی هنوز هم برای بزرگترهای ما رسمی قدیمی و عزیز است. برای سال نو، نوروز هر سال مرور ابیات شاهنامه سنتی است که از گذشتگان رسیده تا نویدبخش آیندهای درخشان باشد.
و حالا که در عصر معاصر زیست میکنیم جوانان ما لباسهایی را که از طرحهای شاهنامه است بر تن میکنند و با افتخار در مجالس و کوی و برزن شهر قدم میزنند و این علاقه ریشه در رگ و روح ایرانیان دارد و به زیبایی هر چه تمامتر هویت خودشان را نشان میدهند.
فردوسی برای همه حرفی برای گفتن دارد. هنرمندان ایرانی هم از فردوسی حکیم اثری هنری و خلاقه تولید میکنند که پر از زیبایی و نوآوری است.
پازلهایی از گذر سیاوش از آتش، زال و سیمرغ، پادشاهی جمشید و سفر فریدون و سپاهش در چهار طرح نگارگری متفاوت به شکل تکهتکههایی درآمدهاند تا یک خانواده را دور هم جمع کنند و با هم طرحهایی را بسازند که همگی مجذوب نگارگری گوشهای از میراث ایرانیان باشند تا اثری باشد پر از تاریخ و ادب، سراسر از شجاعت و دلاوری، مملو از میهنپرستی و دفاع از مرز و بوم به دیارهای دیگر هم میرسد تا آنجا که اهدای رایگان شاهنامه به مردم تاجیکستان انجام میشود و صدها هزار جلد از این اثر به خط سیرلیک بین مردم پخش میشود و این خبر خودش افتخار بزرگ و عظیمی است.
اما در پایان باید از قول سعدی گفت «نادان را به از خاموشی نیست وگر این مصلحت بدانستی، نادان نبودی»
چون نداری کمال ِ فضل آن به
که زبان در دهان نگه داری
آدمی را زبان فضیحه کند
جوز ِ بیمغز را سبکساری