یکی از آیینههایی که فرهنگ عامه سرزمینی در آن به خوبی جلوهگر میشود، زبان و ادبیات آن سرزمین است؛ اصفهان نیز بنا به قدمت تاریخی و غنای فرهنگیاش، از شگفتانگیزترین نشانهها و عناصر زبانی و ادبی منحصر به خود برخوردار است.
این کتاب از همان سطر اول دست شما را میگیرد و ناگهان به هزار سال پیش میبردتان. وقتی چشم باز میکنید، امیرمسعود را میبینید که به سودای کشورگشایی راهی اصفهان و ری شده و یکمرتبه خبر مرگ پدرش، سلطانمحمود را برایش میآورند و بدتر از همه اینکه وزیران پدر، برادرش را به جای او به تخت حکومت نشاندهاند.
شاید خیلی از ما که 12 سال مدرسه را پشت سر گذاشتهایم، باور کردهایم که شاهنامهخوانی و کلا مطالعه متون کلاسیک ادبیات فارسی، کار هرکسی نیست و واقعا رستم میخواهد تا از پس این کار بربیاید.
یلدا از جشنهای کهن ایرانی است و اصلا واژه جشن از «یَسن» گرفته شده که اشاره به مناسک دینی و آیینی دارد. یلدا تولد خورشید است؛ اما سؤال اینجاست که چرا خورشیدِ پرحرارت باید در میانه فصول سرد سال متولد شود و تولد نور با تاریکترین و طولانیترین شب سال چه نسبتی دارد؟
یکی از فنون جنگ آن است که بهجای کشتنِ یکایکِ سپاهیانِ دشمن، پهلوانی را بکشند که پشتوپناه همه اهل سپاه است و همه به حضور و توان او دلخوشاند؛ پهلوانی که نگهدارنده نظامِ لشکر است و دیگران به بودنِ او دلهایشان قُرص است و قدمهایشان استوار.