امیرالمؤمنین(ع) توکل را «مبراشدن از نیرو و توانایی [خود] و چشمبهراه مقدراتبودن» تلقی میکنند. براساس روایات، توکلکردن موجب «قوت قلب» و «آسانشدن دشواریها و فراهمشدن اسباب»، «زدودن رنجها»، «شادشدن» و «کفایتشدن» میشود.
در طول زندگی، مشکلات و سختیهای کوچک و بزرگی را از سر میگذرانیم یا اهدافی را دنبال میکنیم که دستیابی به آن احتیاج به برنامهریزی و پیگیری مداوم ما دارد.
آگاهی ما از این عملکرد مغز موجب میشود که سر بزنگاه، مچ آن را بگیریم و نگذاریم ما را بیتاب کند و به ورطه ببرد. مانعشدن از منفیبافی بیشتر مغز، موجب میشود تا کمی آرامش بیابیم و حتی در نقطه مقابل آن عمل کنیم.
چراغ که سبز میشود، صدای ممتد بوق ماشینهای ردیف عقب را میشنویم. غذا هنوز آماده نشده است، اعتراضمان بالا میگیرد که چرا هنوز غذا آماده نیست؟!
تواضع نردبان شرف است و نشانه کاملبودن انسان و بهرهداشتن از عقل است؛ درواقع، کسی که تواضع به خرج میدهد، عاقلبودن خودش و شرافت انسانیاش را به نمایش میگذارد.
روابط انسانی و بهویژه روابط خانوادگی، ضرورت اختصاصدادن زمانی ویژه و تعاملهایی گرم و صمیمی میان اعضای خانواده را نشان میدهد.
شنوابودن دستیابی به کُنه مطلب است. شنیدن، یعنی شنیدن آنچه میگوید، شنیدن لبخند، نگاه، حرکات، تنفس، رفتار، دردها، انرژی و… . آنچه کیفیت رابطه را میسازد، حسکردن آمادگی فعال دیگری و خود برای شنیدن است.
در روایات اهلبیت (ع)، به نصیحتکردن سفارش میشود. بهطور کلی، ارشادکردن در فرهنگ ما پسندیده است. در مقابل، نیز بازنداشتن دیگری از رفتاری اشتباه ناپسند شمرده میشود. امام صادق (ع) میفرمایند: «هرکه در برادر خود امر ناخوشایندی ببیند و بتواند او را از آن بازدارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.»اما بازداشتن از کار نادرست یا سفارش به بهبود کار، در چه فرایندی نادرست محسوب میشود؟ در این یادداشت، میکوشیم تا درباره کنترلگری در روابط و تعاملاتمان سخن گوییم و آن را بهعنوان مصداقی از آسیبهای روابط بینفردی برسیم.