نقطه عطف آن نقطهای از منحنی است که وضعیت آن دگرگون میشود؛ یعنی اگر تا قبل از آن منحنی رو به پایین بود، اکنون رو به بالای آن از آن نقطه شروع شود.
«میخواهم تنها باشم»؛ آقا این را گفت و از من خواست اتاق بقعه را ترک کنم. فهمیدم که میخواهند خلوت کنند. برای همین دیگر چون و چرا نکردم و علت نپرسیدم.
مراسم رونمایی کتاب «فروغ مغرب» در سالن کوثر حرم زینبیه اصفهان برگزار شد.
بدون شک بزرگترين شخصيت دوران انقلاب اسلامي در اصفهان، سيد علياکبر پرورش است. کسي که در سالهاي بعد از انقلاب به مدت حداقل بيست سال محور جمعکننده بسياري از نيروهاي انقلابي و مکتبي بود. بعد از سالهاي درخشش او نيز (منظور از دهه هشتاد به بعد است) کسي نتوانست جانشين او شود؛ به اين معنا که يگانهمحور معنايي و مصداقي نيروهاي مذهبي شود.
عنوان رهبر مشروطهخواهان اصفهان برازنده آیتاللهی است که همه او را با نام حاجآقا نورالله میشناسند؛ شخصی که خانه قدیمیاش اکنون شده موزه خانه مشروطه و از پس این روزگار یادش برقرار مانده است.
آیتالله حاجآقا رحیم ارباب در طول عمر پربرکت خود که نزدیک به یک قرن طول کشید، شاگردان فراوانی تربیت کردند. از میان این شاگردان تمامشان دارفانی را وداع گفتهاند و تنها یکی از این عزیزان در قید حیات هستند.
«اگر پرسیده شود میوه به مقصود نزدیکتر است یا شاخه، جواب مشخص است: میوه.» در وادی حقیقت، زنانگی و مردانگی مطرح نیست و انسان به خاطر آنکه «جانشین خداوند» است، میتواند در عالیترین درجات باشد و این واقعیت ربطی به مردبودن یا زن بودن شخص ندارد.
نام سید مصلحالدین مهدوی با اصفهانشناسی گره خورده است. کتاب «اعلام اصفهان» از اوست. همان مرد مؤدب، متین و نجیبی که برایش قطعهقطعه خاک این شهر باارزش بود.
این پرسش، یکی از اساسیترین پرسشهای جهان امروز ماست. آمریکا یک کشور نیست. اگر ادبیات «جهانیشدن» را بپذیریم، ناگزیر اعتراف خواهیم کرد که دنیا به سمت یکسانی پیش میرود.
اگر یکی از مؤثرین در اصفهان بگوید ما به دنبال «شهر اسلامی» هستیم، حتما پیشینیان به طعنه خواهند گفت که مگر این شهر تا به امروز اسلامی نبوده است؟
شخصیت آیتاللهالعظمی شیخ محمدرضا نجفی علاوه بر وجوه ممتاز علمی، از حیث اجتماعی و جایگاه تاریخی هم بسیار مهم است. ایشان در زمانی بهنوعی زعیم حوزه علمیه اصفهان بود که از پس زورگوییهای رضاخانی، حوزه علمیه اصفهان بهشدت از شکوه قبلی خارج شده بود.
در روزگاری که شهرهای ما دیگر جایی برای اموات و درگذشتگان ندارند و گویی نشانی از مرگ و معاد در آنها دیده نمیشود، سخن از تجدید عهد با قبرستانها شاید یکی از حلقههای گمشده بازیافتن آرامش در جهان جدید باشد.