لیلا حاجی

لیلا حاجی

روایت نویس

آرشیو مطالب منتشر شده
غنیمت زندگی ما
۱۹ آذر ۱۴۰۴

غنیمت زندگی ما

محل دورهمی‌ها و قرارهای خانوادگی آنجاست؛ جایی که دلمان به بودن در کنار یکدیگر خوش است و هر بار بیش‌ازپیش با هم انس می‌گیریم. این‌جا، همان خانه‌امنی است که برایمان حکم وعده‌های دلچسب دورهمی را دارد. خاله‌ها و دایی‌ها می‌آیند؛ نوه‌ها برای بازی و شیطنت و بزرگترها برای کنار هم بودن.

پرورش تو مهم‌ترین کار من است!
۱۷ آذر ۱۴۰۴

پرورش تو مهم‌ترین کار من است!

پرورش فرزند، یکی از اصیل‌ترین و پیچیده‌ترین تجربه‌های انسانی است؛ تجربه‌ای سرشار از تضادهای آشنا: شادی‌های ناب و نگرانی‌های مکرر، آرامش‌های ناگهانی و موقعیت‌های به‌ظاهر غیرقابل مدیریت.

سکوت درختان زبان دیگری دارد!
۱۲ آذر ۱۴۰۴

سکوت درختان زبان دیگری دارد!

اکنون از عمر من بیش از پنجاه سال می‌گذرد. پا در زمین دارم و ریشه در خاک. خوشی‌ها و ناخوشی‌ها دیده‌ام. زیبایی و شکستِ مردمِ محله را خوب به خاطر دارم. یادم هست من و رفقایم چه رونق و احترامی داشتیم.

لذت یک «صبحتان به خیر» ساده
۹ آذر ۱۴۰۴

لذت یک «صبحتان به خیر» ساده

مثل هر صبح، که روند یک روز معمولی آغاز می‌شود، از درِ خانه خارج شدم. دیدم پدربزرگ مهربانی، کیسه‌ای ارزن در دست دارد و برای یاکریم‌ها و پرنده‌ها دانه می‌پاشد.

آرامش در طوفان
۲۶ آبان ۱۴۰۴

آرامش در طوفان

تغییرات اقتصادی، بی‌تردید بر بستر زندگی روزمره ما تأثیر می‌گذارند. داده‌های بی‌شماری از حالات و احساسات ما در مواجهه با این تغییرات ثبت می‌شود.

رؤیای مجازی میلیاردر شدن
۲۲ آبان ۱۴۰۴

رؤیای مجازی میلیاردر شدن

نسل جدید، مسیر شغلی خود را نه در پشت میزهای کارمندی، که در فضای مشاغل آنلاین جستجو می‌کند. این جستجو، رؤیایی طلایی از ثروت سریع را در ذهن می‌پروراند؛ اما آیا این مسیر، آن‌قدرها که می‌درخشد، طلایی است؟

در بند اتصال رها از ارتباط
۱۴ آبان ۱۴۰۴

در بند اتصال رها از ارتباط

به محض خروج از خانه، فارغ از هر مقصد و مقصودی، ابتدا بررسی می‌کنیم که گوشی همراه را جا نگذاشته‌ایم و آن را با خود برده‌ایم. حتی گاه در آسانسور یا راه‌پله، بار دیگر آن را چک می‌کنیم تا از همراه‌بودنش مطمئن شویم.

لباس برند هویت ماست!
۱۲ آبان ۱۴۰۴

لباس برند هویت ماست!

مسلما موضوع «لباس سنتی و محلی، به‌عنوان نماد هویت فرهنگی»، یکی از غنی‌ترین و درعین‌حال تلخ‌ترین موضوعات در حوزه اجتماعی‌فرهنگی ایران است. این روزها کافی است پایت را از خانه بیرون بگذاری تا لباس‌هایی را ببینی که نه هویت ایرانی دارند و نه اصالتی.

آینه‌داران زمان
۷ آبان ۱۴۰۴

آینه‌داران زمان

صحبتم در مورد آنانی است که سال‌هاست در مغازه‌ای کوچک، به کسب‌وکار مشغول‌اند؛ رزق حلال به دست می‌آورند و در روزگاری که گران‌فروشی و کم‌فروشی رواج یافته، کالای قدیمی را با نرخ پیشین و حتی ارزان‌تر می‌فروشند و جنس جدید را به قیمت روز.

صلحِ نسل‌ها: از شنیدن تا فهمیدن
۱ آبان ۱۴۰۴

صلحِ نسل‌ها: از شنیدن تا فهمیدن

در سال‌های گذشته، آن‌گاه که احترام به پند بزرگترها بسیار بیش‌تر رعایت می‌شد و فرصت گفت‌وگوی مادربزرگ با نوه و پدربزرگ با نتیجه، مهیاتر بود، بزرگان فامیل و ریش‌سفیدها با اعضای خانواده تعاملی مستقیم‌تر و بهتری داشتند.

عذرخواهی؛ میراثی فراموش‌شده برای فردایی آرام‌تر
۱۹ مهر ۱۴۰۴

عذرخواهی؛ میراثی فراموش‌شده برای فردایی آرام‌تر

اگر زندگی فرصتی است که تنها یک‌بار به ما داده می‌شود، چه خوب است که همواره به عملکرد خود آگاه باشیم؛ بدانیم در کجا دلی را شکسته‌ایم و در صدد جبران برآییم و هرگاه خسارتی به بار آورده‌ایم، عذرخواهی کنیم. در زندگی نباید صرفا در پی تأیید دیگران بود، بلکه باید رضایت اطرافیان را با اعمال درست خود جلب نمود.

حقوق شهروندی زیر پای سگ‌ها
۱۰ مهر ۱۴۰۴

حقوق شهروندی زیر پای سگ‌ها

طبیعت، همیشه پناهگاه امن و در دسترسی است تا در آن قدم بزنیم و دلمان را سبک کنیم. روی چمن‌ها بنشینیم و از هوای آزاد لذت ببریم. اما در سال‌های اخیر، پدیده‌ای روزبه‌روز پررنگ‌تر شده که نمی‌توان افزایش چشمگیر آن را نادیده گرفت: «حضور حیوانات خانگی، به‌ویژه سگ‌ها، در منظر عمومی».