کی از جنبههای مهم توسعه در هر کشوری این است که این پدیده اجتماعی سیاسی، با مسئله شهرنشینی قرابت زیادی دارد؛ حتی میتوان گفت لازم و ملزوم یکدیگرند.
برای حرکت سریعتر در مسیر توسعه و پیشرفت، داشتن نظام برنامهریزی اولین لازمه است. اینکه چه اهدافی را مدنظر داریم، از چه منابعی میخواهیم استفاده کنیم، چه حوزههایی قرار است تحتتأثیر اهداف ما قرار گیرند، چه مسیری را طی کنیم تا به هدف برسیم …
شهر موجودی زنده است که بهتدریج بالغ میشود و گسترش مییابد و درنتیجه آن پیچیدهتر میشود. این نگاه انبساطی به شهر که در دورههای مختلف در مدیریت شهری حاکم بوده و از اجزای اصلی نگاه توسعهمدارانه بهحساب میآید، پیامدهایی دارد.
گفتمانها در شرایطی خود را به جامعه عرضه میکنند که در آن خلأهایی وجود داشته باشد که گفتمان مسلط نتواند به آنها پاسخ دهد. در این شرایط جامعه دچار آشفتگی و گسست میشود و نیازمند بازآرایی و نظم معانی جدیدی است که در قالب آن، روابط و نسبتها دوباره بازتعریف شوند. بر همین اساس، بحران ابتدای ظهور یک گفتمان جدید است.
در سلسلهگزارشها و روایتهای تاریخی که در صفحه حرکت تاریخی تاکنون آوردهایم، محلههای مختلف اصفهان معرفی شدهاند، محلههایی که هرکدام تاریخ و روایتی برای خود دارند و بار هویتی را به دوش میکشند و در کل، تصویری از یک اصفهان آشنا و معروف به «نصفجهان» را برای ما میسازند. به هرکدام از این محلهها که نگاه میاندازیم، یک چیز در همه آنها مشترک میبینیم.
بر اساس پژوهشهای مرکز پژوهشهای مجلس، در صورت تداوم تورم بیش از یکسوم جمعیت حاشیهنشینان را ساکنان اصلی شهرها تشکیل خواهند داد. حاشیهنشینان كسانی هستند كه در محدوده اقتصادی شهر زندگی میکنند و جذب نظام اجتماعی اقتصادی شهر نشدهاند.
مدیریت بخش آب از جمله مسائلی است که در یک دهه اخیر در کانون توجه سیاستگذاران و مجریان کشور قرار گرفته است. تجربه خشکسالیهای پی در پی و کاهش بارش باران و برف، کاهش حجم مخازن برف در کوهستانهای کشور، کاهش حجم روانابها و افزایش برداشت آب از ذخایر زیرزمینی منجر به این شده که کشور در سالهای اخیر با مشکل کمآبی و بیآبی در برخی مناطق کشور مواجه شود که در بعضی مناطق هم به تنشهای اجتماعی و اختلافات قومیتی دامن زده است.
کمتر اصفهانی را میتوان پیدا کرد که با معضلات اصلی محل زندگی خودش از قبیل مهاجرت، آب، حاشیهنشینی، آلودگی هوا و غیره آشنایی نداشته باشد.
هرچقدر هم که با مفهوم توسعه مخالفت داشته باشیم یا پارادایم توسعه را ناکارآمد بدانیم، بازهم نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم که در حال حاضر جایگزینی برای آن در روند برنامهریزیهای ملی و منطقهای نداریم.
سیاستگذاران شهری موظفاند متناسب با برنامههای توسعهای که در کشور اجرا میشود، در استانها و شهرها نیز برنامههایی تدوین کنند تا بتوانند معضلات محلی را بسنجند و متناسب با اسناد بالادستی برای رفع آنها راهکار و راهبردهایی ارائه دهند.
مهمترین اتفاقی که در دوران معاصر رخ داد تا سیاستورزی و حکمرانی در ایران دچار یک گذار تاریخی شود و گفتمانهای جدید حکومتداری جای گفتمانهای سنتی را بگیرد، مواجهه ایرانیان با مدرنیته بود.
شهرداریها یکی از مهمترین ارگانهای دخیل در امر توسعه کشور هستند و پروژههای زیرساختی که در شهر ازنظر عمرانی، شهرسازی و ترافیکی انجام میدهند …