سعادتآباد نام باغهای وسیعی در حدود چهارصد هزار مترمربع بوده که در ساحل جنوبی رودخانه زایندهرود از سیوسهپل تا پل خواجو امتداد مییافته و این باغها و کاخهای سلطنتی همگی به دستور شاهعباس دوم در 1056 ق ساخته شدند. جالب است بدانیم برای برقراری ارتباط میان این باغها با باغهای شمال رودخانه، پل جوبی یا چوبی ساخته شد. اگر کمی بهدقت سیر معماری و باغسازی را در جهان آنروز نگاه کنیم، متوجه میشویم که این سبک معماری از سرزمین چین به ایران عصر صفوی آمده بود. این باغها و کاخها ازآنجاکه مخصوص تفرجگاه و حرمسرای شاهی بوده است، از دید عموم و سیاحان خارجی به دور بود. عمارت آیینهخانه بههمراه هفتدست و نمکدان، کاخهایی بودند که در جنوب زایندهرود قرار داشتند. درباره آیینهخانه اولین حقیقت این است که آن عمارت برادر بزرگتری دارد به نام «چهلستون» که درست همشکل و همقیافه هم بودند؛ با این اختلاف که آیینهخانه را در جنوب رودخانه و رو به آب درست کرده بودند. دیگر آنکه بهجای بیستستون، دوازده یا هجده ستون در ایوان آن وجود داشت. چهارستون مرکزی این عمارت نیز مانند چهلستون روی چهارپایه سنگی حجاریشده به شکل شیر قرار داشت. نمای تالار آیینهخانه به سمت شمال رودخانه بوده است. پس از گذر از ایوان، یک سالن بزرگ داشته که از سه طرف بهوسیله درهای نقاشی و پنجرههای مشبک مسدود میشده و اطراف آن اتاقهای دیگری بوده است.
همه دیوارها و سقف آن با آیینههایی تزیین میشده که یک پارچه بوده و انعکاس رودخانه زایندهرود و بیشههای ساحل شمالی آن در آیینهها منظرهای بدیع خلق میکرده است. اینکه عمارت آیینهخانه چگونه به دست قاجاریه رسید، کتاب جغرافیای اصفهان به ما میگوید: میرزا حسینخان تحویلدار این عمارت را اینچنین توصیف کرده است: «آیینهخانه عمارتی است ملوکانه و اعلی، مشتمل بر طنابی عقب و اتاقها و ایوانهای بزرگ و جلوی آن تالاری عظیم مشرفبه رودخانه که تمام منقش و آیینهکاری و در صفات عظمت و رفعت و استقامت، ثانی چهلستون» (تحویلدار، جغرافیای اصفهان، ص 27). میرزا حسن جابری انصاری که به توصیف یکیک عمارات سلطنتی میپردازد، در گشتی که در باغ سعادتآباد میزند، به سراغ آیینهخانه نیز میرود و مینویسد: «از هفتدست که بیرون آمده، طرف شرقی، آیینهخانه بود و آن مشتمل بر تالاری شگرف و عالی و طنابی عقب تالار و حجراتی اطراف طنابی و ستونهای کج مرتفع که پایههایش را روی شیرهای سنگی نهاده بودند و حوضی میان تالار به منوال حوض تالار چهلستون که از دهان چهار شیر، آب در حوض میریخت و منظر تالار، رودخانه و بیشه و باغستان باغ نظر، طرف شمالی و محل همه تالار و دیوار و سقفش آیینههای یک ذرع و نیم و بزرگتر، نصب و عکس رودخانه و درختان و بیشه طرف شمالی زایندهرود در آن نمایان» (جابری انصاری، 1377، تاریخ اصفهان، ص 159).
جابری انصاری چگونگی تخریب این عمارت را بیان نمیکند و اینکه به دست چه کسی ویران شد؛ ولی از عمارت کناری آن که نمکدان باشد به ما میگوید که در سال 1306 ق میرزا رضاخان منشی حضور ظلالسلطان خراب کرد. میتوان تصور کرد که این عمارت هم همان زمان ویرانشده باشد. چند سال بعد و پس از استبداد صغیر روزنامه «زایندهرود» از حاکم اصفهان، سردار ظفر، خواهش کرد عالیقاپو را مرمت کند. او در این مطلب از آیینهخانه هم سخنی به میان آورد و توضیح داد که چگونه بهظاهر قربانی عالیقاپو شد: «بهترین بناهای کهن و آثار قدیم و یادگارهای سلاطین صفوی در اصفهان قصر مشید و کاخ ارجمند مشهور به علیقاپی است که با همه خرابیهای پیدرپی و ویرانیهای عمدی، هنوز انظار خودی و بیگانه را بهطرف خویش جلب میکند. هرگاه در دول متمدنه عالم چنین بنایی از قدیم به یادگار مانده بود، مسلم هرساله مبلغی هنگفت از طرف دولت برای مصارف و مخارج او معینشده و همیشه بر تعمیرات و صفای او میافزودند؛ ولی بدبختانه تاکنون اگر این بنای عالی در مقابل انظار عامه نبود، مثل هفتدست و آیینهخانه معدومالاثر شده بود.
در نظر داریم که عمارات قویم قدیم دیگر را به اسم مخارج تعمیرات علیقاپی خراب نموده و در مقابل، چند ستون از این عمارت را تا نصف رنگ کرده و رها کردند. به اسم تعمیر [این بنای عالی] به مبلغ یکمیلیون عمارات دولتی قدیم را خراب کرده، عاقبت هم از تعمیر این بنا صرفنظر نموده، بلکه خیال خراب کردنش را در سر پرورش میدادند» (روزنامه زایندهرود، ش 3، تاریخ 1331)؛ بنابراین در دوران مشروطیت عمارتهای هفتدست و آیینهخانه بهکلی نابودشده و هیچ از آنها باقی نمانده بود. چند سال بعد یعنی 1299 ش روزنامه راه نجات در اصفهان اینچنین ذکر خیری از این ابنیه کرد و بر نابودی آن گریست: «کو عمارات با عظمت تاریخی؟ هفتدست کجاست؟ کجاست عمارت باشکوه آیینهخانه؟ چه شد عمارت زیبای نمکدان؟ عمارت خورشید، تالار طویله، باغ قوشخانه و باغهای عالی چهارباغ و صدها عمارت باشکوه تاریخی دیگر به کجا رفت؟ افسوس که چند قطره از دریا و چند قطعه از این عمارات تاریخی باقیمانده که گویا انقلابهای اجتماعی مهلت انهدام آن را به ظالمین نداد؛ ولی متأسفانه در پرتو لاقیدی اولیای امور غبار اندراس و فرسودگی بر درودیوار آن بهطوری جایگیر شده که دیر یا زود فرو خواهند ریخت»(روزنامه راه نجات، ش 17، 8 شهریور 1299). این جملات بدین خاطر آمد که بگوییم مطبوعات انعکاسدهنده نظر و دیدگاه مردم هستند و تا سالهای بعد از خرابی آیینهخانه هنوز یاد این عمارت زیبا در ذهن مردم اصفهان زنده بود. خوشبختانه اطلاعات ما از آیینهخانه بهصورت تصویری نیز هست؛ ازجمله طرح بازآفرینی اثر محمد یزدی راد که به زیباترین شکل ممکن کاخ آیینهخانه را از زوایای مختلف بر اساس تصاویر و اسناد موجود، بازآفرینی کرده است.
نکات جالبی درباره کاخ آیینهخانه در کتب و اسناد تاریخی وجود دارد؛ مثلا آن طور که در پژوهشی با عنوان «بازآفرینی تصویری کاخ تخریب شده آیینهخانه؛ نمونهای از کاخهای دوره صفوی» آمده، شاه سلطان حسین صفوی در این کاخ تاجگذاری کرده است و افرادی مانند مادام ژان دیولافوآ، پاسکال کست و اوژن فلاندن (آنها در 1867 از اصفهان بازدید میکنند)، شوالیه ژان شاردن، انگلبرت کمپفر (او همراه با هیئت سوئدی در 1684 به اصفهان وارد شده و در این کاخ به حضور شاه میرسد)، کورنیلیس لبرون، ارنست هولستر، ژوزف پاپازیان، آنتونی سوریوگین و هانری رنه دالمانی از نزدیک این کاخ را دیدهاند و روایتهایی از آن در ادوار مختلف تاریخی داشتهاند. نکته جالب دیگر این است که کاخهای موجود سلطنتی به دو دسته عمومی برونگرا و خصوصی درونگرا تقسیم میشوند که کاخ آیینهخانه هم از لحاظ کالبدی برونگرا با شکل هندسی منظم و کامل عجین شده با آب و گیاه و یادآور بهشت موعود بوده و هم مانند کاخهای برونگرای صفوی محل بار عام و نمایش قدرت و جلال دولت صفوی بوده است.