از اصلاح‌طلبی، کاریکاتوری باقی ماند

در میان هر جریان سیاسی دیدگاه‌های مختلفی سخن می‌گویند که بعضی در جایگاه انتقاد و برخی در جایگاه هواداری قرار دارند. جبهه اصلاحات نیز به علت ماهیت آزاد خود سراسر تضاد و اختلاف‌نظر است که از یک‌سو نشان از باز بودن تفکرات در این جبهه است و از ‌سوی دیگر مشکلی جدی قلمداد می‌شود. درباره این جریان سیاسی مهم در کشور شبهات زیادی ازجمله انحصارطلبی برخی احزاب این جبهه وجود دارد که موجب اعتراض برخی شخصیت‌ها نیز شده است.

سازوکار شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان که قرار بود موجب وحدت و ارائه برنامه مشخص به جامعه و از همه مهم‌تر دموکراتیزه کردن اعمال نظرات در این جبهه باشد، با ادعای افرادی از همین شورا تبدیل به تشکلی ناکارآمد و انحصاری شده است. از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان با شخصیت محوری همچون سید محمد خاتمی مواجه‌اند که جایگاه امروزین او در میان اصلاح‌طلبان جای سؤال دارد؛ زیرا حمایت خاتمی از مجلس دهم، شوراهای شهر و دولت روحانی منجر به ایجاد دولت و مجلسی شد که عملا در کارهای اجرایی چندان موفق به جلب مطالبات مردم نشد و سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس اخیر با وجود رد صلاحیت‌های گسترده به شدت کاهش یافت. در شرایط فعلی برخی چهره‌های این جریان معتقدند باید ضمن مشارکت در انتخابات سهمی از قدرت را همواره در دست داشت تا بتوان در مراجع دولتی اثرگذار بود. در مقابل، بخش دیگری از جبهه اصلاحات معتقد به بازگشت به جامعه و اصلاح گفتمان اصلاحات و نگاه عینی به جامعه است. از میان این تضادها صـداهــایــی مــبـنـی بر انـتـخـاب کاندیدا برای انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 شنیده می‌شود و گروه‌های اصلاح‌طلب در  حال تدوین مصداق‌ها و لیست‌های انتــخابــاتی‌انــد. در این زمینــه با علی نظری، روزنامه‌نگار و سردبیر روزنامه مـستــقــل، نــمایــنــده مجلس ششم و فــعــال ســیــاسی اصلاح‌طلب، گفت‌وگو کردیم.

آقای نظری از دیدگاه شما کاهش مشارکت در انتخابات مجلس ناشی از عملکرد اصلاح‌طلبان مجلس دهم و دولت بود یا نتیجه رد صلاحیت اصلاح‌طلبان شاخص؟

اصلا ربطی به اصلاح‌طلبان نداشت. درواقع کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس مطالبه شورای نگهبان و جناح تندرو بود. آن‌ها فضا را در عرصه انتخابات مجلس یازدهم ‌طوری شکل دادند که شاهد مشارکت حداقلی باشیم تا بتوانند کاندیداهای مطلوب خودشان را به مجلس یازدهم بفرستند و ربطی به اصلاح‌طلبان نداشت. عملا حذف چهره‌های مؤثر و اعمال سلیقه همراه با نظارت استصوابی دو عامل کاهش مشارکت مردم و بدبین شدن آن‌ها به کارایی صندوق‌های رأی بود.

اگر در این دوره اصلاح‌طلبان با بحران رد صلاحیت رو به رو شوند، باز هم به سمت ائتلاف با چهره‌های غیراصلاح‌طلب پیش می‌روند؟

آن‌طور که ما رصد کردیم بسیاری از گــروه‌هــای بــیســت‌وچــنــدگانــه اصلاح‌طلب تمایلی به کاندیداهای غیراصلاح‌طلب ندارند. در این بین فقط حزب کارگزاران سازندگی‌ست که از حالا روی آقای علی لاریجانی کار می‌کند؛ اما گروه‌های دیگر اصلاح‌طلب به این شکل حاضر نیستند سرمایه اجتماعی خودشان را صرف آقای لاریجانی کنند؛چون درواقع تجربه 92 و 96 تجربه خوبی برای اصلاح‌طلبان نبود. اصلاح‌طلبان کاندیدای حداکثری خودشان را در صحنه نداشتند و ناچار شدند از آقای روحانی که یک اصول‌گرا بود، حمایت کنند. حسن روحانی با شعارهای اصلاح‌طلبی رأی آورد و عملکردش تأثیر زیادی بر جایگاه اصلاح‌طلبان گذاشت.

به نظر شما کاندیدای مورد تأیید اکثر اصلاح‌طلبان، تأیید صلاحیت می‌شود؟

خیر، شورای نگهبان هرگز بنا ندارد در این دوره پاستور را در اختیار اصلاح‌طلبان قرار دهد. کاندیدای اصلاح‌طلب حداکثری تأیید نخواهد شد و نهایت آستانه تحمل شورای نگهبان کاندیدایی مثل عارف است که امروز مغضوب گروه‌های اصلاح‌طلب است.

آیا در انتخابات 1400 با کاندیداهای حــزبـــی اصــلاح‌طــلــب روبـــه‌رو می‌شویم؟ به نظر شما اصلاح‌طلبان به یک اجماع می‌رسند یا تجربه 84 تکرار می‌شود؟

رویکرد اصلی جناح حاکم در شورای نگهبان این است که عملا چهره‌هایی که در گروه‌های اصلاح‌طلب دارای اقبال حداکثری هستند، تأیید نشوند. شما در انتخابات سال 84 می‌بینید شخصیت‌هایی مثل آقای هاشمی، حجت الاسلام کروبی و معین را تأیید صلاحیت کردند که هر کدامشان گروه‌های مهمی از اصلاح‌طلبان را نمایندگی می‌کردند. در انتخابات 1400 بنا بر این است که جناح حاکم بتواند در پی به‌دست آوردن مجلس یازدهم بر دولت هم مسلط باشد. طبیعی است که از سوی شورای نگهبان و سایر نهادهای نظارتی، اقبالی به کاندیداهای اصـــلاح‌طلــب نــخــواهــنــد داشت. اصول‌گرایان با دست پر به انتخابات می‌آیند و می‌توانند برنده یک انتخابات بدون مشارکت حداکثری از سوی مردم باشند.

آیا می‌توان پیش‌بینی کرد که اصلاح‌طلبان با یک کاندیدا به رقابت انتخاباتی قدم بگذارند یا چند کاندیدا معرفی خواهند کرد؟

من بعید می‌دانم چند کاندیدا معرفی شود. شورای نگهبان و کسانی که پشت پرده انتخابات را مهندسی می‌کنند، تمایلی ندارند اصلاح‌طلبان چند کاندیدا معرفی کنند. شورای نــگهــبــان اگر بـخــواهـد در حق اصلاح‌طلبان خیلی ارفاق کند کاندیدایی مثل محمدرضا عارف را تأیید می‌کند که در  اکثریت گروه‌های اصلاح‌طلب از اقبال خوبی برخوردار نیست.

این تصور در جامعه وجود دارد که اصلاح‌طلبان به‌خاطر خاستگاه طبقاتی‌شان طبقه فرودست را نادیده گرفته‌اند. آیا اصلاح‌طلبان می‌توانند به گفتمانی مشترک با طبقه فرودست برسند؟

نمی‌توان جدایی از طبقه فرودست جامعه را به همه اصلاح‌طلبان نسبت داد. در انتخابات مجلس یازدهم عملا دیدید که در جنوب شهر تهران مشارکت خوب بود؛ اما درواقع طیفی که به انتخابات پشت کرد و غایب بود گروه‌های متوسط و بالای متوسط، آرای خاکستری و حامیان جامعه مدنی بودند. یک تحلیل وجود دارد و آن، این است که همیشه نشان داده شده در انتخابات معمولا جناح تندرو در جنوب شهر که تحت تأثیر گروه‌های بسیج و ائمه‌جمعه هستند، دامنه رأی گروه‌های فرودست به‌سمت آن‌هاست. در انتخابات 92-96 که اصلاح‌طلبان توانستند انتخابات را ببرند به واسطه آرای خاموش بود.

چــرا اصــلاح‌طلبــان تــوانــایــی تأثیرگذاری مسالمت آمیز بر روند اعتراض‌های آبان 98 را نداشتند؟ آیا جامعه دیگر اهمیتی برای جریان‌های سیاسی مرسوم قائل نیست؟

به هر حال اعتراض‌های 98 خواسته و مطالبات گروه‌های کم‌برخوردار اقتصادی جامعه بود که به گرانی‌ها و به‌ویژه گرانی بنزین اعتراض داشتند. اصلاح‌طلبان نیز همان موقع بین یک دو راهی قرار گرفتند و متوجه شدند اگر بخواهند محوریت اعتراض‌ها را به‌دست بگیرند و به گروه‌های فرودست بپیوندند باید عملا رودرروی حاکمیت قرار بگیرند که در سال 88 این تجربه سخت را با حاکمیت داشتند و با توجه به آن تجربه به گروه‌های فرودست و معترضان نپیوستند؛ برای اینکه نمی‌خواستند با حاکمیت رودررو شوند و عملا به سمت حاکمیت آمدند.

آیا در میان اصلاح‌طلبان، به خصوص در شورای‌عالی، شاهد نــوعـــی انــحــصـــار طلــبــی احـزاب هستیم؟

بله، حزب اتحاد ملت در شورای شهر تهران این مسئله را نشان داد. در انتخابات 96 در شورای شهر تهران مردم جبهه‌ای رأی دادند؛ اما عملا سود این جبهه‌ای رأی‌دادن به کیسه یک حزب خاص به نام حزب اتحاد رفت و این دقیقا انحصاری عمل‌کردن و تمامیت خواه بودن حزب اتحاد ملت را نشان می‌دهد که از جبهه‌ای رأی دادن مردم تهران حداکثر استفاده را کرد و شما دیدید که بعد از لیست اصلاح‌طلبان در شورا عمده گروه‌ها از عملکرد و خودمحوری حزب اتحاد ناراضی بودند و به آقای خاتمی هم اعلام کردند.

آیا شخصیت‌هایی هم در این جبهه وجود دارند که به این انحصارطلبی دامن بزنند؟

خــیــر؛ فــقــط احـزاب چــنیــن رونــد انحصارطلبی را دارند.

آقای خاتمی با تأکید بر مشارکت در انتخابات موجب شکل گیری فراکسیون امید در مجلس دهم شد. آیا مردم هنوز هم به ایشان اعتماد می‌کنند؟ به نظر شما آقای خاتمی نباید پاسخ‌گوی عملکرد اصلاح‌طلبانی باشد که از آن‌ها برای ورود به مجلس، دولت و شوراها حمایت کرد؟

این موضوع متعلق به 1394 است. الان ما نزدیک 1400 هستیم و شش سال از آن زمان گذشته و اتفاق‌های بسیاری افتاده است. مهندسی سیاسی در جغرافیای سیاسی کشور عوض شده است. بسیاری از شرایط سال 94 فاصله زیادی با سال 99 دارد. چرا فکر می‌کنید خاتمی می‌تواند دوباره تأثیرگذار باشد؟ ایشان در آن فضا توانست فراکسیون امید را به‌وجود آورد. به هر حال آقای خاتمی در انتخابات شورای شهر و مجلس لیست را تأیید کرد و غیرمستقیم آقای نجفی را به عنوان شهردار حمایت کرد. به اعتقاد من، آقای خاتمی باید مقابل مردم پاسخ‌گو باشد؛ چون مردم در انتخابات 96 به حامیان خاتمی رأی دادند.

به نظر شما تعریف جامع از اصلاح‌طلبی چیست؟ به چه کسی اصــلاح‌طلــب مــی‌گویـــنــد و بـــــاور اقتصادی  این جریان چیست؟

متأسفانه از اصلاح‌طلبی در شرایط امروز کشور یک کاریکاتور باقی مانده است. خود ما اصلاح‌طلبان هم مقصریم؛ زیرا ظرف اصلاح‌طلبی را کوچک کرده‌ایم و به ظرف‌های چندگانه حزبی برده‌ایم. اصلاح‌طلبی یک مشی است، یک مشی که از انقلاب مشروطه ایجاد شده است. مشی اصلاح‌طلبی همان تفکری بود که در دولت آقای دکتر مصدق و 25 سال بعد در انقلاب 57 می‌توانست گفــتـــمــانــی برای جذب تــوده‌هـــا باشد. بعد از دوم خرداد 76 با گفتمان اصلاح‌طلبی بخشی از حاکمیت توانست رأی مردم را به دست آورد؛ اما متأسفانه بازهم عملکرد تمامیت‌خواهانه حزب مشارکت باعث شد این ظرف بسیار بزرگ اصلاح‌طلبی بسیار کوچک شود. عملا دیدید کسانی که به اصلاحات دل بسته بودند خودشان را در طیف جامعه مدنی باز تعریف کردند. اصــلاح‌طلــبــی بــرای گــروه‌هــای اصــلاح‌طلب اســتــمــرارطلــب است که می‌خواهند در قدرت بمانند؛ درحالی‌که تعریف جامع از اصلاح‌طلبی بست آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و فـرهنــگی است و هدف نــهــایی اصلاح‌طلبی ایجاد جامعه مدنی است.

شما ببینید کدام‌یک از گروه‌های اصلاح‌طلب به‌جز اینکه بخواهند چند کرسی در مجلس، شورا و ریاست‌جمهوری را بگیرند یا بخواهند چند استاندار و وزیر داشته باشند، به دنبال اهداف واقعی اصلاحات هستند؟!

آیا واقعا این همان اصلاح‌طلبی است که مردم دنبالش بودند؟ اصلاح‌طلبان در زمینه اقتصادی، ملغمه‌ای از لیبرال‌ها و چپ اقتصادی‌اند. گروهی از آن‌ها هنوز پیرو سیاست‌های دولت دفاع مقدس هستند و گروهی نیز تابع سیاست لیبرالی کارگزاران در دولت دوم آقای هاشمی هستند و عملا گفتمان اقتصادی اصلاح‌طلبان بر مبنای استانداردی واحد ایجاد نشده است.

اگر تصور کنیم که در دوره بعد اصول‌گرایان پیروز شوند و روابط ایــران و آمــریــکا بـهبــود یـابــد، کارکرد اصلاح‌طلبان برای جامعه چیست؟

من اعتقادی به احزاب اصلاح‌طلب فعلی ندارم. احزابی را که هدف نــهـایی‌شـان رسـیـدن بــه قــدرت است، اصلاح‌طلب نمی‌دانم. فرق اصلاح‌طلبان با اصول‌گرایان در کسب کرسی‌های قدرت است و از دید من این اصلاح‌طلبان هم مثل آن اصول‌گرایان هستند. اگر می‌بینید که امروز جامعه حاضر به مشارکت در انتخابات نیست به این علت است که چند دوره اعتماد کردند و دیدند که این آقایان اصلاح‌طلب دنبال آزادی و مطالبات نیستند و به فکر کسب قدرت هستند. دیگر چه تفاوتی می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد؟!

به عنوان یک نماینده مجلس ششم، شما در دوران اصلاحات چه باید می‌کردید که نکردید؟

اصــلاح‌طلــبــان حــتـــی در مجلس ششم نیز دچار گروه‌گرایی شدند؛ به‌عنوان‌مثال، حزب مشارکت که در میان گروه‌های مجلس ششم بیشترین رأی را داشت، باز هم به دنبال قدرت بود. زمانی که ما در مجلس ششم اکثریت را داشتیم و دولت هم اصلاح‌طلب بود، شورای شهر دوم به‌خاطر عملکرد بسیار بد اصلاح‌طلبان که قادر به یک وحدت همه جانبه نبودند، شکست خورد و شورای شهر دوم به اصول‌گراها رسید و از دل آن احمدی نژاد به وجود آمد. احمدی نژاد به شهرداری تهران آمد؛ سپس به ریاست‌جمهوری رسید. می‌خواهم بگویم که عملکرد بد اصلاح‌طلبان در آن دوره باعث شد از دل جریان اصلاح‌طلبی، شخصی مــثــــل احــمــدی‌نـــژاد بـــه قــــدرت برسد.

ایران آرمانی از دیدگاه شما چگونه است؟

ایران آرمانی من ایرانی است که در زمان دولت دکتر مصدق تجربه کردیم. این دولت توانست در دل مردم اعتماد ایجاد کند؛ هر چند دست آخر با یک کودتای خارجی و همسویی با قدرت‌های داخلی از میان رفت. اما آن دولت هنوز محبوب مردم بود؛ چون دکتر مصدق با مردم همراه بود.