مدیریت شهری با اداره امور شهری با استفاده از منشور رشد پایدار مناطق شهری در سطح محلی معنی میشود. در واقع مدیریت شهری فرایندی است که یک مدیر شهر با توجه به امکانات، قابلیتها، محدودیتها و تواناییهایی که در اختیار دارد سعی میکند در مدت زمانی که مسئول اداره شهر است با تجهیز امکانات و منابع به اداره شهرها بپردازد.
استراتژی اداره شهر
مدیریت شهری بهعنوان چهارچوب سازمانی اداره و توسعه شهر با سیاستها، برنامهها، طرحها و عملیاتی شناخته میشود که هدفش اطمینان از انطباق رشد جمعیت شهر با دسترسی به زیربناها، مسکن و اشتغال است. کارایی مدیریت شهری بستگی مشخص به عوامل زمینهای مانند ثبات سیاسی، انسجام اجتماعی و رونق اقتصادی و نیز عوامل دیگر مانند مهارتها و انگیزههای سیاستمداران و کارگزاران شهری دارد.
کارکنان حرفهای، درآمد پایدار، واگذاری مستقل مسئولیتهای وسیع درون محدوده قانونی و داشتن راهبرد برای اداره شهر از جمله مواردی است که مدیریت شهری بهوسیله آنها میتواند شهر را اداره کرده و بازوی اجرایی آن محسوب شود.
شهرداری و بازار مسکن
تحولات صنعتی در شهرهای غربی، بهرغم وجود مشکلات متعدد، فرصتهای مناسبی نیز پیش روی آنها قرار داده؛ ولی در شهرهای کشورهای درحالتوسعه، این موضوع به دلایل مختلف از جمله نبود زیرساختهای کافی، کمبود منابع درآمدی، ورود سریع صنعت به کالبد شهرها، ضعف در مدیریتهای شهری، مهاجرتهای شدید و… با مشکلات زیادی رودررو بوده و مسائل مختلفی را به وجود آورده است.
اگرچه روند گسترش واحدهای مسکونی و در نتیجه ایجاد محلههای مسکونی در سطح شهرهای مختلف ایران، به خودی خود و تحت تأثیر مهاجرت و شرایط اجتماعی و اقتصادی شهرها و ضعف در مدیریت شهری، عوارض متعددی داشته است، ولی نگرش مدیریت شهری، دستکم از اواخر سالهای دهه 1360 تاکنون، با هدف تأمین منابع مالی برای شهرداریها، گسترش نیاز به برنامههای عمران شهری، تأمین زیرساختها، بسط شبکه راهها و ایجاد فضاهای باز و سبز، مدیریت شهری را مجبور کرده که مهمترین راه تأمین این مخارج را در تغییر ساختار تراکمی ساختمانها و بهویژه واحدهای مسکونی و نتایج اقتصادی ناشی از این تغییرات جستوجو کند. تأمین بخشی از نیازهای مالی شهرداریها توسط دولتها برای آنها کافی نبوده و به همین دلیل، نیاز مدیریت شهری به منابع مالی گسترده، باعث شده تا بازار مسکن شهر را در دست بگیرند. مدیریت این بازار اگر با برنامه راهبردی همراه نباشد، توسعه ناپایدار شهر را به همراه دارد.
مسئولیت توسعه مسکن
مدیریت شهری بهعنوان الگویی برای مدیریت و توسعه سکونتگاههای شهری در شهرهای کوچک و بزرگ محسوب میشود که هدف آن ایجاد هماهنگی برای رسیدن به اهدافی است که در برنامهریزی شهری مشخص شدهاند؛ شهرهایی که اکنون در اقتصاد جهانی پیشرو هستند در طول زمان و به روشهای مختلفی به وجود آمدهاند. بااینحال بازهم میتوان موارد مشابهی را در منحنی توسعه این شهرها در سراسر دنیا رؤیت کرد و تعدادی از شرایط لازم برای موفقیت یا شکست شهر را مشاهده کرد.
به تازگی به اندازهگیری عوامل تأثیرگذار بر قابلیت زندگی در یک شهر توجه بیشتری شده و عواملی مانند مقرونبهصرفه بودن مسکن، همبستگی اجتماعی، ضریب برابری، امید به زندگی، جمعیت سالم و فضای سبز را مدنظر قرار میدهند. به همین دلیل شهرهای نهچندان بزرگ که در گذشته کمتر موردتوجه رهبران اقتصادی جهان بوده است، به رتبههای خوبی دست مییابند.
در شکلگیری شهر باید به تحولات اقتصادی هم توجه شود. بهعبارتدیگر هدف از انجام مطالعات اقتصادی، آگاهی از ترکیب اقتصاد، ارزیابی حیات اقتصادی و پیشبینی وضعیت آینده اقتصاد محل است تا از این طریق بتوان رشد و توسعه منطقه را پیشبینی کرد تا بر اساس آن اشتغال، درآمد و در نهایت میزان نیاز به فضا برای فعالیتهای مختلف مشخص شود. بنابراین میتوان گفت رشد اقتصادی با نیاز بیشتر به زمین برای صنعت، تجارت، مسکن و حملونقل است.
به دلیل تأثیر فرصتهای شغلی بر جمعیتپذیری مناطق، افزایش تقاضای مسکن و اشتغال، جایگاه خاصی در برنامهریزی کاربری اراضی شهری دارد؛ چراکه به واسطه ایجاد شغلهای اصلی، شغلهای تبعی شکل میگیرد و هر یک از آنها برای استقرار خود به اراضی معین برای فعالیت نیاز دارند.