اکنون که آخرین روزهای سال 99 را پشت سر میگذاریم، بهترین زمان برای بررسی استراتژی معاملاتی و نقاط ضعف و قوت سرمایهگذاری است. امسال تمام بازارها سودده بودند و به غیر از سپردهگذاری در بانک، بقیه بازارها اعم از خودرو، مسکن، طلا و ارز بازدهی فراتر از تورم ایجاد کردند. البته بازار ارزهای دیجیتال در ماههای آخر سال جهش خیرهکنندهای داشتند. در کنار فرازونشیب تمام بازارها، سهامداران مغمومترین سرمایهگذاران در سال جاری هستند. در واکاوی دلایل حس نارضایتی سهامداران، موارد زیر بیشتر از دیگر دلایل به چشم آمده است.
بازدهی کمتر از شاخصکل
شاخصکل بورس طبق تعریف و روش محاسبهای که دارد برای نمادهای بزرگ اهمیت بیشتری قائل میشود. این در حالی است که سبدِ کوچک سهامداران نمیتواند شامل بخش قابل توجهی از این نمادهای شاخصساز باشد و از سوی دیگر بسیاری از سهامداران ترجیح میدهند برای کسب بازدهی بالاتر و با قبول ریسک بیشتر، سراغ نمادهای کوچکتر هم بروند. در این شرایط از نقطه اوج شاخصکل در میانههای مرداد، قیمت برخی از نمادها بیش از 70درصد ریزش داشت و در نتیجه سود برخی از سهامداران نیز افت چشمگیری داشت. در این شرایط بیش از نیمی از سهامداران نتوانستند روند شاخصکل را دنبال کنند.
خروجی که هرگز اتفاق نیفتاد
اگر روی قاعده و تحلیل حساب کنیم، با افت 15 تا 20درصدی شاخصکل تا اوایل شهریور، حد ضرر بسیاری از سهامداران فعال شده و این گروه از سهامداران باید با فروش بخش چشمگیری از سهام خود، سود رؤیایی چهار ماه نخست سال را ذخیره میکردند. با این حال عملکرد سهامداران بر خلاف قاعده و مبتنی بر تصمیمهای احساسی بود. رئیس جمهور در اوایل مرداد از مردم خواست که همهچیزشان را به بورس بسپارند. رئیس دفتر رئیس جمهور نیز زمانی که شاخص کل در کانال 1.7 میلیون واحد قرار داشت، از محدوده حمایتی نماگر بازار سخن گفت و حتی اوایل شهریور نیز یکی از سهامداران حقوقی با نفوذ، ضمن عذرخواهی بابت افت بورس، وعده داد در هر روز 10 هزار میلیارد تومانی نقدینگی به بورس تزریق شود. این وعدهووعیدها در کنار ورود مجلس و قوه قضائیه به این مسئله باعث شد سهامداران بر خلاف استراتژی اولیه خود عمل کرده و ترجیح دهند سهامداری کنند. این در شرایطی است که اگر در همان زمان سبد خود را به طور کامل نقد کرده بودند، سودی بیشتر از 200درصدی برای خود اندوخته بودند.
نداشتن استراتژیِ مکتوب
مهمترین ضعف سرمایهگذاران در تمام بازارها نداشتن استراتژی و برنامه معین و مکتوب برای سرمایهگذاری است. به ندرت میتوان سرمایهگذاری یافت که در ابتدای سال برای خود، استراتژی، سیستم معاملاتی و برنامه زمانبندی مشخص و مکتوبی داشته باشد. به واقع قریب به اتفاق سهامداران در ابتدای سال 1399 نمیدانستند به چقدر سود از بورس راضی هستند؟ نمیدانستند اگر به میزان سود مشخصی دست پیدا کنند آنگاه چه اقدامی را انجام خواهند داد؟ نمیدانستند اگر حد ضرر آنها فعال شود اولویت اصلی آنها چه خواهد بود؟ در نتیجه سود رؤیایی بورس و بازدهی 300درصدی شاخصکل به سرعت برق و باد محو شد و سهامداران فقط نظارهگر بودند. در روند نزولی هم که بیش از هفت ماه طول کشیده است، باز هم سهامداران نظارهگر بازار هستند.
مداخلات مسئولان
در چند ماه اخیر به دفعات زیاد مجلس و دولت یکدیگر را به مداخله نابهجا در بورس متهم کردهاند. بهارستاننشینان اعتقاد دارند دولت نتوانسته به وظایف خود در قبال بورس به درستی عمل کرده و نتیجه آن نیز ضرر و زیان سهامداران خرد بوده است. در نتیجه جلسات متعددی با فعالان بازار برگزار کرده تا راهی برای برونرفت از شرایط فعلی پیدا کنند. از سوی دیگر دولت نیز اعتقاد دارد مجلسیها با مداخلاتی که در بورس دارند، به روند طبیعی این بازار لطمه میزنند. رئیسدفتر رئیسجمهور نیز به صراحت اعلام کرد که نمایندهها نباید در بورس دخالت کنند. اما خروجی این مداخلهها به بهبود شرایط بازار و اتمام روند نزولی کمکی نکرد.
رویکرد 1400
با وجود تمام این دلایل و بهانهها، سهامداران باید استراتژی مناسبی برای خود اتخاذ کرده و در این استراتژی برای تمام سناریوها، برنامه مشخصی داشته باشند. به عبارت سادهتر، در روند صعودی ابتدای سال، حد ضرر سهامداران باید همراه با روند تغییر کرده و بالاتر میآمد. در این شرایط اگر ریزش بورس را عمدی بدانیم، اعتقاد داشته باشیم دولت و مجلس در بورس مداخله میکنند یا هر بهانه دیگری داشته باشیم، با فعالشدن حد ضرر باید از بازار خارج میشدیم. این مسئله وقتی شفافتر میشود که با بررسی روند شاخصکل، به فرصتهای خروج متعدد آن پی میبریم. اکنون نیز برای مکتوبکردن استراتژی سال 1400 باید به انتخابات ریاست جمهوری، تحرکات دیپلماتیک، سیاستهای پولی و مالی، بودجه 1400، پایان احتمالی دوران کرونا و بازگشت اقتصادها به دوران پیش از کرونا و… توجه کرد.بررسی سیستم و استراتژی معاملاتی تنها به اصلاح ساختار و جلوگیری از تکرار اشتباهات است. پشیمانی برای سودهای از دست رفته نهتنها نمیتواند به بهبود تفکر سیستمی سهامداران کمک کند، بلکه باعث میشود در آینده نیز با تکیه بر احساس تصمیمگیری کنند. باید به یاد داشت که همیشه برای کسب از بورس زمان وجود دارد، فقط باید در آن زمان توانایی کافی و برنامه مشخص داشته باشید.