چرا میل به تغییر دکوراسیون؟
امروز بسیاری از مردم تمایل دارند که هر چند وقت یکبار دکوراسیون خانههای خود را تغییر دهند و به زندگی خود تنوع و تازگی ببخشند. این میلِ به تازگی برآمده از نوجویی فطری انسانهاست و گاهی تلاشی است برای دست یافتن به آسایش بیشتر و فضای داخلی کارآمدتر که اگر چنین باشد، هم انگیزههای طبیعی و همگانی است و هم معمولا نتایج جذاب و منطقی دارد. زیرا همانگونه که ما با تغییر دادن رنگ و نوع لباس خود در روزهای مختلف، طراوتی به روح خود میبخشیم و البته در قالبی متفاوت، با اطرافیان خود روبرو میشویم، فضایی که در آن زندگی و کار میکنیم هم میتواند هر از چند گاهی تغییراتی هر چند مختصر را به خود بپذیرد و شکلی تازه به خود گیرد.
این موضوع، برآمده از میل ذاتی انسانها به تنوع و تازگی است و توجه به آن میتواند اثرات روانی و حس مثبتی در پی داشته باشد. همانگونه که تغییر فصلها و دگرگونی شکل و رنگ در منظر پیرامون، معمولا برای ما جذاب است و ما با تغییر فصلها، بیآنکه مکان خود را تغییر دهیم، عطر و طعم زمان را در زندگی خود احساس میکنیم.
گرایش به مصرفگرایی بخاطر تغییر دکوراسیون
مردم معمولا پس از تجربه حضور و استفاده از فضای داخلی منزل یا محل کار، بهتدریج و با گذشت زمان به اشکالاتی در طراحی و چیدمان فضا پی میبرند و برای تغییر دکوراسیون آماده میشوند تا فضای داخلی برای آنها مناسبتر و استفاده از آن آسانتر باشد. البته بسیاری از انسانها بیآنکه درس معماری خوانده باشند و بیآنکه بدانند همیشه در حال تجربههای معمارانه هستند. برای نمونه هنگامی که مهمانانی به خانه میآیند، نوع نشستن و چگونگی حرکت و رفتار آنها در منزل، نوعی محک زدن کارآمدی فضاست.
بسیار دیده میشود که به فراخور نیاز هنگامی که مهمانان در حال گفتگو، حرکت، تماشای تلویزیون و رفتارهایی مشابه آن هستند، گاه تغییراتی در چیدمان خانه، با هماهنگی میزبان و برای همان زمان کوتاه انجام میشود. مهمانان صندلیهای خود را جابجا میکنند تا بقیه تلویزیون را بهتر ببینند، نقطهای خاص را به دلیل جاذبه آن برای گفتگوهای چندنفره برمیگزینند حتی اگر در آن بخش از فضا، حضور آنها با مبلمان پیشبینی نشده باشد.
اهل خانه نیز به مرور زمان و با فعالیتهای روزمره و عادی در فضای داخلی خانه یا محل کار، راه حلها و چیدمانهای تازهای را تجربه میکنند به امید اینکه جریان زندگی و کار آنان با رفاه و آسایش بیشتری همراه شود. بویژه اینکه شتاب زندگی شهری و مشغلههای فراوان، روزبهروز احساس نیاز به آسایش بیشتر در محیط خانه را افزایش داده و کمبود محسوس زمان در جریان زندگی، تاثیر زیادی بر سبک زندگی مردم باقی گذاشته است.
این تغییر سبک زندگی البته تا حد زیادی هم، به دگرگونی نوع خانههای ما ارتباط دارد. چراکه دیگر از آن خانههای حیاطدار و باصفای گذشته چندان خبری نیست و اگر زمانی بسیاری از مردم برای گفتگو با اهل خانه یا مهمانان، در حیاط خانه و در کنار باغچه باصفای خود یا در ایوان رو به حیاط، چای مینوشیدند و آسمان پرستاره را نظاره میکردند، اغلب آنها امروز در آپارتمانهای کوچکی زندگی میکنند که معمولا تازگی و طراوت در کالبد آنها وجود ندارد. به بیان دیگر، این خانههای آپارتمانی که با رویکرد استفاده بهینه و سودمدارانه از زمین! ساخته شدهاند، به هیچوجه دارای جاذبه و طراوت خانههای قدیمی نیستند و به همین دلیل، مردم تمایل دارند که با تغییر گاه به گاه دکوراسیون و حتی سبک طراحی داخلی آن، بر کسالت و دلمردگی فضای داخلی خانهها غلبه کنند. البته اینها طبیعی به نظر میرسد اما مشکل اینجاست که شناخت ناکافی عامه مردم از تکنیکهای طراحی و چیدمان داخلی، آنها را به جای هنر چیدمان خانههایشان، به سوی نوعی تجمل و افراط در مصرفگرایی سوق داده است.
در روزگار ما بسیاری از مردم و بویژه شهرنشینان، به دلیل رواج نوعی چشم و همچشمی و غلبه فرهنگ مصرفی، تمایل طبیعی خود به تغییر دکوراسیون خانه و محل کار خود را گاه با خرید مبلمانها و اشیای گران قیمت برآورده میکنند و معمولا در این راه هزینههای نسبتا گزافی را نیز متحمل میشوند که اغلب به نتایج زیبا، کارآمد و سودمند نمیانجامد. حال آنکه، آنچه به فضای داخلی جاذبه و زیبایی میبخشد، نه تنها نوع مصالح یا خود مبلمان و اشیا که هماهنگی و تناسب آنها با یکدیگر است.
جای خالی خانههای سهدری قدیم
مردم بیش از هرچیز به آگاهی بیشتر از هنر طراحی فضاهای داخلی نیاز دارند تا بتوانند با کمترین هزینه، با داشتههای موجود، فضای زندگی و کار خود را طراحی کنند و بیارایند. معماری بومی گذشته ما، حتی از نوع روستایی آن دارای همین ویژگی است و همه اجزای درون آن با یکدیگر در تناسب کامل هستند. به همین دلیل است که وقتی به چنین فضاهایی مینگریم، با مشاهده هماهنگی میان اجزا و عناصر فضا احساس خوبی را تجربه میکنیم و آن را زیبا میپنداریم.
برای زیبایی خانه و محل کار خود نیاز نیست راه دوری برویم و هزینههای زیادی را متحمل شویم، کافی است با مطالعه بیشتر درباره ابعاد هنری طراحی داخلی، مشورت با متخصصان آگاه و همچنین مشاهده هرچه بیشتر فضاهای داخلی اصیل و با ارزش و تامل در آنها، رمز و راز جذابیت را در این فضاها جستجو کنیم. در آغاز راه میتوانیم از خود بپرسیم که چرا با وجود این همه پدیدههای متنوع و ظاهرا زیبا در اطراف ما دیدن تصویر یک خانه قدیمی و حتی یک خانه ساده روستایی، یک سهدری کوچک، آه از نهاد ما برمیآورد؟