ما در قالب گروهی از علاقهمندان و فعالان حوزه میراث و گردشگری اصفهان به دعوت مرمتگری که پروژه مرمت بنا را در دست داشته، به دیدار باغِ دوازده هزار مترمربعی کنار اتوبان خیام در ورودی ناژوان آمدهایم؛ باغی که همه، معمولا دیوار کاهگلی و بالای عمارت اعیانیاش را از داخل کوچه میبینند؛ اما در اصل، یک میراث ملی محسوب میشود که سالهاست مورد بیتـوجـهــی قرار گرفته و گرچه مرمتهایی در آن انجام شده اما اگر زودتر به دادش نرسیم، فاتحهاش خوانده است!
ماجرای یک زندگی؛ از تفرجگاه اعیانی با آسیاب تا میراث ملیِ مهجور!
قفل در باز میشود، از دالان و فضاهای طبقه همکف عمارت اعیانی میگذریم و وارد باغ میشویم تا بقایایی از تنها آسیاب بازمانده در شهر اصفهان را ببینیم. نام این بنا در سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی ایرانیان به ثبت رسیده است. اما متأسفانه متجاوزان در این سالها به انبوه درختان صنوبر و چنار این باغ زیبا رحم نکردهاند و حالا فقط تکدرختهای صنوبر و چنار را در کنار یک عمارت نیمهمخروبه با مرمتهای پراکنده میبینیم. از راه پله که در میانه زمستان، پر از برگهای پاییزیاست، به طبقه دوم میرویم؛ اما امکان ایستادن بر کف اتاقهای کوشک نیست؛ چون سقف فروریخته و عمارتی چوبین و زیبا که تفرجگاه اعیانی در خوشآبوهواترین منطقه غرب اصفهان بوده، حالا نیمهجان شده است.
قدمت کوشک آسیاب ناژوان به اواخر دوره قاجار برمیگردد و در تاریخ 16/12/1384 با شمارە 14406 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. یکی از وجوه جذاب بنا، قرار گرفتن کوشک روی آسیاب است، به طوری که پشتبام آسیاب مانند حیاطی مقابل کوشک قرار گرفته. میگویند در قدیم مالکیت باغ و آسیاب و کوشک یکسان بوده اما حالا جدایی ایجاد شده است.
ایوانی رو به زایندهرودی که نیست، بر فراز تنها آسیاب نیمهجان اصفهان
در ایوان کوشک میایستم. از معدود روزهای خوب اصفهان است که آسمان را آبی میبینیم با ابرهای کارتپستالی و آسمانی که آفتاب غروب و ماه نیمه را با هم در خود دارد. محو شکوه منظره این ایوان میشوم؛ انگار صد و پنجاه سال پیش است و من، در ایوانِ عمارت نو رو به باغ و زایندهرود، جهانی از زیبایی را زیر قدمها و پیش چشمانم دارم. صدایی از پشت سر، مرا به سال 1400 برمیگرداند؛ تکهای از چوب سقف بر زمین افتاده درست کنار شومینهای که انگار جویده شده باشد.
از فریماه هوشیار، کارشناسارشد مرمت بناها و بافتهای تاریخی که با هماهنگی مالکان مرمتهای مختلفی در این عمارت انجام داده، درباره اهمیت بنا میپرسم و او تصریح میکند: «آسیاب از نوع دوسنگی است که همزمان دارای دو مجموعه سنگ و چرخاب بوده و قدمت آن به طور حتم به اوایل قاجار و حتی اواخر زندیه و شاید پیش از آن میرسد. البته برای تعیین دقیق قدمت به مطالعات باستانشناسی نیاز است. آب مورد نیاز آسیاب از مادی مجاور تأمین و پس از چرخاندن آسیاب وارد باغ میشده است. یکی از ویژگیهای منحصربه فرد مجموعه هم وجود عمارت اعیانی روی آسیاب است. آنهم عمارتی که با حجم زیادی از چوب در ساختار بنا (برای سبـکتــر شدن وزن ســازه) سـاخـتـه شــده است.»
دلم میخواهد همینجا در این ایوان بمانم؛ اما به گرفتن چند عکس بسنده میکنم و همه از بنا خارج میشویم تا همسایههایش را ببینیم.
عمارتهایی که مأمن کارتنخوابها شدهاند
دو خانه مخروبه کنار باغ آسیاب هـم جذاباند؛ برای ما لوکیشنهـای عکاسی و کـالـبـدهـای حسرتبـار محسوب میشونـد؛ اما ایـنطـور که به نظر میرسد بیشتر مأمن لاکچری کارتنخوابها و چوپانها و الـبـتــه عـلاقـهمـنـدان گـرافـیـتـی هستند.
روی دیوار یک اتاقک پشت آسیاب نوشتهاند: «آقا از اینجا چیزی نبر! مال یه کارتنخوابه». به یاد هفت خانه رهاشده در جویباره (پشت مسجد جامع عتیق) و آن شاهنشین زیبای خانه چهارم میافتم که اسمش را گذاشته بودم: «شاهنشین کارتنخوابها»!
بـنـای مـخــروبــه اول کـه هـــمــه سقفهایش ریخته، به نام «باغ پریخانم» مشهور شده و حکایت زن و شوهری را به آن نسبت میدهند که در کار خرید و فروش عتیقه بودهاند و حالا خانه یکطبقه زیبایشان رهاشده ناژوان است. به نظر میرسد تاریخ بنا به دورههای قاجار و پهلوی برگردد و تزییناتی مانند گچبری هم در جایجای بنا دیده میشود.
باغ قالیبافی با منظره و حوضخانه جذاب
کمی جلوتر به بنای دوم میرسیم. دو دختر با یک بادکنک صورتی زودتر از ما رسیدهاند. یکی چادر به سر دارد و آن یکی دوربین و بادکنکی به دست. به نظر میرسد از علاقهمندان یافتن لوکیشنهای تاریخی برای عکاسی اینستاگرامی هستند. ما وارد بنا میشویم؛ جایی که یک هشتی زیبا وجود دارد و در کنارش دو اتاق پر از گرافیتی. از راهپله نیمه شمالی بنا به طبقه دوم میرویم و اولین غافلگیری، حوضخانه زیبای طبقه دوم است.
به روایت هوشیار، این باغ و عمارت که پشت آسیاب ناژوان قرار دارند، با ساختاری کشیده به نام «باغ قالیبافی» مشهور شدهاند؛ چراکه بر اساس شنیدهها، در قسمت اتـاقهـای هـمـکـف بـرای زنـان تنگدست دار قالی برپا میشده است. ورودی بنا هم از سمت محله ناژوان و شامل درِ بزرگ و هشتی زیبایی بوده که مسدود شده است.
هـوشـیـار اضـافـه مـیکـنـد: «پلان مستطیلی بنا در نوع خود بسیار خاص است. این یک عمارت تفریحی بوده و برای سکونت دائم محسوب نمیشده است. در قسمت شمال شرقی بعد ازطی چند پله در طبقه دوم حوضخانه بسیار زیبا وچند اتاق با تزیینات قاجاری وجود دارد که متأسفانه درصد تخریب آنها بسیار زیاد است.»
در میان اتاقهای تو در تو و راهرو و هال که به صورت ال (L) انگلیسی از جنوب غربی تا شمال شرقی کشیده شدهاند، با احتیاط قدم برمیداریم. همراهان قدم به قدم، عکاسی میکنند. منظره بنا رو به باغها و کوشکهای دو مجموعه همسایه بسیار دیدنی است و میتوان تصور کرد پیش از اینکه آپارتمان هفتطبقه کناری ساخته شود، چه خط آسمان زیباتری داشته است.
راه نجات یک مجموعه ارزشمند در ناژوان
از هـوشـیـار درباره مشکل این سه مجموعه مـیپرسـم و او پـاســخ میدهد: «متأسفانه این مجموعه زمینها که وسعت زیادی دارند به جای تغییر کاربری و احیا برای استفاده عموم، به حال خود رها شدهاند و تخریب کامل آنها قریبالوقوع است. تعداد زیاد وراث که حتی مشخصشدن اسامی تمام آنها ممکن نیست و سندهای مشاع دارند و اختلافهای بین وراث باعث شده که ارگانهای مربوط به مسئله احیای این بناها ورود نکنند. میراث فرهنگی نیز هیچگونه کمک یا بودجهای برای مرمت و رفع خطر این بناها اختصاص نداده و اهمیتی برای این بناها قائل نیست.»
به روایت او، مشکل بعدی هم این است که حرایم این بناهای تاریخی که یکیشان هم بنای ثبت ملیشده است، بههیچعنوان رعایت نشده و دورتادور آنها بلندمرتبهسازیهای بسیاری به چشم میخورد. این در حالی است که این مجموعه بنا که در کنار هم قرار دارند، با یک همت همگانی میتوانند به مجموعه گردشگری کمنظیری در غرب اصفهان تبدیل شوند. اما چه راهحلی وجود دارد؟ از هوشیار که سابقه گفتوگو با مالکان و انجام پروژه مرمت را داشته، این پرسش را میپرسم و او پاسخ میدهد: «اینجا جزو زمینهای جهاد و اراضی کشاورزی و فضای سبز است. کنارآمدن با انبوه مالکان با سلیقههای متفاوت تقریبا محال است؛ مخصوصا که برخی از وراث خارج از کشور هستند و مراجعه نکردهاند. تنها راه این است که شهرداری این زمینها را کارشناسی و قیمت پایهای را اعلام کند و به حساب بریزد، هرکس هم بعدا با سند مراجعه کرد، هزینه به او پرداخت شود، مالک شوند و طرح احیایی برایش تصویب کنند و بناها را نجات دهند؛ در غیراینصورت این مجموعه محکوم به فناست.»
میراثی که الگو و نمونه است اما نادیدهاش گرفتهایم
پــژوهـشــی بـا عـنـوان «کـوشـک ناژوان اصفهان؛ تکنیک ساخت و تجربهها در سبکسازی سازه کوشک ناژوان و سبکسازی انجامشده در فرایند ساخت آن» نوشته ناهید هلاکوئی (کارشناسارشد مرمت و احیای ابنیه و بافتهای تاریخی، دانشگاه هنر اصفهان) و رضا رحیمنیا (استادیار گروه مرمت و احیای بناهای تاریخی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین) در سال ۹۷ منتشر شده
است. نتیجه تحقیقات این محققان نشان میدهد: «فن و دانشی که معمار این اثر در ساخت کوشک روی آسیاب به کار برده، در خور توجه است. بررسیهای میدانی روی کوشک نشان میدهد که معمار برای ساخت کوشک روی آسیاب شبکهای از تیرهای چوبی بر امتداد جرزهای آسیاب ایجاد کرده و سپس سازه کوشک را روی این شبکە چوبی اجرا کرده است. به همین منظور توجه بسیاری به سبکسازی در ساخت کوشک شده تا بار کمتری به شبکە چوبی زیر کوشک وارد شود.»
در ادامه این مقاله ذکر شده: «از جمله اقدامات معمار در سبکسازی کوشک، افزایش تعداد بازشوها در طبقە اول است که با این اقدام هم از حجم مصالح بنایی کم میکند و هم به لحاظ معماری، کوشک دید منظری یا اشراف بهتری به باغ پیدا میکند. اقدام مهم دیگر در سبکسازی کوشک، ساخت طبقە دوم تماما دیوار، پنجره، تزیینات و… با چوب است.»