هوا در حوالی غروب نسبت به روزهای گرم تابستان خنکتر است و «زاینده رود همان آب باریکی است که با طمأنینه و وقار و سکوت میگذرد و باید فرسنگها پیش رود تا بلوکهای کشاورزی را مشروب نماید»(اخگر 857، 15 تیر 1312). خبرنگار اخگر نیز در این نمایشگاه حاضر است و فضایی که در بالا ساخته شد، از توصیفاتی که وی به سال 1312 خورشیدی در روزنامه اخگر نگاشته، برآمده است.
در ستون پیشین (اصفهان زیبا 22 تیر 1400)، به سال 1312 رفتیم و این رویداد فرهنگی را به تماشا نشستیم. اکنون به ادامه تحلیل نمایش که در شماره دیگری از اخگر منتشر شده است میپردازیم:
«نمایش سیاوش و کیخسرو
گرسیوز _ مخصوصا در موقعی که سیاوش را دستبسته وارد دربار افراسیاب مینمایند خیلی خوب بازی نمود ولی بازهم پشت به شاه نمود.
فرنگیس _ در موقع حضور در دربار پدر تاجدار، خیلی خالی از نزاکت بازی مینمود، درصورتیکه برای اینکه میخواهد سیاوش را از مرگ نجات دهد باید خیلی با تضرع سخن میراند.
افراسیاب _ در این موقع مثل اینکه از مرضی نجات یافته باشد، خیلی خوب بازی میکرد. (بر خلاف پرده اول که بنا بر گزارش نویسنده، افراسیاب با صدایی گرفته و ضعیف بازی کرده است.)
رستم _ با اینکه نمایش تمام آهنگی بود نمیدانم چرا (رستم) با ساز همراهی نمیکرد. حالا باید اعتراف نمود که هنوز ما خود را پایبند به اصول نمیدانیم. آقایان! اگر این نمایش آهنگی است، نمایش آهنگی در تمام دنیا دارای اصولی است، پس چرا یک نفر باید خارج از اصول بازی کند؟! (البته) رستم در موقع شنیدن خبر مرگ سیاوش تا اندازهای خوب بازی کرد.
در این موقع رقص آکتورها شروع شد و باعث خنده حضاری که آشنا به اصول رقص بودند گردید. مثلا یک مرتبه از رقص اصول جدید وارد رقص قدیم میشدند! آکتوری که در این موقع بعد از رستم شروع به بازی نمود، خیلی خوب بازی میکرد. این آکتور گویا همان کسی است که قبلا در دستههای عزاداری، رل بازی میکرده است.»(اخگر 862، 2 مرداد 1312)
از مجموع آنچه تا بدینجا خواندیم، به نظر میرسد که در کل نمایش، ضعف قابل توجهی در میزانسن وجود داشته است. جانمایی بازیگران در صحنه و نسبت به یکدیگر، مورد نقد نویسنده بوده است. مثلا نحوه قرارگیری نامناسب سیاوش و فرنگیس در دربار پدر که پشت به پدر ایستادهاند که علاوه بر عدم رعایت نزاکت مورد نظر نویسنده، به لحاظ فنی نیز تسلط تماشاگر بر عناصر صحنه را نادیده گرفته است. حرکات رقص بدون طراحی و همچنین ناهماهنگی کاراکتر رستم با ارکستر، از دیگر مشکلات اجرا بوده که احتمالا نشان از نبود کارگردان و درنتیجه بروز چنین ناهماهنگیهایی داشته است. ضمن اینکه در گزارش اخگر همانطور که به اسامی و هویت بازیگران اشاره نشده، نسبت به حضور کارگردان نیز اطلاعی داده نشده است. نویسندگان پی اس یعنی آقای زیرکزاده و همچنین آقای آزاد که به عنوان شاعر در این پروژه همکاری داشته است تنها دستاندرکاران نمایش هستند که هویتشان برای خوانندگان اخگر مشخص شده است. اما به ادامه تحلیل بپردازیم:
«به طور اختصار میتوان گفت که این نمایش از حیث موضوع خوب بود، ولی نواقصی داشت که باید مرتفع شود. موضوع نمایش افسانه تاریخی است که شاعر بزرگ و زندهکننده زبان فارسی، فردوسی، به رشته نظم درآورده است و فاضل محترم آقای آزاد، ناظم مدرسه دولتی، آن اشعار را تکمیل نمودهاند. برای اینکه اگر بنا بود تمام این افسانه را همانطوری که فردوسی به رشته نظم کشیده، بازی مینمودند علاوه بر اینکه خیلی طولانی بود، عملی هم نبود.
به طور اختصار میتوان گفت که سری دوم خیلی شباهت به تعزیه داشت. همانطور که در تعزیه، اطفال از شیر و سایر عناصر تعزیه واهمه داشتند، در این موقع نیز بعضی اطفال ترسو دچار این بلیه شده بودند. درست است که وسایل موجود نیست، مخصوصا در اینگونه نمایش که باید دربارهای سلاطین با عظمت ایران را در انظار جلوهگر نمود، ولی باز هم اگر قدری بیشتر دقت شده بود، البته (بهتر) میشد. برای اینکه وقت قارئین محترم را زیاد نگیرم، برای سری دوم به طور اختصار میگویم که همان معایب سری اول را دارا بود و یک نکات خیلی معلومی را رعایت نکرده بودند.
مثلا فرنگیس، مادر کیخسرو و همسر سیاوش، موقعیکه رل مادر کیخسرو را بازی مینمود، جوانتر از موقعی بود که رل معشوقه سیاوش را بازی میکرد.
این نکته را مراعات نکرده بودند که باید قیافه اشخاص تغییر کرده باشد. دکورها هم همان دکورهای سری اول بود و ابدا تغییری برای آنها قائل نشده بودند. از حیث حفظ انتظامات از طرف مقامات مربوطه کمال مراقبت به عمل آمده بود»(همان).
تحلیل روزنامه اخگر درهمینجا پایان مییابد. به نظر میرسد که منظور نویسنده از «سری دوم» همان پرده دوم باشد، چرا که در بخش قبلی، شروع متن را با تحلیل «پرده اول» آغاز کرده بود. در پایان میتوان گفت نمایش تمام آهنگی «کیخسرو و سیاوش» با تمام نواقصی که در بحث اجرا داشت، رویداد هنری کمنظیری در اصفهان قدیم بود که ما را به سفری جذاب در تاریخ میهمان کرد.