لباس شبیه به هم میپوشند و برخیهایشان هم ابایی از کشیدن سیگار یا ماده مخدر گل در فضای عمومی ندارند. در این میان، اما ماجرای هلیا بسیار خبرساز و با حاشیههای بسیاری روبهرو شد. انتشار گسترده این فیلم از سوی کاربران فضای مجازی منجر به شناسایی هلیا و دستگیری او از سوی نیروی انتظامی شد. آنطور که رسانهها گزارش دادهاند پدر و مادر هلیا از یکدیگر جدا شدهاند و او همراه با مادرش زندگی میکند. دوستان هلیا میگویند او بهصورت تفننی ماده مخدر مصرف میکرده و معمولا رفتارهای نابهنجاری از خود نشان میداده است. بسیاری از کارشناسان و آسیبشناسان ریشه این رفتارها و خشونتها را در خانواده میدانند و معتقدند رفتارهای نادرست پدر و مادر با کودکان و نوجوانان و عدم پاسخ به نیازهای آنها موجب بروز چنین رفتارهایی میشود. اردشیر بهرامی، جامعهشناس، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» در این باره میگوید: «خشونت مثل خیلی از مسائل دیگر در جامعه دستخوش تغییرات شده است؛ به خصوص با گسترش جهان مجازی که همه کودکان و نوجوانان تقریبا امروزه به آن دسترسی دارند و در آن زندگی میکنند؛ درحالیکه سواد رسانهای، آگاهی، دانش و نحوه مدیریت خانوادهها و جامعه نسبت به این فضای ناشناخته اندک است. پس پدیدههای جدیدی که هر روز در آن خودنمایی میکنند برایمان درکنشدنی هستند. اما داستان هلیا این پرسش را مطرح میکند که چرا خشونت به سنین پایین تقلیل پیدا کرده است؟ در گذشته بیشتر خشونت در فضای خانواده شکل میگرفت، اما اکنون دامنه آن به فضای عمومی کشیده شده است.»
خشونتی که ریشه در نظامی ناامن دارد
او با اشاره به اینکه بخشی از این موضوع به خانوادهای برمیگردد که هلیا در آن به دنیا آمده و زندگی کرده است، بیان میکند: «نظام اجتماعی و فرهنگی و تربیتی که او در آن بزرگ شده، احتمالا ناامن بوده و همین هم باعث شده است تا او دست به چنین رفتارهای پرخطری بزند. شواهد نشان میدهد او فرزند طلاق است و همین موضوع هم میتواند باعث شکلگیری رفتارهای نابهنجار در او شده باشد.» او ادامه میدهد: «قبلا برخی از معضلهای اجتماعی را جنسیتی میدانستند؛ مثلا خــشـــونـــت را خـــاص قــلمــروی نظام پدرسالاری یا نظام مردسالاری تعریف میکردند؛ اما امروزه اینگونه نیست. دختران هم ممکن است در فضاهای مختلف دست به خشونت بزنند و البته ابایی هم از این کار ندارند؛ مثلا موادمخدر یا مواد محرک مصرف یا مشروبات الکلی استفاده میکنند. رفتارهای پرخاشگرانه و جنسی در آنها گسترش یافته است و به نظر میرسد خانوادهها در این میان بیشترین تأثیر را دارند. هلیا کاملا هدفمند با خود قمه حمل میکند؛ شاید برای دفاع از خود یا ابزاری برای نشاندادن خشونت یا برای تأمین امنیت روحی و روانی و حفظ جانش.» این جامعهشناس میگوید: «درحالیکه قبلا حمل این نوع سلاحهاتوسط قشر خاصی از جامعه صورت میگرفت، اما اکنون دختری قمه به دست گرفته که میتوانست در این جامعه مثل باقی آدمها زندگی کند. این دختر در سنی قرار دارد که قادر به مدیریت هیجانها و رفتارهای تکانشی خود نیست؛ بنابراین هم برای خود و هم دیگران ممکن است خطرناک باشد؛ زیرا هنوز در آغاز سنین نوجوانی است. قبلا خیلی از این رفتارها را خاص مردان میدانستند، اما اکنون وضعیت تغییر کرده و این آسیبها به زنان و حتی کودکان دختر نیز رسیده است.»
کرونا خشونت را افزایش داد
به اعتقاد او، برای پیشگیری از این رفتارها باید کنشهای ارتباطی والدین و فرزندان و درک متقابل آنان از یکدیگر در این جهان ناامنی که زندگی میکنیم، بهبود بخشیده شود. تجربه کرونا که خانوادهها و فرزندان آنها را از فضای نشاط اجتماعی و آموزشی محروم کرده است، اثرات منفی خود را بروز میدهد.مسائلی مثل کودکآزاری و کرونا در این دوره به شدت افزایش یافته و این موضوع دقیقا به دلیل طولانیشدن این بحران است؛ درحالیکه قبلا آدمها به طرق مختلف میتوانستند هیجانهای خود را تخلیه کنند. از سوی دیگر، کودکان به دلیل استفاده از فضای آموزش آنلاین به فضای مجازی نیز دسترسی کامل دارند و همین هم آسیبها را چندبرابر میکند. شکی نیست هلیا در فضای مجازی بارها به مشاهده خشونت پرداخته و متوجه شده است که چطور میتواند چنین سلاحی را تهیه و با خود حمل کند. از سوی دیگر، درگیری در این رده سنی نیز جای سؤال دارد؛ چراکه چندین نوجوان در ملأعام با یکدیگر درگیر شدهاند. این موضوعها مربوط به دوران کروناست و مسلما پساکرونا اتفاقهای بدتری را شاهد خواهیم بود؛ چون جوانان و نوجوانان به دلیل شرایط سنی نیاز بیشتری به تخلیه هیجانهایشان دارند؛ ولی فعلا این امکان برایشان مهیا نیست.
او در ادامه به بحرانهای مالی و اقتصادی و آشفتگی اقتصادی که بر جامعه حاکم شده و پیامدهای روانی ناشی از کرونا، مثل استرس و اضطراب هم اشاره میکند و میگوید: «همه اینها نشاندهنده این است که دولت در مدیریت بحرانها، چه در سطح کلان و چه در سطح خرد ناکام مانده و همین موضوع هم حل این مشکلات را سختتر میکند؛ چراکه تمام این مسائل و سیاستگذاریها بهصورت مویرگی بر زندگی تکتک افراد جامعه تأثیر میگذارد؛ اما آنچه تا حدودی میتواند راهگشا باشد، تصحیح نظام ارتباطی خانواده و شناخت درست و مدیریت آن است. خانوادهها باید با اعضای هم همدل بوده و درک درستی از نیازها و خواستههای یکدیگر داشته باشند تا شاید شاهد کاهش این آسیبها باشیم.» در این میان، اما رسیدگی به مسائل مربوط به جرائم اطفال و نوجوانان از نظر حقوقی بسیار مهم است؛ زیرا به دلیل خلأهای قانونی که در کشور وجود دارد، با هلیا و امثال او به مثابه یک مجرم حرفهای برخورد میشود. در این باره هاجر آقاعابدی، وکیل پایهیک دادگستری، به «اصفهانزیبا» میگوید: «زمانی که جرائمی توسط اطفال یا نوجوانان اتفاق میافتد، از یک طرف باید افراد جامعه را از خطر این اشخاص دور نگه داریم و از طرف دیگر، برای خود این افراد اقدامات اصلاحی و تربیتی موثری به عمل آوریم تا در آینده به راههای خطرناکتر و مجرمانهتری کشیده نشوند. به نظر میرسد از مهمترین کارهایی که میتوان در این زمینه انجام داد، اقدامات اصلاحی و بررسی شخصیت طفل یا نوجوان بزهکار است؛ همچنین شناخت عوامل مؤثر در وقوع این بزهکاری و در آخر پیداکردن راههای صحیح و اصولی برای اصلاح و بازگشت آنها به اجتماع و داشتن زندگی معمولی.» او با اشاره به قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ اطفال را به سه دسته تقسیم میکند: «اطفال تا 9سالگی؛ این افراد به دلیل نرسیدن به سن بلوغ، قوه تشخیص و تمیز ندارند و فاقد مسئولیت کیفری هستند. اطفال بین ۹ تا ۱۵ سال؛ در صورتی که این افراد جرائم تعزیری انجام دهند، مجازات بزرگسالان درباره آنها اعمال نمیشود؛ بلکه در صورت ارتکاب شدیدترین جرم در نهایت به یک سال حبس در کانون اصلاح و تربیت محکوم میشوند (ماده ۸۸ قانون مجازاتهای اسلامی). اطفال و نوجوانانی که هنگام وقوع جرم ۱۵ تا ۱۸ سال دارند؛ درباره این گروه هم مجازات بزرگسالان اجرا نمیشود؛ بلکه در صورتی که شدیدترین جرم تعزیری را مرتکب شوند درنهایت پنج سال حبس در کانون اصلاح و تربیت خواهند داشت.» به گفته این حقوقدان، با وجود این قانونگذار در ماده ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون مجازاتهای اسلامی در نهایت سن بلوغ را سن مسئولیت کیفری اطفال دانسته و افراد نابالغ را از این مسئولیت مبرا دانسته و سن بلوغ را در دختران، ۹ سال تمام و در پسران، ۱۵ سال تمام قمری تعریف کرده است! این ایراد وارد است که چرا فردی مثلا در ۱۷سالگی فاقد اهلیت کافی برای انجام بسیاری از امور حقوقی است، اما از سالها قبل مثلا از ۹سالگی آن را دارای اهلیت و کمال عقل میدانند و اگر جرمی مرتکب شود، او را دارای مسئولیت کیفری میدانند؟»
روانشناسان ورود کنند
آقاعابدی ادامه میدهد: «نکته دیگر درباره پرونده هلیا حمل سلاح سرد است. قانونگذار حمل سلاح سرد اعم از قمه، شمشیر، قداره و پنجه بوکس را در آییننامه اجرایی قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز جرم دانسته است و افرادی را که اقدام به حمل این سلاح میکنند، مجرم میداند. آنطور که قانونگذار در ماده ۶۱۷ قانون مجازاتهای اسلامی عنوان داشته است، هر فردی که بهوسیله چاقو یا هر نوع سلاح دیگری تظاهر به قدرتنمایی کند یا آن را وسیلهای برای مزاحمت اشخاص، اخاذی و تهدید قرار دهد، اگر محارب نباشد به حبس از شش ماه تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشود؛ همچنین قانونگذار در ماده ۶۱۸ قانون مجازاتهای اسلامی عنوان داشته است هرکس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف مخل نظم و آسایش و آرامش عمومی شود، از سه ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد. اما باید گفت که هلیا هنوز از نظر مسئولیت کیفری طفل است و برخورد قضایی و قهری و پلیسی، مناسب و شایسته سن او نیست. بهترین راه برای برخورد با او استفاده از گروهی از متخصصان و روانشناسان باتجربه و روانکاوی و جلسات مشاوره برای بازگرداندن او به اجتماع است و چهبسا ورود به کانونهای اصلاح و تربیت خود عواقب و پیامدهای ناگوار دیگری را در پی داشته باشد.»