در طول حدود 20 ماهی که از ورود کرونا به ایران میگذرد، بازار سرمایه ازجمله نهادهای مالی بود که در هیچکدام از پیکها، تعطیل نمیشد. تا اواخر تابستان99، بورس پا به پای بیمارستانها شلوغ بود و بسیاری از سهامداران برای دریافت کد بورسی، باید از کارگزاریها نوبت مراجعه دریافت میکردند. در این شرایط و با توجه به تصمیمات دولت دوازدهم، بازار سرمایه نهتنها تعطیل نشد، بلکه شلوغترین زمان خود از ابتدای تأسیس تا به حال را تجربه کرد. اما با شروع ریزش سنگین بورس، میزان مراجعات حضوری سهامداران کم شد. با این حال پیکهای اول تا چهارم کرونا آمدند و رفتند ولی بورس پابرجا بود و رنگ تعطیلی به خود ندید. اما پیک پنج شوخیبردار نبود، تعداد فوتیها در هر روز به بیش از 600 نفر رسید و به این ترتیب، در مرداد ماه بورس دو بار تعطیلی چند روزه را تجربه کرد. با پایان یافتن تعطیلات یک هفته، روز گذشته دوباره شاخصکل روند صعود خود را از سر گرفت و 15هزار واحد افزایش یافت.
امید به دلار، سردرگمی از کابینه
بازار سرمایه این روزها متأثر از دو وزنه مهم به روند خود ادامه میدهد. با توجه به آنکه از اواخر خردادماه، ضریب مذاکرات برجامی در تحلیل سرمایهگذاران تقلیل یافت، تمرکز فعالان بورس بر دو متغیر دیگر جلب شد. از یک سو این روزها بهارستاننشینان سرگرم بررسی پاستورنشینهای بالقوه هستند. به غیر از رئیس کل بانک مرکزی، ترکیب تیم پیشنهادی برای سکانداری وزارتخانههای اقتصادی مشخص شده است. با ترکیب فعلی به نظر میرسد تداوم روند فعلی اقتصاد با درنظرگرفتن راههای عبور از تحریمها در دستورکار دولت سیزدهم باشد. از وزیر اقتصاد گرفته تا رئیس سازمان برنامه و بودجه، تیم اقتصادی دولت حداقل روی کاغذ قدرت و انگیزه لازم برای اصلاحات اقتصادی را ندارد. درنتیجه جبران کسری بودجه و یافتن راههای تأمین مالی از طرق مختلف، مدیریت نرخ دلار و تورم و در سختترین حالت، حفظ شرایط فعلی آن چیزی است که در دایره عملکردی وزرای پیشنهادی است. این تحلیل در شرایطی صادق است که در حوزه مذاکرات و رفع تحریمها اتفاق قابل ملاحظهای رخ ندهد در غیر اینصورت سناریوهای دیگر هم قابل اجراست. با این شرایط تکلیف سهامداران به تیم اقتصادی دولت مشخص شده است و رئیسکل بانک مرکزی، دامنه نوسان عملیاتی دولت را تغییر چندانی نخواهد داد. اما رشد دلار در این روزها محرک قوی برای صعود تمامی بازارها شده است. پراید از مرز 150 میلیون تومان گذشته است و در نتیجه برای خرید ارزانترین خودروی داخلی که البته دیگر تولید نمیشود کارگران باید حدود سه سال تمام حقوق خود را پسانداز کنند. هر قطعه سکه هم به کانال 12 میلیون تومان رسیده است. دلار نیز که در اردیبهشت ماه به کف 2هزارتومانی رسیده بود، حالا بیش از 6هزار تومان صعود داشته است و در کانال 27هزار تومان نوسان میکند. تحولات افغانستان و از دست رفتن یکی از مهمترین منابع تأمین اسکناس دلار در ایران (هرات) باعث شد حتی در تعطیلات کرونایی نیز دلار روند صعودی خود را حفظ کند. با این اوصاف و با توجه به اینکه بیش از 60 درصد شرکتهای بورسی صادرات محور هستند و افزایش قیمت دلار میتواند به افزایش سودآوری آنها منجر شود، بورس هم به روند صعود خود ادامه داده است. علی رغم آنکه نمودارها به امکان اصلاح موقت بورس هشدار میدهند، اما دلار و انتظار تداوم رشد نرخ تورم در ماههای پیش رو، تا به امروز اجازه نفسگرفتن به شاخص کل نداده است.
نکته قابل تأمل برای 25 اقتصاددان
اوایل سال گذشته بود که برخی از کارشناسان اقتصادی در نامهای به این موضوع اشاره کرده و هشدار دادند که رشد بورس، عامل افزایش تورم در کشور است. اما بررسی بازدهی 12 ماه گذشته بازارهای مختلف، چیز دیگری را نشان میدهد. تورم در این مدت نزدیک به 40 درصد بوده و ثبات رویه خود را حفظ کرده است. اما در این 12 ماه بورس بازدهی منفی برجای گذاشته است. در نتیجه اگر بورس را عامل بالا و پایین شدن نرخ تورم بدانیم، حداقل این روزها باید شاهد تورم تک رقمی بودیم. اما از سوی دیگر روند دیگر بازارها هم قابل تأمل است. بازار مسکن پابهپای نرخ تورم پیش میرود. حتی از پاییز سال گذشته که دلار، طلا، خودرو و بورس، روند ریزشی داشتند، بازار مسکن نوسان سنگینی نداشت و حالا با ادامه رشد دلار، به روند صعودی خود ادامه میدهد. در 12 ماه گذشته بازدهی بازار طلا و ارز هم مثبت بوده است به نحوی که ارز نزدیک به 20درصد و طلا کمتر از 10 رشد داشته است. اکنون شرایط بهتری مهیا شده است تا بتوان با توجه به روند بازارها، ارتباط بهتری بین نرخ تورم و بازدهی بازارها داشت. کاش آن 25 نفر به فکر نوشتن نامه دیگری میافتادند.