چرا سینمای «علی حاتمی» باید تحسین شود؟

طهران، خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچه اردیبهشت. زادگاهی آشنا برای مخاطبان هزاردستان. مکانی که حاتمی خودش را در آن جای گذاشته و با سرک ‌کشیدن‌های درونی خود به آن مکان تراوشات ذهنی برآمده از زیستش را در آثارش متجلی ‌ساخته است. او دانش‌آموخته دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر بود و حداقل 15 فیلم بلند سینمایی و چندین مجموعه‌ تلویزیونی ساخته ‌است. این کارگردان و فیلمنامه نویس کار هنری خود را با نویسندگی در تئاتر آغاز کرد و نمایشنامه‌های «ساتن»، «قصه حریر»، «ماهی‌گیر»، «حسن کچل»، «چهل گیس» و شهر «آفتاب و مهتاب» را برای تئاتر نوشت و برخی آثار سینمایی‌اش «طوقی»، «سوته دلان»، «حاجی واشنگتن»، «کمال الملک»، «دلشدگان» و یکی از مشهورترین آثار این کارگردان صاحب سبک سینمای ایران سریال ماندگار «هزار دستان» است. 

در آن زمان او هم مورد تحسین و هم مورد نکوهش منتقدین قرار می‌گرفت. گرچه مناعت طبع و نگاه خاضعانه‌اش از او شخصیتی نقد پذیرساخته بود. با توجه به شکل و شمایل سینمای این‌ روزها پر بیراه نیست که خوانشی از آثار او داشته و انگاره‌های تحسین‌برانگیز آثارش را برشماریم.

رانه‌های بصری برآمده از رئالیسم

درون‌مایه تمامی آثار حاتمی بر اساس ویژگی‌های قومی و انسان‌های رشد یافته در باورها و اعتقادات، شکل ‌گرفته است. شخصیت‌های آثار او اغلب شبیه‌ترین افراد به خصلت و باورهای قومیت‌های ایرانی هستند. ا‌و در بازنمایی ویژگی‌های فردی و موقعیت‌های قصه خود دست به دامان طبیعت و همچنین در ساخت عناصر صحنه به واقع‌گرایی و رئالیسم دست می‌یازد و با خیال‌پردازی از واقعیت و خیال امتزاجی می‌سازد که نه آثارش را به سمت مستند میل ‌کند و نه می‌توان آن‌ها را یک داستان ساده تاریخی نامید. این ویژگی برجسته کارهای علی حاتمی است که از فیلم‌هایش به‌مثابه یک اثر ماندگار می‌توان در هر برهه از زمان یادکرد. اصرار حاتمی در به‌کارگیری از عناصر طبیعی در کارهایش زبانزد است و رئالیسمی در تاریخ می‌سازد تا شاعرانگی و خیال‌پردازی خود را با «زیبایی‌شناسی» خاصش به‌عنوان تحفه‌ای به سینما عرضه دارد. محمدعلی کشاورز به‌عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار سینمای حاتمی در گفتگو با (شماره 449 مجله فیلم) درباره میل به طبیعی بودن عناصر در آثار حاتمی عنوان می‌کند: در گرمای 40 درجه شهرک سینمایی کار کردن خیلی سخت بود. صحنه‌ای را کار می‌کردیم که شعبان استخوان‌ها را داخل دیگ ریخته و زیر دیگ هم آتش عظیمی روشن بود. من باید دیگ را هم می‌زدم و بوی گند وحشتناکی تمام فضا را پرکرده بود. آن‌قدر بد بود که علی حاتمی و گروه بافاصله خیلی زیادی از من ایستاده بودند و فقط فیلم‌بردار و دستیارش بودند. او می‌گفت همه‌چیز باید طبیعی باشد استخوان‌ها باید حتماً طبیعی باشند تا حس بازیگر هم طبیعی از کار دربیاید. حتی برخی از وسایل صحنه را می‌گفت اصلش را از موزه‌ها به امانت بیاورند. این نگاه حاتمی به عناصر صحنه و استفاده از اشیا به زیست خودش برمی‌گردد عبدالله اسکندری (گریمور کارهای حاتمی) در مستند «آن معلم بی استاد» ساخته سید وحید حسینی و محدثه گلچینی عارضی عنوان می‌کند که او در تزیین منزل خود هم از وسایل تاریخی سود برده است که در زمان بیماری‌اش همه را به صدا و سیما با قیمتی ارزان می‌فروشد تا برای درمان خود به خارج سفر کند. حاتمی عامدانه از بهترین اکسسوار و لوکیشن‌ها برای فیلم‌هایش استفاده می‌کند تا خیال‌پردازی خود را به شکلی بومی و ایرانی ارائه کند. او در فیلم «مادر» که از تأثیرگذارترین فیلم‌های ایرانی است و در جشنواره فیلم فجر آن سال‌ها در رقابت با فیلم هامون ناکام می‌ماند، فرش قشقایی را برای یکی از سالن‌ها درخواست می‌کند و آدرس آن را هم به تدارکات فیلم می‌دهد تا آن را تهیه نمایند که وقتی آن‌ها موفق به تهیه آن نمی‌شوند فرد خاطی را به مدت یک هفته از آمدن به سر صحنه منع می‌کند. توجه حاتمی به جزییات به‌قدری بارز است که در نگاه او برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای وجود ندارد جز بکار گیری از همین جزییات. حکایات سخت‌گیری‌های وی بسیار زیاد است نمونه‌اش دکمه کوچک کت اکبر عبدی در دلشدگان که وقتی حاتمی آن را متناسب لباس نمی‌بیند دستور می‌دهد از بازار دکمه‌ای دیگر تهیه کنند و بیاورند که از تاب و حوصله اعضای صحنه خارج بوده است و همین توجهات به ریزترین اتفاقات میزانسنی خلق می‌کند که در خودآگاه و ناخودآگاه مخاطب تاثیرمی‌گذارد.

تراز اول و شکلی کمال‌گرایانه

حاتمی که تقریباً تمامی آثارش را بر اساس فیلم‌نامه‌هایی از خودش ساخته است در انتقال فضا، زمان و شرایط اجتماعی دوره تاریخی که در فیلمش به تصویر کشیده، «کمال‌گرایی»‌ را در پیکرتراشی آثارش به‌عنوان رکنی لازم و موجبات نگاه استعلایی خود می‌داند. او که امروز از سوی همکاران خود به تحفه بی‌بدیل سینما نام‌گذاری می‌شود، از استفاده از هر چیزی در سینمایش فقط تراز اولش را طلب می‌کرده است. این ویژگی او در همه عناصر تسری می‌یابد. در بهره‌گیری از بازیگران او همیشه علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی را به هر شکلی شده در کارهایش بکار می‌گرفته است. از علی نصیریان نقل‌قول است که حاتمی می‌خواسته در هر کارش آلبومی از کنار هم بودن این بازیگران هم‌قطار در کنار هم داشته باشد، ضمن اینکه بازیگران بسیار شایسته دیگری همچون امین تارخ، اکبر عبدی، حمید جبلی و… هم در کارهایش نقش‌آفرینی می‌کنند تا شکلی کمالگرایانه را در بکار گیری از بازیگران ارائه دهد. در موسیقی فیلم دلشدگان استاد علیزاده را به‌عنوان سازنده موسیقی و از استاد «محمدرضا شجریان» به‌عنوان خواننده اثر سود می‌برد که امری منحصربه‌فرد در تاریخ سینمای ایران قلمداد می‌شود. محمود کلاری با دوربین خود نقوش زیبای «حجت الله شکیبا» را که به شکلی فاخر است ثبت می‌کند و در سایر بخش‌ها از ترین‌ها استفاده می‌کند. او می‌خواهد فیلمی بسازد که قبلاً ساخته نشده است، هیچ نمونه داخلی و خارجی در کار نیست. حاتمی از همه المان‌هایی که هنر ایرانی را متجلی می‌سازد در فیلم‌هایش استفاده می‌کند. بدون اداهای روشنفکرانه در سرآغاز فیلم هزاردستان از زبان بازیگرش «بسم‌الله الرحمن الرحیم» می‌گوید و آن را در سایر فیلم‌هایش به همین‌گونه موتیف می‌کند او گفته بود فیلم‌هایش شبیه هیچ فیلمی نیست و از هیچ فیلمی الگو نگرفته است. تازگی سینمای حاتمی به لحاظ شکل محتوا و فرماسیون ارائه شده هنوز هم کار می‌کند. همت او در سال 1358 در ساخت شهرک سینمایی آن‌هم به شکلی دقیق از لاله زار و کوچه پس کوچه‌های طهران قدیم یادگاری است که امروز از او در کنار آثارش به‌جای مانده است.

سیاقی نو در به‌کارگیری از زبان

رویکرد حاتمی به زیبایی‌شناسی دوره قاجار که به طرزی غیر انتقادی و با جنبه‌های توصیفی از شرح‌حال تغزلی آن روزگار، ملهم از خیال‌پردازی خود بود، گاهی از سوی گردانندگان آن روزهای سینما مورد نکوهش قرار می‌گیرد. زبان امری بسیار مهم است که هنوز هم در سال‌های اخیر در سینمای ایران مسئله‌ساز است. اکثر فیلم‌نامه نویسان جدید، کارگردانان متأخر و بازیگران نوآمده به سینمای هالیوودی بیشتر میل داشتند. درحالی‌که کوشش علی حاتمی یافتن زبان، زیبایی‌شناسی و ساختاری ایرانی برای سینمای ایران است آنچه منتقدان در طول تمام بیست سال پایانی زندگی علی حاتمی درباره‌اش نوشتند و تازه پس از مرگ آن مرحوم به‌عنوان ویژگی سینمای حاتمی مورد ستایش همگان و حتی مورد تأیید گردانندگان وقت سینما هم قرار گرفت. «زیبایی‌شناسی بصری، روایی و فنی علی حاتمی درواقع زیر مفهوم تماتیک درک ناشده باقی ماند. هرچند اندکی بعدتر با میانه‌روتر شدن دیدگاه‌ها هسته مرکزی فیلم‌های او نیز مورد تأیید جریان گرداننده سینمای ایران قرار گرفت ولی در دیدگاه صلب‌تر سال‌های ابتدایی که پی یافتن چهره‌های جدید بود درک نشد و علی حاتمی هرگز جایزه نگرفت.» (روحانی/438/فیلم) نگاه خاص او در نگارش فیلم‌نامه به‌قدری بدیع و تازه بود که برخی این ویژگی را از برجسته‌ترین نکات او دانستند و حتی نام «سعدی سینما» را بر او گذاردند‌. پدر او صفحه آرا چاپ‌خانه بود و علی بر طبق رسم و رسومی که بچه‌ها در فصل تابستان به مغازه پدر می‌رفتند، آنجا با کلماتی مواجهه پیدا می‌کند که قرار است تمام زندگی او شوند. حاتمی تمام لحظات زندگی‌اش را در تفکر و تأمل برای ساخت فیلم و تحریر دیالوگ گذراند و به‌مانند این جمله میلان کوندرا بود: «من خانه هستی‌ام را خراب کردم تا رمان خودم را بسازم.» ایرانی زیست، ایرانی فکر کرد و فارسی نوشت تا سیاقی نو براندازد و به‌عنوان معلم بی استاد از سوی بهرام بیضایی نام‌گذاری شود. او همچون دیالوگ ماندگارش در سوته دلان بود «همه عمر دیر رسیدیم».

 آری آیین چراغ خاموشی نیست…