صدای گپوگفت و خندههایش با کودکان مرکز را پر کرده است؛ کودکانی که برای سنجش بینایی به او مراجعه کردهاند و با ترس و واهمه روبهرویش مینشینند و اخمهایشان را توی هم میکشند؛ چراکه از پروسه بیناییسنجی هراس دارند.
کورمالکورمال خودم را میرسانم به روشویی برای وضو. دستم را زیر شُره آب میگیرم و پر که شد، میپاشم توی صورتم. چشم راستم ناگهان تیر میکشد …