ما صورتهای آنها را نمیبینیم. نه به این دلیل که دیگر صورتی ندارند، یا اینکه کلاههای بزرگ شنلهای سنگین، تمامی صورتشان را پوشانده است؛ بلکه به این دلیل که افرادی، درزمانی تصمیم داشتهاند این صورتها را از دفتر تاریخ پاک کنند. غافل از اینکه جنگها پایان مییابد، هیاهوی پرآوازه قدرتهای پوشالی اُفول میکند و ماه، کمکم از پشت ابر بیرون میزند. این برگ برندهای است که تاریخ، از ورای عبور زمان، همیشه در چَنته دارد و آن را در پردهبرداری از چهره «ناشناس شماره 12» برای نظاره گران و بازماندگان، رو میکند.
اول شخص مفرد، نام نمایشی است که در فضایی متفاوت از دیگر آثار اخیر کارگردان این اثر، ساختهوپرداخته شده است. اگرچه امید نیاز، نویسنده و کارگردان نمایش، در این اجرا نیز بهمانند « آتروپین» و « سبوط» به سراغ دردهای بیپاسخمانده بشری رفته و مخاطب را در معرض طرح سؤالی بنیادین قرار داده است، اما تفاوت این تئاتر با کارهای گذشته، آنجاست که در «اول شخص مفرد» بهمانند نام نمایش، تنها یک نفر روی صحنهای کوچک که تمام زندگی اوست، ظاهر میشود. درواقع مخاطب با یک گروه بزرگ نمایشی و عوامل پرتعداد اجرایی بر روی صحنه و پشتصحنه، آن چنانکه در «سبوط» یا «کوران» مواجه بود، روبهرو نمیشود.
روز گذشته شهردار اصفهان به همراه مدیران ارشد شهری در ادامه برنامه بازدید از مناطق شهرداری اصفهان برای بررسی وضعیت پـروژههــای در دســت اجـرا و شناسایی ظرفیتهای موجود محلهها از منطقه6 بازدید کردند. در این جلسه مدیر منطقه، پروژهها، مشکلات و ظرفیتهای این منطقه را با شهردار اصفهان به اشتراک گذاشت تا شهردار رهنمودهای لازم را برای بهبود وضعیت منطقه بیان کند.
نمایش گالیله یک نمایش تاریخی نیست چرا که گالیله شخصیتی فقط برای یک دوره تاریخی نیست. او گالیله همه دوران هاست…
اجرای محمد بزرگ زاد از گالیله اجرای نمایشنامه شناخته شده برشت نیست برای همین با هوشیاری نمایش گالیله نامیده شده نه زندگی نامه گالیله. در این یادداشت دو هدف یا دو پرسش را پی می گیرم یک اینکه اجرای بزرگ زاد چه نسبتی با نمایشنامه معروف برشت دارد ؟ دوم اینکه این اجرا در جغرافیای فرهنگی اصفهان چه اهمیتی دارد؟
در اولین مواجهه با نمایش « یک اتفاق ساده در یک زندگی بینهایت معمولی »، تجربهای متفاوت برای مخاطب تئاتر رقم میخورد. چراکه با پیش روی پردههای نمایش آنچنانکه داستان جلو میرود، تعلیق به اوج خود میرسد و زمان گرهگشایی فرامیرسد، تماشاگر نیز از جایگاه خود خارجشده و در جایگاه هیئت منصفه مینشیند. درواقع تماشاگر، در هجوم نفسگیر دیالوگهای پرده اول، از واقعه برهم زننده نظم اولیه درام آگاه میشود و همچون قهرمان بیپناه تراژدی، در مسیر تغییر قرار میگیرد تا به وضعیت ثانویه دست یابد. این ترفندی است که گروه نمایشی زاوش، با چیدمان جایگاه تماشاگران در دو سوی صحنه به کار میبندد تا بیشترین اصطکاک میان حس مخاطب و رویداد تئاتر رخ دهد.
آدمهایی پشت پنجرهاند و به جایی نگاه میکنند. اصلا نگاه نمیکنند. از پشت پنجرهی بسته و پردهی کشیده کجا را میشود دید؟ آن هم پنجرهی بستهای که فقط یک لحظه یکی از پرههای پرده را دستی کنار میزند و به بیرون نگاه میکند. به بیرون نگاه میکنند یا به درون خود نگاه میکنند اینها؟ کاوه این سوی پنجرهی بسته غرق رویاست. سیاوش و لیلا پشت پنجره بسته چقدر اجازه میدهند ما آنها را بشناسیم یا آنها بیرون از خود را بشناسند تا واقعیت پیرامونی را ببینند ؟ تصویر پنجرهها و آدمهای پشت پنجره با همهی شباهتشان به پنجرهها، خبر جدایی از یکدیگر را میدهد.
تردید در دوراهی انتخاب، مسئله تکراری بسیاری از ماست؛ آنجا که در مهمترین تصمیمات زندگی در بزنگاه انتخاب و رفتن به سمتی در میمانیم و کشمکش و جدال درونی ادامه را سخت میکند. این دودلی آنگاه بیشتر میشود که تفاوت زیادی باشد میان آنچه در درون خواهان آنیم و آنچه محیط و فضای بیرونی که در آن زیست میکنیم از خانواده گرفته تا فضاهای اجتماعی بزرگتر به ما حکم میکند.
«نه، نیامده بودم. ما توی صحرا بودهایم، حالا این بیآبی ما را به اینجا کشانده است. اگر آب باشد، حقیقتا تئاتر و فیلمِ ما همانجاست، توی صحراست.» این پاسخ موجز و قانعکنندهای بود که مرد کشاورز به من داد در پاسخ پرسشی که «آیا تا به حال به تماشای تئاتر آمده بودید؟»
نشست خبری سیوسومین جشنواره تئاتر استان اصفهان با حضور حجتالاسلام والمسلمین رمضانعلی معتمدی مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، مجتبی شاهمرادی معاون فرهنگی شهردار و رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان و احمد نوری سرپرست حوزه هنری استان اصفهان در تالار هنر برگزار شد.
از سال 1939 میلادی که برتولت برشت آلمانی نمایشنامه «ننه دلاور و فرزندان او» را نوشت و به سال 1941 اولین اجرای آن در زوریخ به روی صحنه رفت، تا 1949 که پس از توقفی چند ساله به دلیل جنگ جهانی دوم، با نظارت خود برشت و با بازی همسرش «هلنه وایگل» در نقش ننه دلاور، بار دیگر اجرای نمایش در «تئاتر آلمان» برلن از سر گرفته شد و تا بعدتر از آن، یعنی هشتاد و دو سال بعد، در امروز که نمایش ننه دلاور بارها و بارها در سراسر جهان و به زبانهای مختلف اجرا شده است، هیچکدام از ننه دلاورهای ساخته و پرداخته شده با نسخه «ننه دلاور به روایت دلاور سیساله» نمیتواند برابری کند.
تالار هنر و حوزه هنری اصفهان باهدف بهرهگیری از آثار مکتوب نمایشی و پژوهشی در حوزه کمدی و انواع آن و ضرورت تولید هرچهبیشتر در اینگونه تئاتری و با اعتقاد به این موضوع که ارتقای کیفی صرفا در چرخه تولید و ارائه به مخاطب امکانپذیر است، اقدام به برگزاری سومین جایزه ملی نمایشنامهنویسی خندستان در دو بخش اصلی و جنبی کرده است.
بعد از یک دوره رکود به واسطه شیوع کرونا، بار دیگر چراغ هنر تئاتر در نصفجهان پرفروغ شده و دفتر تخصصی تئاتر وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان چتر حمایت مادی و معنوی اش را بر روی این هنر گسترانده است. مدیر تالار هنر با اشاره به آغاز برنامههای نمایشی تالار هنر پس از کمشدن محدودیتهای کرونایی گفت: تئاتر «بیداری به وقت خون» به کارگردانی احسان جانمی اولین نمایشی بود که در اردیبهشتماه به مدت 15 شب روی صحنه رفت و در ادامه نیز تئاتر «مکث روی ریشتر هفتم» به کارگردانی جواد ایزددوست خردادماه اجرا شد.سعید امامی اظهار داشت: تئاتر «با گارد باز گوشه رینگ» نیز به کارگردانی نورا لک از 31 خرداد اجرا شده و تا 11 تیر در سالن تماشای تالار هنر از ساعت 19 به روی صحنه میرود.