حالا که طبلش از صدا و آبش از آسیاب افتاده، وقتی به فیلم آرگو فکر میکنیم، چنانچه فیلم یادمان بیاید، احتمالا با خودمان میگوییم که «اصلا این چی بود؟» معنی مضمر در این «اصلا این چی بود؟» این است که چرا فیلمی راجع به این موضوع را اینطوری ساختند؟ چی داشت اصلا؟ چرا اسکار به آن دادند آن هم توسط میشل اوباما؟ و چنانچه کمی هم شیطان باشیم چیزی مثل این را هم از پس ذهن میگذرانیم: «فیلم واقعا فرصت سوزی کرد!» واقعیت آن است که فیلم آرگو برای اکثر مخاطبان ایرانی ناامیدکننده بود. نه پتهای بر آب میداد (که پیش از این بر آب روان نرفته باشد) که این طرف آن پته خیس را بر دارد و بر سر آن طرفی بزند و نه تحریف و توهین مبرهنی داشت که بیرق «وا فلانا» و «وا بهامانا» بالا برود و نه اصلا جزئیات زیادی از ایران در آن بود. کمی بعد هم کارگردانش در یک شوی تلویزیونی در مقابل یک روشنفکر و فیلسوف ملحد ضد دین، دفاع جانانهای و پر شوری از مسلمین کرد و مجال حمله و طعن و تعنت را به خود تنگتر.
میگوید به واسطه تسلطش بر زبان انگلیسی در حلقه تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در آمد و مسئولیت ترجمه اسناد سفارت بر عهده او و دیگر دوستانش قرار گرفت. او 40سال پیش به همراه دیگر همکلاسیهایش که نام خود را «دانشجویان پیرو خط امام» گذاشته بودند برای نشان دادن اعتراض خود به آمریکا مبنی بر پناه دادن شاه مخلوع ایران وارد سفارتخانه این کشور در تهران شدند و هرگز تصور نمیکردند 444روز در آنجا بمانند و اقدام اعتراضیشان از سوی بنیانگذار انقلاب، به انقلاب دوم مردم ایران تعبیر شود و برای 40 سال آینده روابط ایران و آمریکا متأثر از این اقدام دانشجویی دستخوش چنین تحولات عظیمی شود.
اقدام دانشجویی تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 58 تحولی عظیم برای کشور ایران، ملت ایران، دانشجویان پیرو خط امام و انقلاب پدید آورد که هنوز بحث آن میان محافل سیاسی و حتی جمعهای عامیانه غیرسیاسی داغ است و برداشتهای بسیار متفاوتی از آن وجود دارد. محمد ابراهیم اصغرزاده آن زمان دانشجویی انقلابی بود و مدتی نیز به علت فعالیتهایش در زندان کمیته مشترک به سر برده بود و اقدام سیاسیانقلابی برای او و همفکرانش یک دغدغه اساسی به حساب میآمد. تسخیرسفارت آن چنان عظیم بود که دانشجویان را از یک انقلابی ساده به قهرمان تودهها و حرکتشان به انقلابی دیگر تبدیل شد. در گفتوشنودهای دانشجویان در سالهای بعد از تسخیر سفارت این نکته روشن است که هیچکدام تصوری از طولانیشدن تسخیر به مدت 444 روز نداشتند و این اقدام از بطن یک نگرانی تاریخی برخاسته بود.
۱۳ آبان ماه در تاریخ معاصر ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا با سه رویداد سیاسی بسیار تاثیرگذار پیوند خورده؛ سه رویدادی که دارای وجه مشترکی بودند و آن اعتراض به نفوذ قدرت خارجی در ایران و لزوم استقلال حاکمیت بود.پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که آمریکا در وقوع آن سهم و نقش اصلی را بازی میکرد، به مرور حضور و تأثیرگذاری دولت آمریکا در سیاستها و تصمیم گیریهای کشور پررنگتر و نمایانتر میشد، تا آنجا که پهلوی دوم گمان میکرد بدون پشتوانه و حمایت دولتهای آمریکا و انگلیس هیچ امکانی برای بقا ندارد.
مسئله حضور زنان در عرصه سیاست، چالشی است که نمیتوان آن را تنها مختص به ایران دانست. «مردان سیاست» یا «رجل سیاسی» از آن دست واژههایی است که در همه نقاط جهان برای فعالان سیاسی به کاربرده میشود و همین اصطلاحات زمینه مناقشه میان زنان و مردان فعال در عرصه سیاست را فراهم میکند. برای پرداختن به امور زنان بهخصوص مسئله مهمی تحت عنوان زنان سیاسی، باید به سراغ مطلعان این حوزه رفت. معصومه ابتکار گزینه مناسبی برای گفتوگو در این زمینه محسوب میشود. سابقه فعالیتهای سیاسی ابتکار به قبل از پیروزی انقلاب بازمیگردد.
قضاوت تاریخی برای دستیابی به یک تحلیل جامع، درباره تحولات تأثیرگذار گذشته جز با گوش سپردن به شاهدان و افراد مؤثر در اتفاقهای تاریخی امکانپذیر نیست. تاریخ معاصر میهن ما پر از روزهای پرفرازونشیبی است که باید مانند یک گنجینه از آنها حفاظت کرد و حفظ و ثبت روایات از زبان اشخاص حاضر در آن رویدادهای مهم، رسالتی ملی است تا آیندگان با در دست داشتن این روایات چراغی برای عبور از بیراهههای تاریک آینده در دست داشته باشند. هرچند باید آینده را ساخت، اما گذشته چراغ راه آینده است. در گفتوگویی با محمد غرضی، از مؤسسان سپاه پاسداران، وزیر سابق نفت، وزیر سابق پست و تلگراف و تلفن، رئیس وقت سازمان نظاممهندسی و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 92، درباره گوشهای از تاریخ انقلاب به گفتوگو نشستیم.