اینفودمی، اصطلاحی است که با شیوع همهگیری کرونا از سوی سازمان جهانی بهداشت مطرح شد؛ مفهومی به معنای «همهگیری اطلاعات تا آن حد که راهحلیابی را برای مسئله دشوار میکند. مانند حرفهای بیپایه غیرمتخصصها یا فیکنیوزها در محافل فیسبوکی، توییتری و تلگرامی و… که در خصوص کرونا به اشتراک گذاشتهاند.» این سازمان میگوید ما نهتنها در حال مبارزه با یک اپیدمی هستیم، بلکه در نبرد با یک «اینفودمیک» نیز هستیم.
سرگردانی یک طـــرح؛ طـــرحی به نام ســاماندهی فـضای مجازی که مدتهـاست بهارستاننشینها سنگ آن را به سینه میزنند و به دنبال تصویب آن هستند. این طرح که به اسم «صیانت از فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» نیز شناخته میشود، در جلسه علنی روز ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ مجلس اعلام وصول شد و از همان ابتدا تا به الان با انتقادها و مخالفتهای بسیار مواجه شد؛ مخالفانی که معتقد بودند تصویب این طرح به منزله محدودکردن کاربران فضای مجازی و همچنین مجرم خطابکردن آنهاست؛ زیرا در این طرح که به امضای ۱۷۰ نماینده مجلس رسیده، هیئتی مسئول نظارت بر فضای مجازی شدهاند و مقرر شده «تمام پیامرسانهای داخلی و خارجی» باید فعالیت خود را هماهنگ با قوانین ایران کنند و عملکرد آنها به تأیید این هیئت برسد.
هفته گذشته، روزهای دلهره آوری برای سهامداران بود. شاخص کل در ادامه ریزشهای پی در پی به کانال یک میلیون واحد سقوط کرد تا بدین ترتیب ریزش شاخص کل از قله خود در مردادماه، به حدود یک میلیون واحد برسد. از نظر زمانی نیز روند نزولی بورس 10 ماه طول کشیده است و در نتیجه سهامداران خود را در یک منجلاب گرفتار میدیدند که نتیجه آن کاهش روزانه ارزش دارایی و عدم امکان نقدکردن داراییشان بود؛ اما شرایط معاملات در روز چهارشنبه و دو روز ابتدایی هفته امید را در دل سهامداران زنده کرده است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس خود روز سوم ماه مه هر سال را بهعنوان «روز جهانی آزادی مطبوعات» اعلام کرده است. آنطور که گفته میشود این موضوع از قطعنامه مصوب همایش عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۱ میلادی تحت عنوان «ارتقای آزادی مطبوعات در دنیا» که جراید آزاد، فراگیر و مستقل را بهعنوان یکی از اجزای ضروری جامعه دموکراتیک تلقی کرده، نشئت گرفته است. یکی از ویژگیهایی که رسانه آزاد و مستقل برای جامعه به ارمغان خواهد آورد، کاهش فساد و مقابله با آن است؛ به طوری که به جرئت میتوان گفت بدون وجود رسانه آزاد، مبارزه با فساد نیز امکانپذیر نخواهد بود؛ موضوعی که شاید رسانههای ایران در آن به دلیل وابستهبودن به نهادهای دولتی و تغذیه از آن کمتر به آن توجه داشته و دارند.
پیدا شدن سروکله ویروس کویید 19 و کم شدن بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و حتی خانوادگی در سطح جامعه، سروکار مردم با اینترنت و گوشی های همراه زیاد شده است. این روزها وب گردی، خریدهای اینترنتی، حضور در شبکههای اجتماعی، کلاسهای آنلاین آموزشی مدارس و دانشگاهها و حتی نشستن پای سریالهایی که سر از شبکههای اینترنتی مثل فیلیمو درآوردند، وقت زیادی را از مردم میگیرند و به نوعی جز جدایی ناپذیر زندگیها شدهاند. حالا اعتیاد اینترنتی در جامعه و در بین پیر و جوان بیشتر از قبل رخ نشان داده و پایش در هر خانهای باز شده به گونهای که زنگ هشدار روانشناسان نسبت به این موضوع و خطراتی که بیش از قبل میتواند به همراه داشته باشد، به صدا درآمده است.
از آن زمان که ایرانیان دچار توقف فکر و اندیشه شدند، هرگاه با پدیدهای جدید و نوظهور مواجه شدیم، اقدام نخست اقلیتی پذیرش یکباره و بی چون و چرای آن بوده و در برابر آن گروه، همیشه اقلیت مؤثر و پرنفود دیگری بوده است که بی هیچ شناخت و آگاهی در گام نخست از ابزار تحریم و تهدید بهره بردهاند و نمونههای آن در تاریخ دویستساله معاصر ما کم نیست؛ از ورود آب لوله کشی، برق، نفت، حمام خصوصی و حتی گوجه فرنگی بگیرید تا میکروفون و بلندگو، تلویزیون، ویدئو، ماهواره، شبکههای اجتماعی و… که همگی به حکم همان اقلیت ناآگاه، نخست به تیغ حرمت شرعی و تحریم و تهدید گرفتار شد و در ادامه چنان در تار و پود زندگی روزمره عام و خاص مردمان تنیده شد که زندگی بدون آنها متصور و ممکن نمینمود.
«یورگن هابرماس»، فیلسوف و نظریهپرداز اجتماعی آلمانی مفهوم «سپهر عمومی» را در مکتب و آرای خود، عرصهای میداند که در آن افراد بهمنظور مشارکت در مباحث باز و علنی دورهم جمع میشوند و به بحث و تبادلنظر میپردازند. به نظر این فیلسوف آلمانی، عرصه عمومی زمانی به وجود میآید که افراد بهصورت گروهی در رابطه با نیازهای عمومیشان بیندیشند. آنطور که او میگوید، نقش حوزه عمومی هم در کنترلکردن و هم در مشروعسازی قدرت سیاسیای که توسط سازمان دولت اعمال میشود، متجلی است. درواقع این نظریهپرداز اجتماعی مفهوم سپهر عمومی را در اطلاق به عرصهای اجتماعی به کار میبرد که در آن افراد از طریق مُفاهمه، ارتباط و استدلال مبتنی بر تعقل؛ موضعگیریها و جهتگیریهای هنجاریای اتخاذ میکنند که بر فرایند اعمال قدرت دولت، تأثیراتی آگاهیدهنده و عقلانیساز باقی میگذارند.
دو جوانِ رسانهای، فعال در فضای مجازی فیلتر شده! هر دو نشسته بر مسندِ قدرت؛ یکی در تهران و دیگری در اصفهان. اولی را به اظهارنظرهای جنجالی و حاشیههای توئیتریاش میشناسند و دومی را به اعلام جرم و شکایت علیه شخصیتهای سیاسی و ورزشی و خبری نهتنها در اصفهان که در هر نقطه جغرافیایی که ظن آن برده شود، کسی دست از پا خطا کرده. هر دو در یک راستا و محور مشغول به کار هستند؛ یکی در رأس و دیگری به عنوان زیرمجموعه، ولی با بیشترین اختلافنظر؛ اختلافنظرهایی که البته از آشکار شدن و رسانهای شدنش ابایی ندارند و بیپروا درباره آن، صحبت میکنند و هر دو در فضای مجازی به حاشیههایش دامن میزنند.
خیلی از مواقع از خودم میپرسم که یک نفر که از ۱۵۰ سال پیش آمده، درباره نسل ما چه فکری میکند؟ آیا حیرت زده میشود؟ برایشان غیرقابل باور است؟ شاید هم وحشتزده شوند. احتمالا ترکیبی از همه این حسهاست، هیجانانگیز و تاریک! شکی نیست که هرچه ما به سمت آینده میدویم این تاریکی بیشتر و بیشتر میشود و پیشرانههای اصلی، غولهای امروزی: اینستاگرام، توییتر، یوتیوب و فیس بوک هستند.
«قدر این مـوقعیت را بدانید»؛ جملهای که مقام معظم رهبری صبح روز یکشنبه (22 تیر) در دیداری غیرحضوری و خطاب به نمایندگان مـجـلـس یـازدهــم شورای اسلامی عنوان کردند و از آنها خواستند که از برخوردهای احساسی و غیرمنطقی پرهیز و در بیان دیدگاه و نظر مخالف؛ متین، خردمندانه، قوی و قابل توجیه عمل کنند؛ آنچه شیوه کار برخی نمایندگان این دوره در تقابل با دولت و وزرای آن در یک ماه نخست ورود آنها به بهارستان شد، نمایندگانی که در اعتراض به عملکرد دولت ابتدا طرح سؤال از رئیسجمهور را مطرح کردند و بهدنبال آن نیز موضوع استیضاح حسن روحانی را در عدم کفایتش برای یک سال باقی مانده از دولت دوازدهم رقم زدند؛ تا جاییکه برخی اصولگرایان معتدل آن را فراتر از یک بازی و دعوای جناحی دانستند و به دلایلی چون پیامدهای امنیتیسیاسی، تمایلی برای ورود به این ماجرا ندارند.
بتی فریدان، در کتاب «راز ورزی زنانه»، به رسانهها و همدستان دیگرشان، ازجمله چیزی که امروزه در ادبیات تخصصی به آن گفتمان پزشکی و گفتمان روانشناسی مرسوم میگوییم، از یک منظر مهم میتازد. صحبت اصلی فریدان در آن کتاب بر سر آن است که تمامی اینها که نامشان برده شد، با استفاده از قدرتی که دارند، شمایلی از زن آرمانی تصویر میکنند که کاملاً منطبق با الگوی مرسوم از زن ایدئال است، زنی کاملا در خدمت امیال مردانه (در تمام سطوح ساختاری).