بایگانی برچسب جامعه شناسی شهر
NONE
08:58 - 11 آبان 1400

خیابان دوست‌داشتنی تو کجاست؟

چند کلمه به‌جای مقدمه

اگر ارتباط را از پایه‌های مقوم جامعه بدانیم، بی‌گمان خیابان برای یک جامعه شهری از مهم‌ترین بسترهای شکل‌گیری خواهد بود. آنچه در این یادداشت به آن می‌پردازم این است که یک خیابان دوست‌داشتنی برای شهروندان کجاست؟ همچنین از این رهرو، به برخی گوشه‌های خیابان و اهمیت آن در زندگی روزمره خواهم پرداخت. گوشه‌هایی که ممکن است برخی از ما گمان کنیم حذفشان از خیابان و تجمعشان درجایی که از چشم رهگذران خیابان محو باشد برای شهر بهتر است! اما آیا واقعا همین‌طور است؟

NONE
09:12 - 23 شهریور 1400

یک شهروند ساده ساده!

زمانی اکثر مردم در خانه‌های خود با کمک اقوام به دنیا می‌آمدند و در یک محله یا محیط محلی بزرگ می‌شدند. شغل پدری و خانوادگی را پیش می‌گرفتند و با هم‌طایفه‌ای، هم‌محله‌ای یا فامیل خود تشکیل خانواده می‌دادند. به‌احتمال‌زیاد همراه با خانواده‌ای گسترده زندگی می‌کردند و مرگشان نیز در همین فضا اتفاق می‌افتاد. همه آنچه یک انسان از بدو تولد تا انتهای عمر برای زیستن لازم داشت این بود که از منظر افراد محلی و هم‌خون به رسمیت شناخته شود. به رسمیت شناخته شدن توسط نزدیکان تقریبا به‌معنای تضمین شغل، مسکن، ازدواج، احترام، هویت و… بود و پیوندهای قومی و خانوادگی فراهم‌کننده نیاز افراد جامعه به‌شمار می‌آمد.

NONE
06:31 - 31 فروردین 1400

زندگی در مکعب‌های سربه‌فلک‌کشیده

بیشتر ما کلان‌شهرها و شهرهای بزرگِ قرن بیستم و بیست‌ویکمی را با برج‌ها و ساختمان‌های بلندشان به یاد می‌آوریم، با مکعب‌های سربه‌فلک‌کشیده‌ای که محل کار، زندگی و تفریح بیشتر انسان‌های ساکن در شهرهاست. ساخت‌وسازهای بلندمرتبه تصویر بیشتر شهرها را در سرتاسر دنیا به آرمان‌شهری که متفکران و معماران در اوایل قرن بیستم در سر می‌پروراندند، نزدیک کرده است. هرچه این برج‌ها بیشتر قد می‌کشند مقیاس‌ها و ابعاد انسانی و به‌تبع آن ساختمان‌های معمول چندطبقه بیشتر گم می‌شوند. یادمان می‌رود که برای فهم ابعاد یک ساختمان، نگاهی گذرا کافی بود که بفهمیم مثلا سه‌طبقه است. لازم نبود سرمان را آن‌قدر خم کنیم که گردن‌درد بگیریم و آخر هم چیزی دست‌گیرمان نشود. بگذریم که همین چندطبقه‌های متداول دیرزمانی است باعث شده‌اند فراموش کنیم که روزگاری آدم‌ها در خانه‌هایی با حیاط‌های بزرگ زندگی می‌کردند.

NONE
11:33 - 13 فروردین 1400

پنهان‌کردن نامرتبی‌های زیر فرش

با گسترش شهرها، فضاهای حاشیه‌ای نیز بیشتر می‌شوند. حاشیه‌ها را شاید بتوان دو دسته کرد: مناطقی که موقعیت قرارگیری‌شان، در مرز شهر و غیرشهر است1؛ و مناطقی که اگرچه درون شهر هستند، اما گویی به تدریج از مرکزیت دید خارج شده‌اند.2 چنین می‌نماید که هر دوی این دسته‌ها کم‌کم غیرشهر (جایی که شهر یا جزیی از شهر نیست) تصور شده‌اند.‌ به همین سبب از مواهب زندگی شهری خلع و به حاشیه رانده شده‌اند. چنین وضعیتی درواقع در دوگانه‌سازی میان شهر با غیرشهر به وجود می‌آید. شرایطی برآمده از افراط در آرمانی مدرن: شهرنشینی.