چشمم که به تابلوی کوچک سفید کوچه و عکس شهید روی آن میافتد، میخکوب میشوم. چهره نوجوان روی آن سیاهوسفید است و لبخند آرامی روی لب دارد. انگار این لبخند، برخلاف همه غمها، به امیدی دیگر اشاره دارد. از صبح فکرها در ذهنم میچرخند: قرار است پای میز مذاکره بروند، اما شهدای فلسطین روزبهروز افزوده میشوند.