حالا چندوقتی است که اتباع بیهویت نهتنها در اصفهان، که در کشور خبرساز شدهاند و عدهای مخالف حضورشان در جایجای استان هستند …
«همهچیز زیر آوار موند. خوشگل بودم. پنجه آفتاب. همه حسودیشون میشد. اینجا رو نبین. من بودم و یه خونه قدِ….» کلامش ناتمام میماند و اکرم میرود توی خودش.
سال گذشته کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که در آن تعدادی آدم به دلیل فقر و تنگناهای مالی در لولههای بتنی شکسته و رهاشده در زمینهای بایر در یکی از مناطق کمبرخوردار زندگی میکردند؛ لولههایی تنگ و تاریک شبیه به گور که کوچکترین نشانی از زندگی در آنها دیده نمیشد؛ اما تنها سرپناه آنها بود. کسانی که فقر و نداری و اعتیاد مخرجمشترکشان بود و همه اینها هـمـچـون مـهـری بزرگ بر پیشانیشان کوبیده شده بود تا آنها را ناخواسته راهی حاشیههای شهر کند و سرنوشت نامعلومی را برایشان رقم بزند.
کلانشهرها روزبهروز بزرگتر و فربهتر و بهمراتب زندگی در آنها سختتر میشود. روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک با رؤیای یافتن زندگی بهتر و ایدئالتر شهر و روستای خود را ترک میکنند و راهی کلانشهرها میشوند؛ جایی که البته برای زندگی خیلی از مهاجرها ساخته نشده است و به ناچار آنها را روانه حاشیهها میکند؛ حاشیهای ناامن، اما ارزان که حداقل امکانات را هم برای ساکنانش فراهم نکرده است. نتایج پژوهشی تحت عنوان «تحلیل علل اقتصادیاجتماعی حاشیهنشینی در شهر اصفهان»، نوشته علی زنگیآبادی و اصغر ضرابی که به مطالعه و بررسی علل شکلگیری پدیده حاشیهنشینی در شهر اصفهان از دهه 1340 تاکنون (زمان آغاز شهرنشینی شتابان و ناهمگون در ایران) پرداخته، نشان میدهد: «5/44درصد از پاسخگویان مناطق حاشیهنشین، مهاجر غیربومی بوده و 57.8درصد آنان قبلا در محله دیگری از شهر اصفهان زندگی میکردهاند که اکثر اینان را میتوان در زمره راندهشدگان از متن به حاشیه نامید.