روزنامه اصفهان زیبا هُلم داد سمت مدیرنویسیِ جدی. از دهیازده شهریور که شوخیشوخی شنیدم که رو به من گفتند: «مدیر مدرسه محبی میشی؟» و با پوزخند جوابشان را دادم که «نه بابا! چهخبره… زوده هنوز»، شروع کردم به نوشتن همین حرفها. درواقع روزانهنویسی میکردم.
میگوید: «ببین دخترم، از قدیم برای دورشدن چشمزخم، تخممرغ رو بین دوتا انگشت شست و سبابه و گاهی بین دو تا سکه میذارن و اسم اطرافیان رو تکرار میکنن. تخممرغ به نام هر کی که شکست میگن اون چشم کرده…!»
هفته گذشته بخش اول خاطرات جانباز آزاده سرهنگ حسین حسینی را خواندیم. بعد از پنج سال و سه ماه و 12 روز جنگ با دشمن بعثی اسیر میشود، او را به پادگان الرشید میبرند، در آنجا مهمان اتاق شکنجه میشود و بعد از سه ماه او را به اردوگاه 19 تکریت که اردوگاه افسران است انتقال میدهند. در آنجا یکی از خلبانها به او و دوستانش میگوید فرار کنید و همین صحبت، جرقه فرار را در ذهن او ایجاد میکند. برای فراهمکردن امکانات فرار تلاش میکند، اما گمشدن یک نبشی، عراقیها را حساس میکند و او در دام میافتد. حسینی را تفتیش میکنند و تنها یک نقشه و چاقو پیدا میکنند.
همچنانکه بال پرندگان برهوای متراکم ضربه میزند و بدون آن هیچ پرندهای توان پرواز ندارد، واژههایی که تخیل رهایشان کرده نیز با پرواز خود بر واقعیت صحه میگذارند. (بهار و همه، ویلیام کارلوس ویلیامز، احمد اخوت) به یاد میآورم اصفهان من گذشته و حالش فقط با بعضی نامها کامل میشود. اصلا ذهنم مکانها را با جای پای آدمها معنی میکند. راسته کتابفروشها بی استاد جمشید مظاهری ناقص است. هرشب از پشت ویترین، صندلی خالی دکتر شریعت را در کتابفروشی فرهنگسرا که دارد گرد میخورد میبینم. جایی که بوی کتاب بدهد، حتما رد مردی سفیدروی سفیدمو با چهره مهربان و پایه ریش بلند و سبیل کلفت را که یادآور مردانی آمده از فیلمیآمریکایی از دهه پنجاه میلادی است میبینی. دقیق کتابها را مینگرد.
آنچه از تاریخ اجتماعی زنان در گذشته میدانیم، اغلب از طریق خاطرهنویسی، روزمرهنویسی، سفرنامهنویسی و دیگر شکلهای نگارش زیست به ما رسیده است. این منابع تاریخی بخشی از پرسشهای ما را درباره چگونگی زیست زنان آن دوران پاسخ میدهند؛ اما نه همه آنها را. در واقع پرسشهای اساسی درباره اینکه زنان عصر صفوی یا قاجار […]
با پیروزی جنبش مشروطیت و رواج نوگرایی، نوشتارهای زنانه، بهصورت خاطرهنویسی شکل گرفتند. از تفاوتهای عمده خاطرهنویسی زنان و مردان این است که زنان برخلاف مردان که بیشتر موضوعهای سیاسی را مدنظر داشتهاند، به موضوعهای فرهنگی و اجتماعی یا حتی شخصی پرداختهاند. نمونههای خاطرهنویسی و بیان روایت فردی بیشتر در میان اشراف و طبقات مرفه […]