چند دههای است که بهدنبال حرکتهای جهانی، موضوع زنان، گاهی با پیوست خانواده، مسئلۀ روی میز حاکمیت ایران است و با وجود تعارضهای گفتمانی، زمینه سیاستگذاری در عرصههای مختلف را فراهم آورده است.
ششمین نشست «پای خانواده ایستادهایم» با رویکرد چگونگی بهکارگیری روشهای نوین عصر دیجیتال در پرکردن اوقات فراغت نوجوانان برای تربیت نسلی نوآور و کارآفرین با حضور مدیران شهری و خانوادههای اصفهانی برگزار شد …
بر اساس قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، مصوب 19/8/1400 مجلسشورای اسلامی که در پی سیاستهای جوانی جمعیت مندرج در قانون برنامه ششم توسعه مصوب و به دولت ابلاغ شد، وزارت کشور ملزم شد تا سازمان ثبتاحوال کشور را مکلف به راهاندازی مرکز رصد جمعیت کند.
در کـوچـهپـسکـوچـههـای خیـابــان عبدالرزاق، بازارچه حاجمحمد جعفر، بازارچه وزیر، همسایگی جامعه مصطفی، مسجـد خـوشآبورنگــی اســت کــه چراغهایش تا ساعتها بعد از اذان مغرب و عشا روشن است؛ مسجدی که رفتوآمد کودکان و نوجوانان به آن کمتر از بزرگترها نیست؛ بچههایی که با شوق فراوان به مسجد میآیند و بهسختی از آن دل میکنند.
این روزها وقتی از مشارکت سیاسی اقشار مختلف سخن گفته میشود، قاعدتا یکی از این اقشار بانوان هستند.
خانواده یکی از نهادهایی است که به لحاظ آموزش مفاهیم تربیتی بیشترین تأثیر را بر کودکان دارد. از بین مفاهیم تربیتی، برخی در بستر خانواده نمود بیشتری خواهند داشت و کودک در محیط خانواده بیشتر با آن مفاهیم روبهرو خواهد شد.
عدالت یکی از رفتارهای اساسی در تربیت اقتصادی است که زیربنای سایر رفتارهای اجتماعی قرار میگیرد؛ از رفتار عادلانه با خانواده، دوست و دشمن گرفته تا عدالت در کسبوکار و فروش محصول.
یکی از اصول مهم در تربیت اقتصادی، پرداختن به اصل همکاری است، اصلی که اگر در کودکی به آن بها داده شود و فرزندان با چنین روحیهای آشنا و بزرگ شوند، در بزرگسالی بهعنوان کارگزار، و مسئول، بهراحتی میتوانند بهعنوان ابزاری نیرومند و کارساز در جهت حل مشکلات و مسائل خود از آن بهره ببرند.
مروری بر اعداد و ارقامی که در رابطه با فرزندآوری منتشر میشود، حاکی از کاهش تمایل نسبت به این امر و البته به دلایل مختلف است.
از ساحتهای مغفول حکمت صدرایی، عشق مجازی و نسبت آن با شاکله درونی خانواده است. خانواده و استحکام آن رکن اصلی اخلاق اجتماعی بوده و مشکلات آن نتایج مخربی در عرصههای مختلف جامعه میگذارد.
وقتی که پایم به دنیا باز شد، لقب سومین دختر خانواده را به نامم زدند.بابا از آن کردهای بچهدوستی است که جنس بچهها خیلی برایش فرقی نمیکند. نه که فرق نکند؛ اما آنطور که مامان همیشه تعریف میکند، بابا از قدیم دور سفره را شلوغ میپسندیده.
حلقههای دود را رها میکند در هوا تا به قول خودش غم و غصههایش را برای چنددقیقهای هم که شده به دست باد بدهد و آنها را فراموش کند. دورتادور هم حوالی رودخانه زیر سایه درختی جمع شدهاند و بهنوبت قلیان میکشند. سنی ندارند؛ نوجوانهایی که تازه پشت لبشان سبز شده و از هیچ فرصتی برای کشیدن قلیان یا سیگار یا حتی «گل» نمیگذرند.