خصوصیسـازی سـیاستی شکستخورده محسوب میشود و این شکست به طور مداوم تکرار میشود. اهدافی همچون افزایش بهرهوری، افزایش سودآوری شرکتها، بهبود سرمایهگذاری و بهبود وضع مدیریتی کارخانهها به طور معمول مواردی هستند که با شنیدن عنوان خصوصیسازی به ذهن متبادر میشود؛ اما تجربه خصوصیسازی در کشور نشان میدهد نهتنها این اهداف محقق نشده، بلکه پس از واگذاریها کارخانهها وضعیت اسفناکتری هم پیدا کردهاند.
بررسی روند هفتههای اخیر بازار سرمایه نشان میدهد شاخص کل بورس پس از برخورد به مقاومت 2.100.000 واحدی با اصلاح مواجه شد، بهنوعی که در معاملات روز گذشته تا محدوده 1.810.000 واحد ریزش داشت.
سرچشمه سیاستگذاری و رویکرد دولتها با تمام تفاوتها و شباهتهایی که میان مخالفان و موافقان آنها از منظر تئوریپردازی، ظاهر طرفداران و چیدمان سیاستها وجود دارد، به دولتهای قبل و بعد از خودشان بسیار شبیه است. پس از سال 1376 و شکلگیری دولت اصلاحات بسیاری از روزنامهنگاران و منتقدان، دولت مرحومهاشمیرفسنجانی را موافق سیاستهای صندوق بینالمللی پول و دنبالهرو سیاستهای تعدیل اقتصادی معرفی میکردند، در واقع مرحومهاشمیو تیم اقتصادی او مقصر اصلی شکافهای اقتصادی در تمام کشور معرفی میشد.
با نگاهی به وضعیت این روزهای کشور و شرایط افسارگسیخته نظام اقتصادی ایران و تأثیر آن بر معیشت مردم، نگاهها همه از یکسو به سمت سیاستگذاریهای دولت در خصوص ساختارهای غلط اقتصادی و از سوی دیگر به عوامل خارجی همچون فشار تحریمها علیه ایران در این بیثباتی میرود. سیاست خارجه و آنچه در دنیای دیپلماسی میان کشورها میگذرد، تأثیر مستقیمی بر اقتصاد و توسعه اقتصادی دارد. تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران در دو سال گذشته به شدت وضعیت معیشت و اقتصاد وابسته ایران به نفت را تحتتأثیر خود قرار داده است و از سوی دیگر در عرصه سیاست داخلی شاهد درگیری جناحهای مختلف سیاسی هستیم که هر کدام میخواهند سهمشان را از کرسیهای قدرت به دست بیاورند.
بحرانهای جاری در کشور اگر ظاهر سیاسی نداشته باشند، قطعا ریشههای اقتصاد در آنها روشن است. از طرفی نیز نمیتوان اقتصاد را از سیاست جاری کشور جدا در نظر گرفت. اهمیت پرداختن به اقتصاد سیاسی در شرایط فعلی به ایجاد یک گفتمان یا قرارگیری راهحلهایی از نگاههای مختلف در کنار هم برای عبور از این مسیر میانجامد. لزوم همسویی نظرات جامعه با حاکمیت درزمینه سیاست خارجی نیز یکی از مهمترین قدمهای رسیدن به ثبات اقتصادی است.
در ماههایی که گذشت، میلیاردها انسان گسست از زندگی پیشین و سازماندهی مجدد زندگی اجتماعی خود را تجربه و تمرین کردند. ما زندگی روزمرهمان را برای رسیدن به اهداف مشخص، تقسیمبندی میکنیم و از خلال آن میدانیم که چه مقدار زمان با چه کسانی خواهیم گذراند. این دقیقا یک عمل اجتماعی است. سازوکارهای اجتماعی کلیدی زندگی هرروزهمان منجمله خانه، محیط کار و سازمانهای آموزشی همگی در این تقسیمبندیها جای میگیرند. یکی از سؤالاتی که شاید این روزها مهم باشد، این است که آیا از خلال این بحران، مکان، فضا و زمان دیگر همان معنای سابق را میدهند؟ در شرایط عادی، فضاهای عمومیای وجود دارند که برای همه در دسترساند تا اوقات فراغتشان را بگذرانند، دیگران را ملاقات کنند، رفتوآمد کنند یا زندگیشان را برنامهریزی کنند. مکانهایی همچون پارکها، زمینهای بازی، کافهها و خانه. درواقع ما در شرایط معمولی، میان فضاهایمان و میان زمانهایمان مرزبندی مشخصی داریم. در جای مشخص و زمان مشخص کار مشخصی انجام میدهیم.
درآمدهای نفتی کشور در سال گذشته به حداقل خود رسید و از سوی دیگر صادرات غیرنفتی کشور به دلیل محدودیتهای اعمالشده از سوی آمریکا روند مناسبی نداشت. با وجود این، سیاستگذار پولی با صراحت اعلام کرد که رشد اقتصادی بدون نفت ایران در سال 98 مثبت بود. این اظهارنظرها در حالی از سوی متولیان بانک مرکزی مطرح میشود که دادههای مرکز آمار از رشد اقتصادی منفی بدون نفت کشور در سال گذشته حکایت دارد.
دهه نود با تمام اتفاقهای پرفرازونشیبش رو به پایان است، اما میراث برجایمانده آن دغدغه معیشت و بهبود بسترهای اقتصادی است که فشار بغرنجی را بر پیکره تمام طبقات جامعه وارد کرده و درنتیجه آن مسئله توسعه سیاسی در کنار توسعه اقتصادی کمرنگتر شده است. با محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا که درسخوانده اقتصاد است و سابقه مفصلی نیز درزمینه روزنامهنگاری دارد، گفتوگو کردیم.