هنر قدسی و معنوی خوشنویسی با جنبه زیباییطلبی فطرت انسان مرتبط است و یکی از اولین جلوههای هویت فردی، خوشخطی و داشتن دستخط زیبایی است که به مخاطب نیز القا میشود. به اعتقاد بسیاری از خوشنویسان، تبدیل نگارش معمولی کلمات با شیوههای هنرمندانه به نگارشی زیبا در هنر خوشنویسی ایران یک ویژگی اکتسابی است و از دوران کودکی در وجود فرد نهادینهشده و ادامه پیدا میکند، اگرچه توجه و نظارت کافی در نوشتن درست کلمات، داشتن الگو یا سرمشق زیبا و بررسی عوامل روانشناختی و عاطفی در زیبایی یا بدخطی افراد تأثیرگذار است. اما اینکه چرا در کشوری که مهد عروس خطوط اسلامی است، عامه مردم دستخط زیبایی ندارند، پرسشی است که در این گزارش به آن پرداختهشده است.
استفاده از مؤلفهها و المانهای هنری در فضاهای شهری سابقهای طولانی در تاریخ اصفهان دارد، چنان که معماری اصفهان از دورانهای گذشته با آثار هنری همراه بوده و گویی ساخت بناها در سایه عناصر هنری بهمثابه یک تیر و دو نشان عمل میکرده است! هم بناهایی بوده با کارکردهای ذاتی و اصلی و هم مناظری مملو از چشماندازهای چشمگیر و خیرهکننده. شاید به همین دلیل هم اصفهان را «شهرموزه» خواندهاند؛ به طوری که برای تماشای بخش مهمی از زیباییهای آن نیاز به قدم گذاشتن به فضای خاصی نیست و صرف قدمزدن در شهر و تماشای درودیــــــوارهـــا و ســـاخـتـمـانهـــا و خیابانهایش، میتوان از حضور در یک موزه نیز لذت برد.
بازی کودکانه اش هم نقاشی بود. با اینکه هفت سال بیشتر نداشت، اعضای خانواده، همبازیها، مناظر و هرآنچه را که در اطرافش میدید، به دفترچهاش میآورد و زندگی دیگری برایشان میساخت؛ تااینکه بازی ناتمام رنگ و نقش در دفترچه تکالیفش نخستینبار توجه سیریک، خواهر بزرگترش را به خود جلب کرد. پس دفتر برادر را به مدرسه برد و به معلم نقاشیاش نشان داد. معلم هم سر ذوق آمد و گفت نمیتوان از این نقاشی ها برای کودکی به این سن ایرادی گرفت.این علاقه کمکم دریچههای حرفه ای دنیای نقاشی را پیش روی سمبات گشود و شاگردی استادان به نامی چون وارطانیان و ولیجانیان و خاچاطوریان از یک طرف و رفتن به انگلیس در جستوجـــــوی مسیرهای دیگر نقاشی از طرف دیگر، او را به نقاشی صاحب سبک و ماندگار در آبرنگ تبدیل کرد.
شما هم میتوانید با مراجعه به اینترنت و جستوجوی نام استاد نصرالله معینالکتاب، امیر خطه خط ایران و اصفهان، با حروفی که از زیردستان مرد خردمند هنرپیشه، نرمنرم مانند آب از زیر سنگ بیرون قلیدهاند، آشنا شوید. مردی که به سالیان بسیار، در کنج عزلت نشست و مشق عشق کرد، حروف رعنای زبان فارسی را و حالا، قریب به یازده سال است که دستانش استراحت مطلق اختیار کردهاند و حروف برنوشتهاش از میان نیها، کاغذها و خاکی که او را در پناه گرفته است مانند ساقههای پیچ امینالدوله به بالا برآمدهاند، تا به چهره خورشید بنگرند، یاد روزهای رفته را …