در اواسط دهه 40 داریوش مهرجویی که برای تحصیل در رشته فلسفه به کالیفرنیا رفته بود، به ایران بازگشت و با ظهور او در سینمای تاریک آن روزها عرصه جدیدی در سینمای ایران گشوده شد که نگاه فلسفی بر آن غالب بود و با استانداردهای جهانی فیلمسازی همخوانی بیشتری داشت.
سینمارفتن تجربه مشترک بیشتر ما آدمهاست. خیلیهامان سینما را در اولین اردوهای دسته جمعی مدرسه شناختیم؛ همان وقت که همگی سوار یک اتوبوس راهی سالن بزرگ و تاریک ناشناختهای شدیم. ابتدا همه چیز تازه و عجیب بود؛ ولی ساعتی بعد، سالن سینما یک رقیب جدی برای کلاس مدرسه شده بود!جایی که میشد راحت آنجا خندید، گریه کرد، عاشق شد و به خیال جان داد … . 21 شهریور را روز ملی سینما نامیدهاند؛ روزی برای سینما و عشاقش. در این روز 20 ساله که به شکل نمادین از سال 79 و در یادبود ورود سینما به ایران به تقویم وارد شده است میتوان به مباحثی جدی مثل آسیبشناسی سینمای ملی، تاریخ و روند شکلگیری، جایگاه آن و… پرداخت.
«خسرو سینایی» به چند دلیل، کارگردان خاصی در سینمای ایران به شمار میرود. در سالهای آغازین ورود سینما به ایران، به اتریش رفت و علاوه بر سینما، معماری و موسیقی خواند. علاقه عجیبی هم به شعر داشت که سبب میشد در این زمینه نیز صاحبنظر باشد و ادبیات را به سینما پیوند بزند؛ همچنانکه به دلیل همین علاقهمندی در بسیاری از فیلمهای سینمایی و مستندش، ارجاعات مستقیمی به برخی از مشاهیر تاریخ ادبیات کشورمان داشت.